شرک نصارا و اثر آن بر امت اسلام
اعتقاد اهل حق در مورد مسیح علیه السلام
در حقیقت عیسی بن مریم علیه السلام بنده و فرستاده ی خداست ، کلمه و روح خداوندی است که به سوی مریم فرستاده و او و مادرش را نشانه ای از نشانه هایش قرار داده است ، ایشان آخرین فرستاده ی خداوند از بنی اسرائیل می باشد که بعد از انحراف از شریعت موسی به سوی آنها فرستاده شد ، زمانی که تمایلات مادی بر بنی اسرائیل غالب شده و روح دینی صحیح را از دست دادند ، پس خداوند او را برای راهنمایی گمراهان بنی اسرائیل مبعوث فرمود .
خداوند متعال معجزاتی برای عیسی علیه السلام قرار داد ، پس مردگان را زنده می کرد ، کور مادرزاد را بینا و بیمار پیسی را شفا می بخشید ، و از آنچه را که مردم در خانه هایشان می خوردند و ذخیره داشتند خبر می داد ، مردم را به سوی پرستش خدای یگانه و عدم شرک ورزیدن به او فرا می خواند و از عبادت طاغوت ها بر حذر می داشت ، همانگونه که دیگر پیامبران اینکار را انجام می دادند (1) ، اما او را تکذیب کرده و با او به دشمنی پرداختند و تهمت های ناروایی را متوجه او و مادرش نمودند و نقشه ی قتلش را کشیدند ، لکن خداوند او را از همه ی تهمت ها مبرا کرده و به سوی خودش بالا برد و دعوتش را به وسیله ی یارانش گسترش داد ، بگونه ای که دینش بر مخالفین پیروز شده و امرش استقرار پیدا کرد . ( 2) .
این اعتقاد حقگرایان در مورد عیسی علیه السلام است ، ضمن اینکه بیان می دارند این رسالت الهی بعد از مدت ها اصول خود را از دست داده و با اعتقادات شرک آمیز و فلسفه های وثنیت آمیخته شده و از آنچه که بر عیسی علیه السلام نازل شده بود ، دچار تحریف شد .
حقیقت خداوند نزد مسیحیان
یکی از مهمترین اعتقادات فلسفی و افکار شرک آمیز مسیحیان ، دعوت به تثلیث و الوهیت مسیح علیه السلام و الوهیت روح القدس است . نصارا به سه خدا ایمان داشته و آنها را یکی به حساب می آورند : پدر ، پسر و روح القدس ، و می گویند : این سه ذاتا و از نظر قدرت و عظمت یکی بوده و وجود یکی از آنها بر دیگری مقدم نیست ، همچنین معتقدند که الله متعال در وجود عیسی علیه السلام حلول کرده است ، اما در کیفیت این اتحاد و تجسد با هم اختلاف دارند ؛ گروهی اعتقاد دارند که این حلول به صورت تابیدن نور بر جسد عیسی علیه السلام بوده است و گروهی دیگر می گویند : که آن ظهور روحانی در قالب جسم است ، و گروهی دیگری می گویند : وجود خداوند با جسم مسیح بگونه ای مخلوط شده است که شیر با آب مخلوط می شود ، بنابراین حقیقت خداوند در دین تحریف شده ی مسیحیت این است که آن دارای جوهر واحدی است که دارای حجم نبوده بلکه قائم به ذات است و از نظر ذات یکی بوده اما از نظر شخص سه اقنوم است . (3).
و به این علت که فهم چنین عقیده ی باطلی بر آنها دشوار شد (4) ، لذا مسیحیان در این زمینه با یکدیگر دچار اختلاف شده و هر گروه ، گروهی دیگر را تکفیر نمودند ، و خداوند متعال همه ی آنها را کافر می نامد و اینکه مصیر همه شان به سوی آتش خواهد بود اگر دست از این اعتفادات باطلشان بر ندارند ، الله عزوجل می فرمایند : ((آنها که گفتند: «خداوند، یکی از سه خداست» (نیز) بیقین کافر شدند؛ معبودی جز معبود یگانه نیست؛ و اگر از آنچه میگویند دست بر ندارند، عذاب دردناکی به کافران آنها (که روی این عقیده ایستادگی کنند،) خواهد رسید.)) [المائدة: ٧٣].
