مواضع استقامت
مواضع استقامت بی شمارند و نیاز به تفصیل دارند، ما در این جا مختصرا به بعضی از آن موارد اشاره می کنیم.
اولا: استقامت در فتنه ها
اساس دگرگونیهایی که در قلب بوجود می آید فتنه هاست، هنگامی که قلب به فتنههای گوناگون دچار می گردد، فقط آنهایی می توانند در برابر آن استقامت کنند که قلبهایشان سرشار از ایمان است.
فتنههایی همچون:
* فتنه مال:
الله متعال می فرماید: (و کسانی از آنها هستند که با الله تعالی پیمان بسته اند که اگر از فضل خویش به ما (چیزی) بدهد، حتما صدقه می دهیم و از درستکاران خواهیم بود، آنگاه وقتی که الله از فضل خویش به آنان بخشید، در آن بخل ورزیدند و اعراض کنان روی برتافتند)[1].
* فتنه جاه:
الله سبحانه و تعالی می فرماید: (با کسانی باش که پروردگار خود را صبح وعصر می خوانند، و تنها ذات او را می طلبند، هرگز چشمهای خود را بخاطر زینتهای دنیا، از آنها برمگیر و از کسانی که قلبشان را از یاد خود غافل ساختیم اطاعت مکن، همانهای که پیروی هوای نفس کردند و کارهایشان افراطی است)[2].
رسول الله صلی الله علیه و سلم درباره زیان دو فتنه سابق می فرمایند: (زیان حرص مال و شرف در دین، به مراتب بیشتر از زیان دو گرگ گرسنه ای است که در گله ای رها شوند)[3].
* فتنه همسر:
الله متعال می فرماید: (ای کسانی که ایمان آوردهاید، بعضی از همسران و فرزندانتان دشمنان شما هستند از آنها بر حذر باشید)[4].
* فتنه فرزندان:
رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند: (فرزند سبب کم دلی، بخل و اندوه است)[5].
* فتنه شکنجه و طغیان و ستم:
آیه زیر این مطلب را بخوبی بیان نموده است:
(مرگ و عذاب بر شکنجه گران صاحب گودال (آتش) باد، گودالهای پر از آتش، هنگامی که در کنار آن نشسته بودند، و آنچه را نسبت به مؤمنان انجام می دادند (با خونسردی) تماشا می کردند، هیچ ایرادی از آنها (مؤمنان) نگرفتند جز اینکه آنان به الله عزیز و حمید ایمان آورده بودند، همان پروردگاری که حکومت آسمانها و زمین از آنِ اوست و بر همه چیز گواه است)[6].
امام بخاری با سندش از خباب رضی الله عنه روایت نموده که ایشان فرمودند: رسول الله صلی الله علیه و سلم در سایه کعبه به چادری تکیه داده بودند، ما (از رنج و عذابی که به ما می رسید) به ایشان شکایت نمودیم، ایشان فرمودند: در ملتهای قبلی افراد مؤمن را می گرفتند و در چالههایی قرار می دادند سپس اره را بر کاسه سرشان می گذاشتند و آنان را به دو نیم تقسیم می کردند و با شانههای آهنین گوشت بدنشان را از استخوان جدا می کردند، اما این امر نیز آنان را از دینشان باز نمی داشت[7].
* فتنه دجال:
و این بزرگ ترین فتنه حیات دنیوی است. رسول الله صلی الله علیه و سلم در حدیث فرمودند: ای مردم، هیچ فتنه ای در روی زمین از زمان پیدایش آدم تا کنون، از فتنه دجال بزرگ تر نبوده است، ای بندگان الله! ای مردم! در آن فتنه استقامت کنید، من دجال را بگونه ای (واضح و کامل) برایتان معرفی می کنم که هیچ پیامبری قبل از من او را اینگونه معرفی نکرده است...[8].
رسول الله صلی الله علیه و سلم درباره مراحل ثبات و عدم آن در رویارویی با فتنهها می فرمایند: (فتنه ها همانند تارهای حصیر یکی پس از دیگری بر قلبها طاری می گردند، هر قلبی که آن را بپذیرد لکه ای سیاه، و قلبی که آن را نپذیرد لکه ای سفید بر آن نقش می بندد تا اینکه برخی قلبها همانند کوه صفا سفید می گردند و تا آسمان و زمین برپاست، هیچ فتنه ای به آن زیانی نمی رساند و برخی دیگر سیاه و تاریک می گردند و همانند کوزه ای سرنگون، نه معروف را معروف می دانند و نه منکر را منکر، مگر آنچه با هوای او سازگار باشد)[9].
ثانیا: استقامت در جهاد:
الله عزوجل در کتابش می فرماید: (ای مؤمنان!هنگامیکه با گروهی (کافر در میدان نبرد) روبرو شدید، ثابت قدم باشید)[10].
فرار از جبهه و میدان جنگ در دین ما یکی از گناهان کبیره محسوب می گردد، رسول الله صلی الله علیه و سلم هنگام حفر خندق خاکها را بر پشت خویش حمل می نمودند و همراه با مؤمنان اینگونه دعا می فرمودند: (هنگام رویارویی با دشمن ما را ثابت قدم نگه دار)[11].
