دلایلی ملموس مبنی بر ایمان علمای شیعه به تحریف قرآن
وقتی فرد معتاد به مواد مخدر و یا مشروبات الکلی، مواد مصرف می کند، آثار مصرف آن در عقل و بدن و اعمال و تصرفات او نمود می یابد؛ علمای شیعه نیز اینگونه اند، نمود اعتقاد آنها به تحریف و عدم کامل بودن قرآن، در عقاید و اقوال و افعال و احوال آنها پیدا است؛ حتی اگر تلاش کنند این حقیقت را مخفی نگاه دارند، این آثار و نشانهها حقیقتشان را آشکار می نماید؛ در این زمینه می توان به موارد ذیل اشاره نمود:
قرآن نزد آنها کتابی ناچیز و کم اهمیت است، بطوری که حتی یک عالم از علمای آنها را نمی یابید که حافظ قرآن باشد، زیرا دینشان آنها را به این امر [عدم حفظ قرآن] فرمان داده و تشویق کرده است و لو اینکه به تلاش و توجه در این زمینه تظاهر نمایند یا پیرامون برخی آیات آن سخن بگویند؛ این کم توجهی به قرآن از سوی علمای شیعه در میان جامعه ی شیعی منعکس شده است و در حوزهها، مدارس و دانشگاهها اهتمام و توجهی به قرآن صورت نمی گیرد و منجر به تعطیلی حلقههای حفظ قرآن و تبدیل آن به حسینیه شده است و جامعه ی شیعی خود از وضع خویش آگاه است!! و دلیل این مدعا این است که آنها در سخنرانی ها و درس های خود جز در موارد بسیار نادر، به قرآن استدلال نمی کنند!! چرا؟ زیرا قرآن هرگز با آنها و افکار و باورهایشان همراه نبوده و پیوسته با آنان مخالف است.
هنگام شنیدن سخنرانی ها و موعظه های ایشان، خبری از علوم قرآن و تفسیر و فنون آن نیست؛ بلکه محور سخنان ایشان جز حوادث سیاسی و مظلومیت اهل بیت و وقایعی که ادعا می کنند بین فلانی و فلانی به وجود آمده و فلانی فلانی را کشته است و نیز اینکه این کافر است و آن منافق و فلانی خائن و این عمل چنین و چنان است، نمی باشد!! و به این ترتیب اسلام و اهداف و مقاصد ارزشمند آن در جهتی و آنها در جهتی دیگر سیر می کنند!.
همچنین می بینیم که علمای آنها غالبا به کتابهای تاریخ و سیره، خصوصا کتابهای نگاشته ی خودشان استناد می کنند؛ بارها شنیده و می شنویم که وقتی می خواهند مسأله ای را اثبات کنند، به عوام خود می گویند: به کتابهای تاریخ مراجعه نمایید! اما از آنها نشنیدهایم که بگویند به قرآن مراجعه کنید!! و این بیانگر آن است که دین آنها بر سیاست بنا شده است نه بر نور و تقوای الهی؛ و به این ترتیب مشغول به چیزی هستند که الله و رسولش صلی الله علیه و سلم ایشان را به آن فرمان نداده اند.
همچنین در شبکه های تلوزیونی آنها شاهدیم که علمای شیعه سورههای کوچک قرآن را نیز اشتباه می خوانند، به گونه ای که بینندگان را به حیرت وا می دارند و برخی از آنها سوره های کوچک را حفظ نیستند و آن را از رو می خوانند، در حالی که کودکان اهل سنت که چهار و یا پنج سال سن دارند، این سورهها را حفظ هستند و به زیبایی و دقت تمام تلاوت می کنند!!!.
بلکه معممین شیعی در نمازهای خود نه خشوع دارند و نه ترتیل را رعایت می کنند، آنها در تمامی نمازهای خود سوره های کوچک را می خوانند و در قرائت قرآن نه تجوید را رعایت می کنند و نه با ترتیل می خوانند و این واقعیتی ملموس است که هیچ شیعه ای منکر آن نیست.
در تمامی شبکههای تلوزیونی آنها و از میان بزرگان ایشان تنها قاریان اندکی یافت می شوند!!
در ذیل گواهی برخی از علمای شیعه مبنی بر ترک قرآن کریم از سوی شیعیان را ذکر می کنیم:
دکتر جعفر باقری، استاد دانشگاه تهران می گوید: «از جمله اصول اساسی که با وجود میزان اهمیت آن، در حوزههای علمیه چندان توجهی بدان نمی شود، قرآن کریم و نیز علوم، معارف، حقایق و اسرار آن است که همان ثقل اکبر است و منبع اصلی کیان امت اسلامی به شکل عام می باشد؛ اما آنچه مشاهده می شود، عدم توجه مطلوب به علوم این کتاب شریف است و در ضمن تلاشهای علمی در حوزههای علمیه، جایگاه و مقام و مرتبه ی مناسب قرآن به آن عطا نشده است و در ضمن مواد درسی که طالب علوم دینی در طول مطالعات علمی خود بدان تکیه دارد، گنجانده نشده است و در هیچ سطحی از سطوح تلاش علمی خود، چه اندک و چه بطور گسترده پیرامون علوم قرآن، مورد امتحان قرار نمی گیرد؛ در این صورت چگونه برای طالب علوم دینی، امکان ترفیع به درجات بالای علمی و رسیدن به مرتبه ی اجتهاد ممکن است، بی آنکه به علوم و اسرار قرآن آگاهی داشته باشد، یا حتی در سطح تلاوت و ادای حروف قرآن تلاش نموده باشد؛ این مسأله بسیار حساس و مهمی است که منجر به بروز مشکلات بزرگ و نیز قصور حقیقی در واقعیت حوزههای علمیه شده است که نمی توان در آن شک کرد و یا منکر آن شد».