یکی دیگر از اعتقادات باطلشان ، اختراع داستان فدا و به دار کشیده شدن مسیح علیه السلام است ، آنها اعتقاد دارند که مسیح علیه السلام به خاطر تکفیر گناهان بشر ، به صلابه کشیده شد ، پس او به گمان آنها کسی است که آمد تا بشریت را از گناهی که پدرشان مرتکب شد ، نجات دهد (5) . همه ی نصارا اتفاق دارند که خدای پسر همان مسیحی است که ظهور کرده و به دار کشیده شده و کشته شده است ، اما در مورد کیفیت کشته شدنش با هم اختلاف دارند که آیا قتل بر قسمتی از جزء آسمانی آن وارد شده یا بر جزء زمینی آن و یا اینکه هر دو جزء آسمانی و زمینش در معرض قتل قرار گرفته است . ( 6) ، سپس دفن شده و بعد از سه روز بر مرگ غالب شده و به سوی آسمان بالا می رود . خداوند متعال این اعتقادشان را تکذیب کرده و حقیقت امر را آشکار می سازد ، می فرمایند : ((و گفتارشان که: «ما، مسیح عیسی بن مریم، پیامبر خدا را کشتیم!» در حالی که نه او را کشتند، و نه بر دار آویختند؛ لکن امر بر آنها مشتبه شد. و کسانی که در مورد (قتل) او اختلاف کردند، از آن در شک هستند و علم به آن ندارند و تنها از گمان پیروی میکنند؛ و قطعاً او را نکشتند! بلکه خدا او را به سوی خود، بالا برد. و خداوند، توانا و حکیم است.)) [النساء: ١٥٧-١٥٨].
اساس دین مسیحیان و مظاهر شرکشان
در حقیقت اساس دین نصارا بر شرک و ایجاد نقص در ذات باریتعالی قرار دارد ، و در این زمینه به آرای باطله استناد می کنند ، آرایی که در دیانات تحریف شده ی قبل از آن قرار داشته و از جوهر و اصل دعوت مسیح کاملا بدور است ، و می توان گفت تمام دین مسیحیان در شرک ورزیدن به خداوند و معیوب جلوه دادن ذات مقدس خداوند خلاصه می شود .
یکی از مظاهر شرک در ربوبیت ، غلوی است که در مورد مخلوق دارند ، بگونه ای که او را شریک خالق و جزء ی از او قرار می دهند . (7) ، همچنین یکی از شرکیات آنها در ربوبیت اعتقاد به تبلور خدای آسمانی و زمینی در شخصیت مسیح و اعتقاد به حلول می باشد و اینکه می گویند : عیسی علیه السلام انسانی الهی است که صورت بیرونیش صورت انسان و سرشت داخلی اش سرشتی الهی است ، لذا او کسی است که دارای دو ذات بوده که هر دو ذات در هم دغم شده و به مانند آتش و آهن یا شیر و آب با هم آمیخته شده اند . یکی دیگر از شرکیات آنها در ربوبیت این قولشان است که آنها معتقدند که مسیح علیه السلام مردم را در آخرت محاسبه می کند (8) ، و حق قانونگذاری را در اختصاص روحانیون دینی خود قرار می دهند و معتقدند که راهب و علمای دین می توانند گناهان را مورد بخشش قرار داده و توبه ی مردم را بپذیرند . (9)
اما شرک در الوهیت که نصارا بدان دچارند در پرستش مسیح علیه السلام تجلی می یابد ، بگونه ای که در تمام نمازهایشان مسیح را عبادت کرده و تصاویر و مجسمه های او را در کلیساهایشان نصب می کنند .(10) ، همچنین برخی مریم را هم عبادت کرده با این عنوان که او مادر خداست و صلیب را بزرگ دانسته و آن شعارشان در راستای بزرگداشت قبور انبیاست . به این خاطر است که رسول الله صلی الله علیه و سلم یهود و نصارا را لعنت کرده چرا که قبور پیامبرانشان را به عنوان عبادتگاه قرار داده اند و اصل شرک و پرستش بت ها از بزرگداشت قبور و عبادت کردن آنها نشات می گیرد .
