حقیقت الحاد در نامهای الله متعال
حقیقت الحاد در اسمای الله، انحراف از تفسیر درست آن است؛ بدین صورت که برای یک مخلوق، مشارکتی در آن اثبات گردد همچنانکه مشرکین برای معبودان خود از صفات الله متعال که تنها سزاوار اوست، نامهایی برگرفتند. مانند اینکه لات را از اله گرفته و یکی از بتهایشان را بدان، نام نهادند و عزی را از عزیز و منات را از منان گرفتند و یکی از بتهایشان را بدان نامگذاری کردند. هر مشرکی که دست به دامان مخلوقی میشود، برای معبود خود از صفات ربوبیت و الوهیت، اسم و صفتی برگرفته که پرستش آن معبود را برایش مجاز قرار دهد.
بزرگترین ملحدان، گروهی هستند که معتقد به وحدة الوجود میباشند. آنها، میگویند: خالق، عین مخلوق است. لذا هر اسم پسندیده یا ناپسندی، نزد آنان بر الله اطلاق میشود. بسی پاک و منزه است الله متعال از آنچه آنها میگویند. همچنین نفی صفات الله تعالی و اثبات اسمهایی که حقیقتی ندارند، الحاد است؛ آنگونه که جهمیه و شاخههای آنان کردهاند.
همینطور الحاد، با انکار کلی اسماء و صفات انجام میشود؛ بدین شکل که وجود الله تعالی انکار گردد. آنطور که زندیقهای فلاسفه چنین کردند. بدین سان ملحدان، از راه راست منحرف شده، راه جهنم را در پیش گرفتند([1]).
ابن قیم رحمه الله میگوید: الله متعال میفرماید: «الله، دارای زیباترین نامهاست، او را بدان نامها بخوانید و کسانی را که در نامهای الله به تحریف دست مییارند، رها کنید؛ آنان، کیفر کار خود را خواهند دید».[2]
الحاد در نامهای الله، یعنی عدول و تجاوز از آنها، تأویل آنها و ارائه شرح و تفسیری از حقایق و معانی اسماء بگونهای که از حقیقت ثابت شده برای آنها منحرف شده باشد. الحاد، از میل و به چپ و راست رفتن و منحرف شدن، گرفته شده است؛ الحاد از لحد است که به معنی شکاف و کناره قبر میباشد که از وسط، دور گشته و در یک گوشه ایجاد و کنده شده است.
ملحد در دین، یعنی کسی که از حق دور شده و به باطل روی آورده است. ابن سکیت میگوید: ملحد یعنی کسی که از حق دور شده و در آن چیزی داخل نموده که از آن نیست. و ملتحد یعنی کسی که به سوی چیزی متمایل گشته و پناه برده است. الله متعال میفرماید: «و هرگز پناهی جز او نخواهی یافت».[3]
مفهوم آیه، از این قرار است که کسی را نمییابی که به سوی او متمایل شوی، به سوی او فرار کنی، به او پناه ببری و نزد او تضرع و زاری نمایی و دیگران را رها کنی و به او بگروی. عربها میگویند: «إلتحد فلان إلی فلان» یعنی: «فلانی به سوی فلانی گرایش یافت». بنابراین باید بدانیم که الحاد در نامهای الله، چند نوع است:
یکی اینکه بتها با نامهای الله نامگذاری شوند؛ مانند اینکه مشرکین لات را از اله و عزی را از عزیز گرفته، بتهای خود را به آن نامگذاری کردند و بت را اله و الله نامیدند. این الحاد و منحرف کردن حقیقت نامهای الهی است و آنان نامهای الله را بر بتها و معبودان باطل خود گذاشتند.
دوم: نامیدن الله به چیزی که شایسته شکوه و عظمت او نیست. مانند اینکه مسیحیان او را پدر نامیدند و فلاسفه او را موجب به ذات خودش یا علت فاعله بالطبع و امثال آن نامیدهاند.
و سوم: توصیف الله متعال به نقصها و کمبودهایی که او از آن منزه و پاک است. مانند گفته پلیدترین فرد یهودیان که گفت: الله متعال، فقیر است. یا اینکه گفتند: او، پس از آنکه آفریدههایش را آفرید، استراحت کرد و یا این گفته یهودیان که دست الله بسته است؛ چنانچه الله متعال، میفرماید: «یهودیان، گفتند: دست الله بسته است.. دستهایشان بسته باد و به سبب آنچه میگویند نفرینشان باد».[4]
چهارم: نفی معانی اسماء و انکار حقیقت آن؛ مانند گفته جهمیها و پیروانشان که میگویند: نامهای الله متعال فقط کلمههایی هستند که مشتمل بر صفات و معانی نیستند؛ پس آنها بر الله متعال، اسم سمیع (شنوا) بصیر (بینا) و حی (زنده) و الرحیم (مهربان)، متکلم (گوینده) و الـمرید (اراده کننده) را اطلاق میکنند و در عین حال میگویند: الله حیات و شنوایی و بینایی و کلام و ارادهای ندارد که انجام دهد.
