تجارت در سنت نبوی
حیات رسول الله صلی الله علیه و سلم حیاتی جامع و کامل است که تمام جوانب انسانی و خصائص رسالت را در بر می گیرد. و شأن و مقام رسول الله صلی الله علیه و سلم در این مورد نیز مانند پیامبران گذشته در نبوت و رسالت است. زیرا که بشر بودن رسول الله صلی الله علیه و سلم در سیرتش روشن و آشکار است. طوری که هر کس آن را بخواند؛ به این مسئله پی می برد. به همین دلیل است که رسول الله صلی الله علیه و سلم مانند انسان های دیگر غذا می خورد، در بازارها راه می رفت و برای به دست آوردن ررق و روزی تلاش می کرد؛ چنان که الله عزوجل در قرآن می فرماید: (و گفتند: این چه رسولی است که طعام می خورد و در بازارها راه می رود و چرا فرشته ای به او نازل نشده که به همراه او مردم را بترساند)[1].
بنا براین در این مقاله می خواهیم به یکی از جوانب بشری حیات رسول الله صلی الله علیه و سلم بپردازیم که مربوط به مسائل کسب و معاش و تجارت است.
به طور خلاصه می توانیم راه و روش رسول الله صلی الله علیه و سلم در تجارت و خرید و فروش را اینگونه بیان کنیم:
1ـ تجارت رسول الله صلی الله علیه و سلم قبل از بعثت با عمویش ابوطالب و خدیجه رضی الله عنها. و همانطور که می دانیم ایشان در یکی از سفرهای تجاری چنان که در کتب سیرت ثابت شده به بلاد شام رفتند. و علاوه بر آن در بازارهایی چون فمجنه و عکاظ مشغول تجارت بودند.
2ـ همچنین رسول الله صلی الله علیه و سلم به صورت مستقیم کالایی را می فروختند، چنانکه در حدیث شتر عمر و شتر جابر رضی الله عنهما آمده که بعداً ذکر خواهیم کرد؛ و یا اینکه به یکی از صحابه موکل می کردند. چنان که در حدیث عروه بن ابی جعد الباقری رضی الله عنه آمده که فرمود: (رسول الله صلی الله علیه و سلم به عروه دیناری برای خرید یک گوسفند برای قربانی دادند. عروه با یک دینار دو گوسفند خرید. سپس یکی از گوسفندان را بمقدار یک دینار فروخت. و نزد رسول الله صلی الله علیه و سلم با یک دینار و یک گوسفند برگشت. رسول الله صلی الله علیه و سلم برای وی دعا کرد تا خرید و فروشش پر برکت باشد. به همین دلیل بود که عروه اگر خاک را هم می خرید در آن سود می کرد)[2].
3ـ رسول الله صلی الله علیه و سلم در تجارت به نیکی، و راستگویی و صدقه تشویق می نمودند: چنان که از حکیم بن حزام رضی الله عنه روایت شده که رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند: (فروشنده و خریدار تا زمانی که از هم جدا نشده اند، اختیار فسخ معامله را دارند. و افزود که: اگر آنها راست بگویند و عیب کالا را بیان کنند، در معامله آنان، خیر و برکت بوجود خواهد آمد، و اگر عیب کالا را پنهان کنند و دروغ بگویند، معامله آنها بی برکت خواهد شد)[3].
و در حدیث دیگر روایت شده که جد اسماعیل بن عبید بن رفاعه همراه رسول الله صلی الله علیه و سلم به مصلی رفتند؛ وقتی رسیدند؛ دیدند که مردم در حال خرید و فروش هستند. رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند: (ای تاجران). وقتی مردم صدای رسول الله صلی الله علیه و سلم را شنیدند سرشان را بالا گرفتند و به رسول الله صلی الله علیه و سلم نگاه کردند. ایشان فرمودند: (همانا تجار در روز قیامت آلوده به گناه و افسونگر مبعوث می شوند مگر آن تجاری که تقوای الله را پیشه کنند و نیکی کنند و صدقه دهند)[4].
و از قیس بن ابی غرزة رضی الله عنه روایت شده که رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند: (ای گروه تاجران، در معاملهها سخن های بیهوده و قسم پیش می آید، آنها را با صدقه دادن، آمیخته کنید)[5].