و اینچنین است که امت مسیحی بین شرک و عیب وارد کردن بر الله متعال جمع کرده و از یهود و گمراه تر و مشرک ترند . (11)
آثار شرک مسیحیان بر امت اسلام
در حقیقت آثار شرک مسیحیان بر امت اسلام در یکی از مهمترین مسائل که صوفیه و جهمیه از آن متاثر شده اند ، تجلی می یابد ، که همان عقیده حلول باشد ، همانگونه که گذشت مسیحیان به حلول الله در مسیح معتقد بودند ، و صوفیان افراطی در این زمینه از آنها پیروی نموده اند ، به این صورت که معتقدند که خداوند اجسامی را انتخاب کرده که در آنها حلول پیدا می کند و دیگر معنای بشریت از آن افراد برداشته می شود ، و اجسامی که خداوند بدین منظور انتخاب می کند همان جسم اولیا و دوستان خداوند است که بر دیگر مخلوقات با اطاعت و عبادت خداوند برتری دارند ( 12) . گفتار حلاج در سروده ای که دارد بیانگر این اعتقاد است ، می گوید :
پاک و منزه است کسی که روح آسمانیش را در جسم زمینیش آشکار ساخت
سپس در میان مخلوقات به صورت موجوداتی که می خورند و می نوشند ، ظاهر شده است
و این ظهور بگونه ای است که همه می توانند او را احساس کنند .
یکی دیگر از مظاهر اینگونه شرک ، مواردی است که برخی از منسوبین به اسلام بدان قائلند که می گویند حالات ایمانی که بر قلوب عرفا وارد می شود در واقع آن ذات پروردگار است .(13)
در حقیقت مسیحیت تحریف شده عاملی انکار ناپذیر در جهت ایجاد عقیده ی افراطی در مورد انبیا و صالحین نزد مسلمانان است ، عقیده ای که صوفیان و روافض و جهمیه بر آن قرار دارند که در مورد رسول الله صلی الله علیه و سلم غلو کرده و شیعه در مورد علی بن ابیطالب رضی الله عنه دچار افراط شده و آنقدر او را مدح می کنند که به جایگاه معبود می رسانند ، رسول الله صلی الله علیه و سلم می فرمایند : (( آنگونه که مسیحیان ، پسر مریم را ستایش می کنند ، مرا ستایش نکنید ، در حقیقت من بنده خدایم ، پس بگویید : او بنده و فرستاده ی خداست )) (14) همچنین در جایی دیگر می فرمایند : (( از غلو در دین بر حذر باشید ، چرا که در حقیقت کسانی که قبل از شما بودند به این وسیله نابود شدند )) (15) . کمااینکه در میان این گروه ها افرادی وجود دارند که خود را به اسلام نسبت می دهند و در واقع قبوری هستند و برای قبرها سجده کرده و آن را مساجد قرار می دهند ، رسول الله صلی الله علیه و سلم می فرمایند : (( آگاه باشید ، کسانی که قبل از شما بودند ، قبور پیامبران و صالحانشان را سجده گاه قرار دادند ، آگاه باشید قبور را مسجد قرار ندهید ، و من شما را از این نهی می کنم )) (16) ، همچنین در جایی دیگر می فرمایند : (( در حقیقت بدترین مردم کسانی هستند که قیامت بر پا شود در حالی که آنها زنده اند ، همچنین کسانی که قبور را مساجد قرار دهند .(17) .