ثالثا- استقامت بر راه راست:
الله متعال می فرماید: (در میان مؤمنان مردانی هستند که برعهدی که با الله بسته اند صادقانه ایستادهاند، بعضی پیمان خود را به آخر بردند (و در راه او شربت شهادت نوشیدند) و بعضی دیگر در انتظارند و هرگز تغییر و تبدیلی درعهد و پیمان خود ندادهاند)[12].
به اصول و مبادی خویش بیشتر از ارواحشان ارزش قایلند، و چنان بر آن استوارند که هرگز از آن دست نخواهند کشید.
رابعا: استقامت هنگام مرگ:
اهل کفر و فاجران در حساس ترین لحظات از استقامت محروم می مانند و هنگام مرگ نمی توانند شهادتین را بر زبان بیاورند و این یکی از علامات سوء خاتمه است. به مردی که در حال مرگ بود گفتند که بگو: لا اله الا الله اما او سرش راتکان می داد و از گفتن لا اله الا الله امتناع می ورزید.
و دیگری هنگام مرگ می گوید: این کالا با ارزش و آن دیگری بی ارزش است. و شخصی دیگر مهرههای شطرنج را نام می برد و دیگری هنگام مرگ آواز و ترانه می خواند و دیگری ازمعشوقش یاد می کند.
و این همه بدان خاطر است که در دنیا این امور آنان را از یاد الله غافل کرده است.
و گاهی چهرههای برخی از این افراد هنگام مرگ سیاه و بدنشان بدبو می گردد و هنگام جان دادن رویشان از قبله بر می گردد. لاحول و لاقوة إلا بالله.
اما نیکوکاران به فضل پروردگار هنگام مرگ ثابت قدم می مانند و شهادتین را به زبان می آورند و چهرههای برخی شاداب و روشن می گردد و بوی خوشی از آنان استشمام می شود که این خود نوعی مژده محسوب می گردد.
و در آخر نمونه ای از افرادی که در هنگام مرگ استوار ماندند، می آوریم، امام ابوزرعه رازی یکی از ائمه حدیث است.
ابو جعفر بن علی کاتب ابوزرعه می گوید: من و ابو حاتم و ابن واره منذر بن شادان و دیگرانی هنگام احتضار ابو زرعه در ماه شهر نزد وی بودیم، حاضران می خواستند او را تلقین کنند اما به خاطر رفعت شأن ابوزرعه به این کار جرأت نمی کردند، سرانجام تصمیم گرفتند تا با هم حدیث تلقین را مذاکره کنند و به اینگونه ابو زرعه را تلقین کنند، ابن واره سخن را آغاز نمود و گفت: حدثنا ابو عاصم حدثنا عبدالحمید بن جعفر عن صالح، اما از هیبت ابو زرعه زبانش بند آمد و نتوانست که حدیث را بخواند پس از او ابو حاتم شروع نمود و گفت: حدثنا بندار حدثنا ابو عاصم، عن عبدالحمید بن جعفر عن صالح، او نیز نتوانست حدیث را بخواند، دیگران ساکت ماندند، ابو زرعه که در حالت احتضار بود چشمهایش را گشود و حدیث را با سند اینگونه بیان نمود: حدثنا بندار حدثنا أبو عاصم حدثنا عبد الحمید عن صالح، ابن أبی عریب عن کثیر بن مرة عن معاذ بن جبل قال: قال رسول الله صلی الله علیه وسلم: (هرکس که آخرین سخنش (در دنیا) لا اله الا الله باشد وارد بهشت می گردد)[13].
امام ابوزرعه رحمه الله چون این حدیث را خواند روحش به ملأ اعلی پیوست. درباره این چنین افراد الله متعال می فرماید: (کسانی که گفتند پروردگار ما الله یگانه است سپس استقامت کردند، فرشتگان بر آنها نازل می شوند که نترسید و غمگین نباشید، و مژده باد شما را به آن بهشتی که به شما وعده داده شده است)[14].
پروردگارا! ما را نیز از این افراد بگردان، پروردگارا! ما را بر دین اسلام و راه هدایت استقامت نصیب بفرما.
وآخر دعوانا أن الحمدلله رب العالمین وصلی الله علینبینا محمد وعلی آله وصحبه وسلم أجمعین.
برگرفته از کتاب: عوامل استقامت در دین، تألیف: شیخ محمد صالح منجد، ترجمه: عبد القدوس دهقان.
[1] ـ توبه:75ـ76: ﴿وَمِنۡهُم مَّنۡ عَٰهَدَ ٱللَّهَ لَئِنۡ ءَاتَیٰنَا مِن فَضۡلِهِۦ لَنَصَّدَّقَنَّ وَلَنَکُونَنَّ مِنَ ٱلصَّٰلِحِینَ٧٥ فَلَمَّآ ءَاتَیٰهُم مِّن فَضۡلِهِۦ بَخِلُواْ بِهِۦ وَتَوَلَّواْ وَّهُم مُّعۡرِضُونَ ٧٦﴾.