4ـ رسول الله صلی الله علیه و سلم امتش را به آسانگیری در خرید و فروش ترغیب می کردند. چنان که از جابر بن عبد الله رضی الله عنهما روایت شده که رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند: (الله تعالی بر بنده ای رحم می کند که هنگام خرید و فروش و طلب حق خود، سهل گیر باشد)[6].
حافظ ابن حجر رحمه الله در شرح این حدیث می فرماید: (در این حدیث به آسانگیری در معاملات و استفاده از اخلاق خوب و دوری از هرگونه درگیری و جدل و به عدم سختگیری و بخشش ترغیب شده ایم)[7].
نمونه هایی از تساهل و بخشش رسول الله صلی الله علیه و سلم در خرید و فروش:
أـ از ابن عمر رضی الله عنهما روایت شده: (در سفری، همراه رسول الله صلی الله علیه و سلم بودم. و بر شتری جوان و سرکش که از پدرم بود، سوار بودم. گاهی از کنترل من خارج می شد و از کاروان جلو می افتاد. عمر رضی الله عنه آن را متوقف می کرد و به عقب می راند. ولی دوباره، جلو می افتاد. عمر رضی الله عنه او را تنبیه می کرد و برمی گرداند. رسول الله صلی الله علیه و سلم به عمر رضی الله عنه فرمود: او را به من بفروش. عمر رضی الله عنه گفت: ای رسول الله! از آنِ شما باشد. رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمود: آن را به من بفروش. عمر رضی الله عنه آن را به رسول الله صلی الله علیه و سلم فروخت. سپس رسول الله صلی الله علیه و سلم خطاب به عبدالله بن عمر فرمود: ای عبدالله! او مال تو باشد و هر چه می خواهی با او بکن)[8].
ب ـ از جابر بن عبد الله رضی الله عنه چنین روایت است که وی سوار بر شتری بود که (بعد از مدتی) شتر خسته شد و از حرکت باز ایستاد. جابر خواست شتر را رها کند. جابر رضی الله عنه می گوید: همان وقت رسول الله صلی الله علیه و سلم به من رسید و برایم دعا کرد و به شتر ضربه ای زد. شتر با آن ضربه آنچنان حرکت کرد که هیچ وقت چنین حرکت نکرده بود. رسول الله صلی الله علیه و سلم به جابر فرمود : شتر را به مبلغ یک اوقیه به من بفروش. گفتم : خیر. باز فرمود : آن را به من بفروش. سپس شتر را به یک اوقیه به ایشان فروختم، ولی شرط کردم که تا رسیدن به منزلم بر آن سوار شوم. وقتی به منزل رسیدم شتر را به نزد رسول الله صلی الله علیه و سلم آوردم؛ ایشان نیز پولش را نقد به من پرداخت نمود. سپس من برگشتم. ایشان شخصی را به دنبال من فرستاد و من را برگرداند. سپس به من فرمود : آیا فکر می کنی من با تو چانه زدم تا شترت را از تو بگیرم. شترت و پولت را بردار، هر دوی آن مال تو است)[9].
5ـ رسول الله صلی الله علیه و سلم در تجارت به بهترین صورت حق دیگران را ادا می کردند و به آن تشویق می نمودند.
از ابی هریره رضی الله عنه روایت شده که مردی بر رسول الله صلی الله علیه و سلم شتر جوانی قرض داشت. نزد رسول الله صلی الله علیه و سلم آمد و تقضای شترش را کرد. رسول الله صلی الله علیه و سلم دستور دادند شترش را به وی برگردانید. صحابه رفتند شتر را بیاورند؛ اما شتری به قیمت شتر آن شخص نیافتند بلکه شتری گران تر وبهتر از آن یافتند. رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند: آن را به وی بدهید. مرد گفت: به عهدت وفا کردی. الله عزوجل به تو وفا کند. رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند: همانا بهترین شما؛ نیکوترین شما در ادای قرض است)[10].
6ـ رسول الله صلی الله علیه و سلم به تسامح در فسخ معامله ترغیب می نمودند.