از نظر عقل، شریعت، لغت و فطرت، این، بزرگترین الحاد در اسمای الله تعالی است و برخلاف الحاد مشرکین میباشد. مشرکان، نامهای الله عزوجل را بر معبودان خود گذاشتند و آنها را به صفات الله عزوجل متصف کردند و اینها، صفات کمال الله متعال را نفی نموده و انکار کردهاند؛ پس هر دو گروه در نامهای الله متعال الحاد کردهاند. جهمیه و پیروانشان، در این الحاد با همدیگر تفاوت دارند؛ برخی غلو میکنند و برخی در الحادشان، میانه رو هستند. در هر حال همه آنها منحرفند.
هرکس، صفتی را که الله متعال، خودش را به آن توصیف نموده یا پیامبرش، او را بدان وصف کرده، انکار کند، در آن صفت، منحرف و دچار الحاد شده است. خواه آن انحراف، کم باشد یا زیاد.
پنجم: تشبیه دادن صفات الله تعالی به صفات آفریدگانش. به راستی که الله متعال از آنچه تشبیه دهندگان میگویند، بسی پاک و برتر است. این الحاد، برخلاف الحاد معطّله است. زیرا معطله (منکران اسماء و صفات) صفت کمال الله عزوجل را انکار کردند و آن را به صفات آفریدههایش تشبیه دادند. البته همه اینها ملحدند و راه الحاد را در پیش گرفتهاند.
الله متعال، پیروان و وارثان پیامبرش را که بر سنت و شیوه او هستند، از همه اینها پاک قرار داده است؛ بدین سان آنها، الله عزوجل را جز به آنچه که او خودش را به آن توصیف نموده، متصف نکرده و صفات او را انکار ننموده و صفاتش را به صفات آفریدههایش تشبیه ندادهاند و از آنچه بر رسول الله صلی الله علیه وسلم نازل شده، نه در کلمات آن منحرف شده و نه در معانی آن دچار انحراف گشتهاند. بلکه اسماء و صفات را برای او ثابت کرده و مشابهت با مخلوقات را از او نفی نمودهاند. پس اثبات آنها از تشبیه بدور و پاک است، همچنانکه در تنزیه الله متعال، از انکار صفات بدور هستند. بنابراین اهل حق، مانند اهل تشبیه نیستند که گویا بتی را میپرستند یا همانند کسی نمیباشند که صفات را چنان انکار مینماید که انکار فقط نیستی و عدم را میپرستد.
اهل سنت درمیان مذاهب، راه میانه را در پیش گرفتهاند؛ همانطور که مسلمانها درمیان ملتها، راه میانه را دارند. چراغهای معرفت و شناخت اهل سنت از درخت مبارک زیتونی که به شرق و غرب وابسته نیست، پرتو میگیرد و نورافشانی میکند. روغن این چراغ، بیآنکه آتشی به آن برسد، روشن میشود و پیرامون را منور میگرداند؛ نوری است بر بالای نوری دیگر؛ الله تعالی، هرکس را که بخواهد، به سوی نورش هدایت مینماید. لذا از الله متعال میخواهیم که ما را به سوی نور خود رهنمون گردد و راه رسیدن به خشنودیش و پیروی از پیامبرش را برای ما آسان و هموار نماید؛ او نزدیک است و دعا را اجابت مینماید([5]).
منبع: برگرفته از کتاب: شرح اسمای حسنی در پرتو قرآن و سنت، مؤلف: د. سعید بن علی بن وهف قحطانی، مترجم: محمد گل گمشادزهی.
[1]- توضیح الکافیة الشافیة عبدالرحمن بن ناصر سعدی، ص 33.
[2] - ﴿وَلِلَّهِ ٱلۡأَسۡمَآءُ ٱلۡحُسۡنَیٰ فَٱدۡعُوهُ بِهَاۖ وَذَرُواْ ٱلَّذِینَ یُلۡحِدُونَ فِیٓ أَسۡمَٰٓئِهِۦۚ سَیُجۡزَوۡنَ مَا کَانُواْ یَعۡمَلُونَ١٨٠﴾ [الأعراف: 180]
[3] - ﴿وَلَن تَجِدَ مِن دُونِهِۦ مُلۡتَحَدٗا﴾ [الکهف: 27]
[4] - ﴿وَقَالَتِ ٱلۡیَهُودُ یَدُ ٱللَّهِ مَغۡلُولَةٌۚ غُلَّتۡ أَیۡدِیهِمۡ وَلُعِنُواْ بِمَا قَالُواْۘ﴾ [المائدة: 64].
[5]- بدائع الفوائد از ابن قیم / با اندکی تصرف 1/169- 170. وی، بیست فایده در مورد اسمای حسنی ذکر نموده و در پایان گفته است: این بیست فایده به قاعده ای اضافه می شود که در آغاز و در بحث آنچه الله متعال، به آن توصیف می شود، بیان نمودیم. لذا باید این اصول را بشناسی و رعایت کنی تا در صورت برخورداری از قلبی فهیم و زبانی گویا، اسمای حسنی را در محل شایسته ای که یافتی، شرح دهی و در غیر این صورت، سکوت کنی که این برای تو بهتر است. زیرا الله عزوجل، بزرگتر از چیزی است که به ذهن می رسد و فراتر از تعبیری می باشد که بر زبان می آید.. این مبحث را بنگرید در: بدائع الفوائد (1/159- 170).
منبع: نوار اسلام