یکی دیگر موارد تشابه این است که مسیحیان ادعا می کنند که مسیح نور است ( 18) ، کمااینکه برخی از صوفیان نیز ادعا دارند که رسول الله صلی الله علیه و سلم نوری از انوار الهی می باشد و در این زمینه غلو می کنند . هیچ کلیسایی را نمی یابی که خالی از تصاویر مسیح ، مریم ، جرجیس و پطرس باشد و اکثریت آنها برای این تصاویر سجده می کنند ، برخی از قبوری ها و صوفیان نیز اینچنینند و تصاویر شیوخ را در جلو قبله گذاشته و برای آنها سجده و رکوع انجام می دهند و یا اینکه عکس آنها را به منظور تبرک و شفا یافتن از دیوار آویزان می کنند ، در حدیث صحیح آمده است که عائشه رضی الله عنها می فرمایند که ام سلمة بیان داشت که کلیسایی را در سرزمین حبشه دیده است که در آن تصاویری بوده است ، پس حضرت صلی الله علیه و سلم فرمودند : آنها کسانی هستند که هر گاه شخص صالحی از آنها وفات یافت ، بر قبرش مسجد درست کرده و تصاویری را در آن قرار می دهند ، در حقیقت آنها بدترین مخلوقات نزد الله هستند . )) (19)
همچنین مسیحیان قدرت تشریع را به روحانیانشان می دهند در حالی که این از اختصاصات پروردگار عزوجل است ، از عدی بن حاتم رضی الله عنه روایت شده است که گفت : از رسول الله صلی الله علیه و سلم شنیدم که این آیه را قرائت می فرمود : (((آنها) دانشمندان و راهبان خویش را معبودهایی در برابر خدا قرار دادند،)) [التوبة: ٣١]، پس گفتم : ما آنها را عبادت نمی کنیم .، فرمود : آیا حلال های خدا را حرام نمی کنند ، و شما هم آن را می پذیرید و حرام های الهی را حلال نمی دانند و شما هم قبول می کنید ؟ گفتم : آری ، فرمود : همین در واقع عبادت کردنشان است .(20) ، و متعصبینی که به نسبت مذهب خاصی تعصب دارند نیز اینگونه رفتار می نمایند ، و از مذاهب و علمایشان با وجود اینکه اقوالشان مخالف شریعت باشد تبعیت می نمایند .
اضافه بر این برخی از صوفیان در مورد مفهوم رهبانیت و عزلت گزینی و عدم ازدواج و تطهیر نفس از طریق تعذیب نفس و .. با مسیحیان اشتراکاتی دارند . (21) .
مواردی که ذکر شد مهمترین آثار شرک نصارا بر امت اسلام بود و در این زمینه پیامبر صلی الله علیه و سلم جالب می فرمایند : از روش امت های گذشته وجب به وجب و گز به گز پیروی می کنید ، حتی اگر آنها وارد سوراخ سوسمار شوند ، شما هم اینکار را انجام می دهید ، گفتیم : ای رسول خدا منظورتان یهود و نصاراست ؟ فرمودند : پس غیر از اینها چه کسی می تواند منظور من باشد ؟ ( 22)
الجزائر فی: ١٨ جمادی الأولی ١٤٢٦ﻫ
الموافق ﻟ: ٢٥ جوان ٢٠٠٥م
(١) «مجموع الفتاوی» لابن تیمیة (٢٨/ ٦٠٦-٦٠٧).
(٢) انظر «إغاثة اللهفان» لابن القیم (٢/ ٦٨٢).
(٣) «مجموع الفتاوی» لابن تیمیة (٢٨/ ٦٠٧). انظر: «مظاهر الانحرافات العقدیة» لإدریس (١/ ٧٥).
الجواب الصحیح لمن بدل دین المسیح» (٢/ ٢٢٢)].