از ابی هریره رضی الله عنه روایت شده که رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند: (کسی که از اقاله (معامله پشیمانی) شخص مسلمان بگذرد؛ الله تعالی روز قیامت از گناهان او می گذرد)[11].
و منظور از اقاله گذشت در پشیمانی از فروش یا خرید کالاست؛ که دلیل بر سخاوتمندی شخص است.
(مثلا: اگر فردی کالایی را از فروشنده ای خرید سپس از خرید آن پشیمان شد و تصمیم گرفت دوباره آن را به فروشنده برگرداند. در این هنگام اگر فروشنده قبول کند و آن کالا را از خریدار پس بگیرد؛ الله سبحانه و تعالی در مقابل این عملش از گناهان وی در روز قیامت می گذرد. زیرا چنین فروشنده ای با اینکه معامله بسته شده بود اما قبول کرد آن را فسخ کند تا بدین طریق به مشتری اش نیکی کرده باشد)[12].
7ـ از سنت های دیگر ایشان این بود که به فرد فقیر مهلت می دادند تا بتواند دِینش را ادا کند و امتش را نیز به این عمل نیک تشویق می نمودند.
چنان که از ابی الیسر رضی الله عنه روایت شده که رسول الله صلی الله علیه و سلم در حدیث فرمودند: (هر کس، تنگدستی را مهلت دهد یا معافش کند، الله متعال او را زیر سایه اش جای می دهد)[13].
8ـ و همچنین رسول الله صلی الله علیه و سلم از معامله ای که در آن ربا باشد، و یا تقلب و حیله باشد امتش را بر حذر داشته اند. که احادیث وارده در آن بسیار زیاد است.
منبع: islamqa.info/ar - islamweb.net
مترجم: ام محمد
[1] ـ فرقان:7: (وَقَالُوا مَالِ هَٰذَا الرَّسُولِ یَأْکُلُ الطَّعَامَ وَیَمْشِی فِی الْأَسْوَاقِ ۙ لَوْلَا أُنْزِلَ إِلَیْهِ مَلَکٌ فَیَکُونَ مَعَهُ نَذِیرًا).
[2] ـ سنن ترمذی، ابد داود، ابن ماجه و امام ترمذی شیخ آلبانی رحمه الله آن را صحیح می دانند: (أَعْطَاهُ النَّبِیُّ صلی الله علیه وسلم دِینَاراً یَشْتَرِی بِهِ أُضْحِیَةً - أَوْ شَاةً - فَاشْتَرَی شَاتَیْنِ ، فَبَاعَ إِحْدَاهُمَا بِدِینَارٍ ، فَأَتَاهُ بِشَاةٍ وَدِینَارٍ ، فَدَعَا لَهُ بِالْبَرَکَةِ فِی بَیْعِهِ ، فَکَانَ لَوِ اشْتَرَی تُرَابًا لَرَبِحَ فِیهِ .).
[3] ـ صحیح بخاری و مسلم: (الْبَیِّعَانِ بِالْخِیَارِ مَا لَمْ یَتَفَرَّقَا. أَوْ قَالَ: حَتَّی یَتَفَرَّقَا، فَإِنْ صَدَقَا وَبَیَّنَا بُورِکَ لَهُمَا فِی بَیْعِهِمَا، وَإِنْ کَتَمَا وَکَذَبَا مُحِقَتْ بَرَکَةُ بَیْعِهِمَا).
[4] ـ سنن ترمذی، ابن ماجه و شیخ آلبانی رحمه الله آن را صحیح می داند: (أَنَّهُ خَرَجَ مَعَ النَّبِیِّ صلی الله علیه وسلم إِلَی الْمُصَلَّی ، فَرَأَی النَّاسَ یَتَبَایَعُونَ فَقَالَ : یَا مَعْشَرَ التُّجَّارِ، فَاسْتَجَابُوا لِرَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وسلم وَرَفَعُوا أَعْنَاقَهُمْ وَأَبْصَارَهُمْ إِلَیْهِ فَقَالَ : إِنَّ التُّجَّارَ یُبْعَثُونَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فُجَّاراً ، إِلاَّ مَنِ اتَّقَی اللَّهَ وَبَرَّ وَصَدَقَ) .