[2] ـ کهف:28: ﴿وَٱصۡبِرۡ نَفۡسَکَ مَعَ ٱلَّذِینَ یَدۡعُونَ رَبَّهُم بِٱلۡغَدَوٰةِ وَٱلۡعَشِیِّ یُرِیدُونَ وَجۡهَهُۥۖ وَلَا تَعۡدُ عَیۡنَاکَ عَنۡهُمۡ تُرِیدُ زِینَةَ ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَاۖ وَلَا تُطِعۡ مَنۡ أَغۡفَلۡنَا قَلۡبَهُۥ عَن ذِکۡرِنَا وَٱتَّبَعَ هَوَیٰهُ وَکَانَ أَمۡرُهُۥ فُرُطٗا ٢٨﴾.
[3] ـ مسند امام احمد و صحیح جامع: (ما ذئبان جائعان أرسلا فی غنم بأفسد لها من حرص المرء علی المال والشرف لدینه).
[4] ـ تغابن:14: ﴿إِنَّ مِنۡ أَزۡوَٰجِکُمۡ وَأَوۡلَٰدِکُمۡ عَدُوّٗا لَّکُمۡ فَٱحۡذَرُوهُمۡۚ﴾.
[5]- ابویعلی، 2/305، این حدیث شواهدی دیگر نیز دارد، صحیح الجامع 7037: (الولد مجبنة مبخلة محزنة).
[6] ـ بروج:4ـ9: ﴿قُتِلَ أَصۡحَٰبُ ٱلۡأُخۡدُودِ ٤ ٱلنَّارِ ذَاتِ ٱلۡوَقُودِ ٥ إِذۡ هُمۡ عَلَیۡهَا قُعُودٞ ٦ وَهُمۡ عَلَیٰ مَا یَفۡعَلُونَ بِٱلۡمُؤۡمِنِینَ شُهُودٞ ٧ وَمَا نَقَمُواْ مِنۡهُمۡ إِلَّآ أَن یُؤۡمِنُواْ بِٱللَّهِ ٱلۡعَزِیزِ ٱلۡحَمِیدِ ٨ ٱلَّذِی لَهُۥ مُلۡکُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۚ وَٱللَّهُ عَلَیٰ کُلِّ شَیۡءٖ شَهِیدٌ ٩﴾.
[7]- بخاری نگا: فتح الباری 12/315: شکونا إلی رسول الله صلی الله علیه وسلم وهو متوسد بردة فی ظل الکعبة، فقال علیه السلام: قد کان من قبلکم یؤخذ الرجل فیحفر له فی الأرض فیجعل فیها فیُجاء بالمنشار، فیوضع علی رأسه فیجعل نصفین ویمشط بأمشاط الحدید، من دون لحمه وعظمه، فما یصده ذلک عن دینه.
[8]- ابن ماجه 2/1359، صحیح الجامع 7752: (یا أیها الناس إنها لم تکن فتنة علی وجه الأرض منذ ذرأ الله آدم أعظم من فتنة الدجال.. یا عباد الله، أیها الناس: فاثبتوا فإنی سأصفه لکم صفة لم یصفها إیاه قبلی نبی...).
[9]- مسند احمد، 5/386، مسلم، 1/128: تُعرض الفتن علی القلوب کالحصیر عوداً عوداً، فأی قلب أشربها نکت فیه نکتة سوداء، وأی قلب أنکرها نکت فیه نکتة بیضاء، حتی یصیر علی قلبین، علی أبیض مثل الصفا، فلا تضره فتنة ما دامت السماوات والأرض، والآخر أسود مربداً کالکوز مجخیاً لا یعرف معروفاً، ولا ینکر منکراً، إلا ما أشرب من هواه).
[10] ـ انفال:45: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ إِذَا لَقِیتُمۡ فِئَةٗ فَٱثۡبُتُواْ﴾.
[11] ـ صحیح بخاری: (وثبت الأقدام إن لاقینا).
[12] ـ احزاب:23: ﴿مِّنَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ رِجَالٞ صَدَقُواْ مَا عَٰهَدُواْ ٱللَّهَ عَلَیۡهِۖ فَمِنۡهُم مَّن قَضَیٰ نَحۡبَهُۥ وَمِنۡهُم مَّن یَنتَظِرُۖ وَمَا بَدَّلُواْ تَبۡدِیلٗا ٢٣﴾.
[13]- سیر أعلام النبلاء 13/8576: (من کان آخر کلامه لا إله إلا الله دخل الجنة).
[14] ـ فصلت:30: ﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ قَالُواْ رَبُّنَا ٱللَّهُ ثُمَّ ٱسۡتَقَٰمُواْ تَتَنَزَّلُ عَلَیۡهِمُ ٱلۡمَلَٰٓئِکَةُ أَلَّا تَخَافُواْ وَلَا تَحۡزَنُواْ وَأَبۡشِرُواْ بِٱلۡجَنَّةِ ٱلَّتِی کُنتُمۡ تُوعَدُونَ ٣٠﴾.
منبع: islamtape