(٤) انظر تصریحَ کثیر من النصاری بعدم معقولیة التثلیث وأنّها قضیة لا یفهمها العقل ولا یقبلها فی: «النصرانیة من التوحید إلی التثلیث» لمحمّد أحمد الحاج (٢٠٧).
(٥) انظر «إغاثة اللهفان» لابن القیم (٢/ ٦٩٦). و«الموسوعة المیسرة» تحت إشراف الجهنی (٢/ ٥٧٥).
(٦) انظر «الملل والنحل» للشهرستانی (٢/ ٣٣-٤٤).
(٧) «إغاثة اللهفان» (٢/ ٦٩٤).
(٨) انظر «الموسوعة المیسرة» (٢/ ٥٧٥)، «هدایة الحیاری» لابن القیم (١٦٨) وما بعدها.
(٩) «هدایة الحیاری» لابن القیم (٢٨).
(١٠) «إغاثةُ اللهفان» لابن القیم (٢/ ٦٩٨، ٧٠٤-٧٠٥).
(١١) «مجموع الفتاوی» لابن تیمیة (٧/ ٢٢٦)، «هدایة الحیاری» لابن القیم (١٦٥).
(١٢) «مظاهر الانحرافات العقدیة» لإدریس محمود إدریس (١/ ٧٦).
(١٣) انظر «هدایة الحیاری» لابن القیم (١٨٢).
(١٤) أخرجه البخاری فی أحادیث الأنبیاء (٣٤٤٥)، وأحمد (١٥٦)، والحمیدی فی «مسنده» (٣٠)، من حدیث عمر بن الخطاب رضی الله عنه.
(١٥) أخرجه النسائی فی مناسک الحج (٣٠٧٠)، وابن ماجه فی المناسک (٣١٤٤)، وأحمد (٣٣٠٥)، والبیهقی (٩٨٠٦)، وابن الجارود فی «المنتقی» (٤٧٣)، من حدیث ابن عباس رضی الله عنهما، وصححه الألبانی فی «حجة النبی صلی الله علیه وآله وسلم» (ص: ٧٨). وفی «السلسلة الصحیحة» (٥/ ١٧٧).
(١٦) أخرجه مسلم فی المساجد (١٢١٦)، من حدیث جندب رضی الله عنهما.
(١٧) أخرجه البخاری فی الفتن (٧٠٦٧)، وأحمد (٣٩٢١)، من حدیث عبد الله بن مسعود رضی الله عنه.
(١٨) «مجموع الفتاوی» لابن تیمیة (٢/ ٣١٦-٣١٧).
(١٩) أخرجه البخاری فی الصلاة (٤٣٤)، ومسلم فی المساجد (١٢٠٩)، والنسائی فی المساجد (٧١٢)، وأحمد (٢٤٩٨٤)، والبیهقی (٧٤٧١)، من حدیث عائشة رضی الله عنهما.
(٢٠) أخرجه الترمذی فی التفسیر (٣٠٩٥)، والبیهقی فی «سننه الکبری» (١٠/ ١١٥-٦)، والحدیث حسّنه ابن تیمیة فی «الإیمان» (٦٤)، والألبانی فی «صحیح سنن الترمذی» (٣/ ٢٤٧).
(٢١) انظر أنموذج «إحیاء علوم الدین» للغزالی، وهو یدلُّ علی حرص الصوفیة علی الاستفادة من ریاضات رهبان النصاری وقد شحذ کتابَه بروایات منسوبة إلی المسیح علیه الصلاة والسلام فی التعبّدات والأمثال والحکم والأحکام. [«الإحیاء» (١/ ٢٦٦، ٣/ ٣٤٣)].
(٢٢) أخرجه البخاری فی الاعتصام بالکتاب والسنة (٧٣٢٠)، ومسلم فی العلم (٦٩٥٢)، وأحمد (١٢١٢٠)، من حدیث أبی سعید الخدری رضی الله عنه.
http://ferkous.com/home/?q=art-mois-10
منبع: نوار اسلام