[5] ـ سنن ترمذی، ابی داود، نسائی، ابن ماجه و شیخ آلبانی رحمه الله آن را صحیح می داند: (یَا مَعْشَرَ التُّجَّارِ إِنَّ الْبَیْعَ یَحْضُرُهُ اللَّغْوُ وَالْحَلِفُ ، فَشُوبُوهُ بِالصَّدَقَةِ).
[6] ـ صحیح بخاری: (رَحِمَ اللَّهُ رَجُلاً سَمْحًا إِذَا بَاعَ ، وَإِذَا اشْتَرَی ، وَإِذَا اقْتَضَی).
[7] ـ فتح الباری: (4/307).
[8] ـ صحیح بخاری: (کُنَّا مَعَ النَّبِیِّ r فِی سَفَرٍ، فَکُنْتُ عَلَی بَکْرٍ صَعْبٍ لِعُمَرَ، فَکَانَ یَغْلِبُنِی، فَیَتَقَدَّمُ أَمَامَ الْقَوْمِ، فَیَزْجُرُهُ عُمَرُ وَیَرُدُّهُ ثُمَّ یَتَقَدَّمُ، فَیَزْجُرُهُ عُمَرُ وَیَرُدُّهُ، فَقَالَ النَّبِیُّ r لِعُمَرَ: «بِعْنِیهِ» قَالَ: هُوَ لَکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ. قَالَ: «بِعْنِیهِ». فَبَاعَهُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ r، فَقَالَ النَّبِیُّ r: «هُوَ لَکَ یَا عَبْدَاللَّهِ بْنَ عُمَرَ تَصْنَعُ بِهِ مَا شِئْتَ).
[9] ـ صحیح بخاری و مسلم: (أَنَّهُ کَانَ یَسِیرُ عَلَی جَمَلٍ فَأَعْیَا , فَأَرَادَ أَنْ یُسَیِّبَهُ . قَالَ : فَلَحِقَنِی النَّبِیُّ فَدَعَا لِی وَضَرَبَهُ ، فَسَارَ سَیْراً لَمْ یَسِرْ مِثْلَهُ قَطُّ . فقَالَ : بِعْنِیهِ بِأوُقِیَّةٍ ، قُلْتُ : لا ، ثُمَّ قَالَ : بِعْنِیهِ ، فَبِعْتُهُ بِأُوقِیَّةٍ وَاسْتَثْنَیْتُ حُمْلانَهُ إلَی أَهْلِی . فَلَمَّا بَلَغْتُ أَتَیْتُهُ بِالْجَمَلِ ، فَنَقَدَنِی ثَمَنَهُ ، ثُمَّ رَجَعْتُ ، فَأَرْسَلَ فِی أَثَرِی ، فَقَالَ : أَتُرَانِی مَاکَسْتُکَ لآخُذَ جَمَلَکَ ؟ خُذْ جَمَلَکَ وَدَرَاهِمَکَ فَهُوَ لَکَ).
[10] ـ صحیح بخاری و مسلم: (کَانَ لِرَجُلٍ عَلَی النَّبِی صلی الله علیه وسلم سِنٌّ مِنَ الإِبِلِ فَجَاءَهُ یَتَقَاضَاهُ فَقَالَ : ( أَعْطُوهُ ) ، فَطَلَبُوا سِنَّهُ فَلَمْ یَجِدُوا لَهُ إِلاَّ سِنًّا فَوْقَهَا ، فَقَالَ ( أَعْطُوهُ ) ، فَقَالَ : أَوْفَیْتَنِی أَوْفَی اللَّهُ بِکَ ، قَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه وسلم : ( إِنَّ خِیَارَکُمْ أَحْسَنُکُمْ قَضَاءً).
[11] ـ سنن ابی داود، ابن ماجه، و شیخ آلبانی رحمه الله آن را صحیح می داند: (مَنْ أَقَالَ مُسْلِماً أَقَالَهُ اللَّهُ عَثْرَتَهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ).
[12] ـ عون المعبود: (9/237).
[13] ـ صحیح مسلم: (مَنْ أَنْظَرَ مُعْسِراً أَوْ وَضَعَ عَنْهُ أَظَلَّهُ اللَّهُ فِی ظِلِّهِ).
منبع: نوار اسلام