بسم الله الرحمن الرحیم
از نگاه صوفیان دعوت به سوی الله مکر است:
خداوند متعال می فرماید: « وَمَکَرُوا مَکْرًا کُبَّارًا »: (و مکر عظیمی به کار بردند). «نوح 22»
چرا که دعوت به سوی الله مکر است برای مدعو (دعوت شده) چون خدا از اول گم نشده بود تا در نهایت به آن دعوت داده شود. خداوند می فرماید:« أُدْعُوا إِلَی اللهِ »: (شما را به سوی الله دعوت می کنم). «یوسف 108» این عین مکر است.[1]
بقاعی می گوید: ایراد حرف هایش از آن جاست – آن طور که در فص یوسفی قول کفار را صحیح می داند – که می گوید: قرآن سحر است اما در اینجا نتوانسته این را به صراحت بگوید! یکی از برادران مورد اعتماد به من گفت: برخی از پیروان ابن عربی به او گفته اند: قرآن افسانه های پیشینیان و گذشتگان است. [2]
سپس ابن عربی [در تفسیر سخن خدا] «علی بصیرةٍ» : (با بصیرت دعوت می دهم) می گوید: پس خبر داد که تمام امور برای اوست، لذا او را با مکر پاسخ دادند همان طور که او با مکر آنان را دعوت داده بود. آنگاه داعی محمدی آمدی و دانست که دعوت به خدا نه از حدیث هویت حق بلکه از حدیث اسماء اوست و می فرماید: «یَوْمَ نَحْشُرُ الْمُتَّقینَ إِلَی الرَّحْمَنِ وَفْدَا»: (در آن روز پرهیزگاران را به سوی خداوند رحمان گروهی محشور می کنیم). «مریم 85»
در این جا با حرف غایت «الی» به معنای «تا» آورد و آن را با اسم خداوند رحمان مقرون گردانید تا به ما بفهماند که عالم در تحت حیطه ی اسم الهی است؛ لذا بر آنان واجب گردانید که از متقیان باشد. پس در مقام گفتند:« وَقَالُوا لَا تَذَرُنَّ آلِهَتَکُمْ وَلَا تَذَرُنَّ وَدًّا وَلَا سُوَاعًا وَلَا یَغُوثَ وَیَعُوقَ وَنَسْرًا » (و گفتند: مبادا که معبودان خود را رها کنید! و ود و سواع و یغوث و یعوق و نسر را رها نکنید). «نوح23»
چرا که اگر معبودان و بتان خود را ترک می کردند به همان میزانی که ترک می کردند نسبت به حق جاهل می شدند؛ چون خدا در هر معبودی [اعم از بت و غیره] چهره ای دارد، هر کس بخواهد آن را می داند و هر کس نخواهد از آن جاهل و بی خبر می ماند!
باز درباره ی محمدیان می فرماید:« وَقَضَیٰ رَبُّکَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِیَّاهُ »: (و پروردگارت چنین حکم کرد که فقط او را عبادت کنند).«اسرا 23»
«قضی» یعنی: حکم کرد، بنابراین فرد آگاه می داند که چه کسی را عبادت می کند و در چه صورتی ظاهر شده است تا او را عبادت کنند. و می داند که تفرقه و کثرت [معبودان] به منزله ی اندام هاست در شکل محسوس[3] مانند نیروهای معنوی در صورت روحانی. به این ترتیب در هر معبودی [اعم از بت، گوساله، ستاره، قبر و...] جز الله چیزی دیگر عبادت نمی شود.
[1] . فصوص الحکم 776-772 و شرح ج1 ص262-235 و شرح فارسی از 343 تا 250
[2] . تلسمانی فاجر می گوید: (تمام قرآن شرک است، در آن هیچ چیز از توحید نیست، بلکه توحید فقط در حرف های ما صوفیان است! مجموعه الرسائل و المسائل 1/77
[3] . فصوص ص 72 و شرح فارسی موحد ص 251-250
منبع: islamtape