باقری می گوید: «چه بسا توجه و تخصص برخی از علما در این زمینه (قرآن و علوم آن) سبب نکوهش ایشان شده است؛ همین رفتار منجر به دوری طالب علوم دینی از علم اصول می شود حال آنکه پرداختن بدان او را به علم کتاب الله نزدیک می کند و برای این دست از طلبه ها در حوزههای علمیه وزن و جایگاه علمی وجود ندارد»[1].
خامنه ای به عنوان یکی از مراجع ایشان می گوید: «جای تأسف است که ما می توانیم درس را شروع کنیم و ادامه دهیم تا به درجه ی اجتهاد برسیم، بی آنکه حتی یک مرتبه به قرآن مراجعه نماییم!! چرا اینگونه است؟! زیرا دروس ما متکی به قرآن نیست! کناره گیری از قرآن در حوزههای علمیه و عدم انس و الفت ما با آن، در حال حاضر ما را با مشکلات عدیده ای مواجه کرده است و مشکلات دیگری را در آینده به دنبال خواهد داشت ... و این دوری از قرآن منجر به کوته بینی و تنگ نظری می شود».
همچنین خامنه ای میگوید: «اگر کسی بخواهد در حوزهی علمیه به جایگاه و مقامی برسد، نباید به تفسیر قرآن بپردازد تا متهم به جهل و نادانی نشود؛ وقتی نگاه به عالم مفسری که مردم از تفسیر او بهره می برند چنین باشد که وی را جاهل بخوانند و هیچ جایگاه علمی برای او قائل نباشند چنانکه منجر به ترک درسش گردد، آیا چنین تصوری فاجعه نیست؟!».
همچنین می گوید: «در فقه برخی از آیات قرآنی وارد شده است، اما به شکل مستفیض و آنگونه که نسبت به روایات بحث و بررسی صورت می گیرد، مورد مطالعه و بررسی قرار نمی گیرند»[2]!!
سید محمد حسین فضل الله می گوید: «شگفتا که در حوزه ی علمیه قم و نجف و دیگر حوزهها نصابی برای قرآن وجود ندارد»[3].
مرتضی مطهری می گوید: «.. شگفتا که نسل قدیم، قرآن را مهجور و ترک کرده اند و سپس نسل جدید را بخاطر عدم شناخت و معرفت آنها از قرآن، سرزنش می کنند!
ما قرآن را ترک گفته ایم و از نسل جدید انتظار داریم که آن را محکم بگیرند؛ بزودی برای شما ثابت خواهم کرد که چگونه قرآن در میان ما مهجور مانده است؟!
اگر در میان ما شخصی آگاه به قرآن وجود داشته باشد، یعنی شخصی پیدا شود که در قرآن بسیار تدبر نماید و درس تفسیر را بسیار عمیق مطالعه کند، چقدر در میان ما محترم است؟ هیچ.
اما اگر شخصی کتاب "کفایه" ملا کاظم خراسانی را مطالعه نماید، محترم و دارای شخصیت مورد توجهی خواهد بود و چنین است که می بینید قرآن در میان ما مهجور مانده است و نتیجه ی روی گردانی ما از این قرآن بلا و هلاکتی است که گرفتار آنیم؛ و ما نیز از جمله کسانی هستیم که مشمول شکایت پیامبر به خداوند می باشند: ﴿وَقَالَ ٱلرَّسُولُ یَٰرَبِّ إِنَّ قَوۡمِی ٱتَّخَذُواْ هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانَ مَهۡجُورٗا﴾ [الفرقان: 30] «و پیامبر (الله) گوید: پروردگارا! بی گمان قوم من این قرآن را رها کردند»[4].
هیچ یک از حوزههای علمیه ی شیعه به حفظ قرآن کریم و تفسیر و علوم آن توجهی ندارند و همین امر به تنهایی عیب و رسوایی بزرگی برای حوزه است؛ آنها عامدانه چنین عملکردی دارند، زیرا قرآن عظیم با باورهای دینی آنها هماهنگ نیست، بلکه در تضاد با آنها قرار دارد و آنها را از بین می برد.
اگر دانش آموزان شیعه قرآن را یاد گیرند و حفظ کنند و اصول تفسیر و محکم و متشابه آن را مطابق با عقیده ی اهل سنت و جماعت بیاموزند، قرآن نزد ایشان جایگاه والایی خواهد داشت و به باورهای گزاف و سرشار از تعصب خود که از پدرانشان به ارث برده اند و تماما متضاد با قرآن است، پی خواهند برد و آشکارا حقیقت دینشان عیان خواهد گشت و واضح و مبرهن است که: هر کس به قرآن اهتمام نورزد، ضایع گشته است و همراه با هلاک شوندگان، هلاک می شود.
منبع: کتاب: آیا در روز قیامت دوست دارید در گروه امام حسین باشید؟، تألیف: ابومعاذ / طلال بن معیض بن احمد الحارثی، ترجمه: مجموعه موحدین، با اندکی تصرف.
[1]- ثوابت ومتغیرات الحوزة العلمیة، دکتر جعفر باقری، ص: 109.
[2]- همان، صفحه: 110.
[3]- همان، صفحه: 111
[4]- إحیاء الفکر الدینی فی الاسلام، مرتضی مطهری، ص: 52.
منبع: منبع: کتاب: آیا در روز قیامت دوست دارید در گروه امام حسین باشید؟، تألیف: ابومعاذ / طلال بن معیض بن احمد الحارثی، ترجمه: مجموعه موحدین.