
رد استدلال شیعه از آیه 24 سوره نساء برای اثبات مشروعیت ازدواج موقت یا صیغه
الحمدالله رب العالمین، والعاقبه للمتقین، ولاعدوان الا علی الظالمین، والصلاه والسلام علی محمد الذی ارسله ربه رحمه للعالمین و علی آله و صحبه اجمعین.
دنبال کردن آیات متشابه:
(شیعهی) امامیه میگویند: همانا فرمودهی خداوند متعال:
« فَمَا اسْتَمْتَعْتُم بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِیضَةً» (نساء 24)
دلیلی بر مشروعیت ازدواج موقت است!، زیرا او فرموده است: « فَمَا اسْتَمْتَعْتُم» و فرموده است « فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ» و نفرموده است: «مهورهن: یعنی مهریه آنها». و این درست نیست و به عنوان دلیلی برای آنها محسوب نمیگردد؛ آن نیز به دلیل مهم، بزرگ و اساسیای که این نص به صورت متشابه بر ازدواج موقت دلالت مینماید و به طور محکم و قوی بر آن دلالت نمینماید. این در حالی است که ازدواج از امور بزرگ و حساس در زندگی، دین و دانش انسان مسلمان است؛ زیرا آن از بارزترین ویژگیهای انسان مسلمان محسوب میشود: آبرو و نسل او. همانا این امر (ازدواج) به عورت و ناموس زنان مؤمن (باکره) تعلق دارد، نه به بازیچه و کالایی که در بازار تجارت عرضه شده باشد.( از محمد صدر درباره ازدواج موقت سؤال شد؟ پس پاسخ داد: مسأله (173) این از ضروریات مذهب است و کسی که آن را انکار کند، از مذهب تشیع به مذهب تسنن یا به ملت (مذهب) دیگری خارج شده است و به چیزی غیر از آنچه که خدا در کتاب ارجمندش آورده است، گراییده است. (مسائل و ردود / جزوء چهارم ص 41). پس در حکم بین ازدواج موقت و شیعه امامیه تساوی برقرار است. )
خداوند متعال ما را از دنبالهی متشابه در چنین مواردی نهی کرده است. پس فرمود:
« فَأَمَّا الَّذِینَ فی قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ فَیَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ»
یعنی همانا ما نیاز داریم به اینکه کلمهی (استمتعتم) را فقط بر ازدواج موقت اطلاق نماییم و همچنین نیاز داریم به اینکه اطلاق لفظ «اجور» به جای مهریه صحیح نباشد؛ پس با توجه به اینکه اثری از این دو امر وجود ندارد، استدلال به این آیه بیهوده میباشد.
مناقشه به پایان رسید و همهی آنچه که به صورت مفصل و اضافه ذکر مینمایم، برای روشن کردن توضیح و افادهی بیشتر (معنی) است.
اجور همان مهریه است:
اما فرمودهی پروردگارتان « فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ» به معنای مهریهی آنان است، چنانچه خداوند متعال در خطاب به پیامبرش صلی الله علیه وسلم میفرماید:
« یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِنَّا أَحْلَلْنَا لَکَ أَزْوَاجَکَ اللَّاتِی آتَیْتَ» (احزاب / 50)
(منظور همان مهریه است) و ممکن نیست که غیر از این گفته شده باشد، زیرا پیامبر صلی الله علیه وسلم به این ازدواج (یعنی به ازدواج موقت) اقدام نکرده است.
و قرآن کلمهی «اجور» را به کار برده است و هرگز کلمهی مهور (مهریه) را به کار نبرده است؛ چنانچه خداوند سبحان فرمود:
« یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا جَاءکُمُ الْمُؤْمِنَاتُ مُهَاجِرَاتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإِیمَانِهِنَّ فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِنَاتٍ فَلَا تَرْجِعُوهُنَّ إِلَی الْکُفَّارِ لَا هُنَّ حِلٌّ لَّهُمْ وَلَا هُمْ یَحِلُّونَ لَهُنَّ وَآتُوهُم مَّا أَنفَقُوا وَلَا جُنَاحَ عَلَیْکُمْ أَن تَنکِحُوهُنَّ إِذَا آتَیْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ »(ممتحنه / 10)
« ای مؤمنان! هنگامی که زنان مؤمن به سوی شما مهاجرت کردند، ایشان را بیازمائید - خداوند از ایمان آنان آگاهتر است (تا شما) - هرگاه ایشان را مؤمن یافتید، آنان را به سوی کافران برنگردانید. این زنان برای آن مردان، و آن مردان برای این زنان حلال نیستند. آنچه را که همسران ایشان (به عنوان مهریه) خرج کردهاند، بدانان مسترد دارید. گناهی بر شما نخواهد بود اگر چنین زنانی را به ازدواج خود درآورید و مهریه ایشان را بپردازید».
و گفته است:
« وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الْمُؤْمِنَاتِ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِینَ أُوتُواْ الْکِتَابَ مِن قَبْلِکُمْ إِذَا آتَیْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنِینَ غَیْرَ مُسَافِحِینَ وَلاَ مُتَّخِذِی أَخْدَانٍ » (مائده / 5)
«و (ازدواج با) زنان پاکدامن مؤمن، و زنان پاکدامن اهل کتاب پیش از شما، حلال است، هرگاه که مهریّه آنان را بپردازید و قصد ازدواج داشته باشید و منظورتان زناکاری یا انتخاب دوست نباشد».
و گفته است:
« فَانکِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَاتٍ غَیْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلاَ مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ »(نساء / 25)
«لذا با اجازه صاحبان آنان با ایشان ازدواج کرده و مهریّه ایشان را زیبا و پسندیده و برابر عرف و عادت (به تمام و کمال) بپردازید. کنیزانی را برگزینید که با عفّت و پاکدامن باشند و برای خود دوستانی (نامشروع) برنگزینند».
چه چیزی کلمهی (اجور) در آیهی مذکور را به ازدواج (صیغه) تخصیص داده و به عنوان دلیلی بر آن قرار داده است، با وجود اینکه لفظ از مختصات آن نیست، و این به سبب ذکر آن در آیاتی است که آنها را بیان کردیم، که به ازدواج صیغه مربوط نمیشود، بلکه یا به ازدواج دائمی و یا به ازدواج با کنیزان (مربوط میشود)؟!
استمتاع در لغت :
همانا کلمهی «الاستمتاع»، «التمتع» و «المتاع» از کلمات مشترکی هستند که برای بیش از یک معنی آمده است و ریشهی آن از انتفاع و تلذذ (به معنی لذت بردن و بهره بردن) گرفته شده است.
و آن گاهی با طعام میباشد، چنانچه در فرمودهی خداوند متعال آمده:
« أُحِلَّ لَکُمْ صَیْدُ الْبَحْرِ وَطَعَامُهُ مَتَاعًا لَّکُمْ» (مائده / 96)
« نخجیر (آبزی، یعنی حیوانی که در رودخانه یا در آبگیر زندگی میکند و یا در) دریا، و خوردن از (گوشت) آن، برای شما (مقیمان مؤمن که آن را تازه به تازه میخورید) و برای (شما) مسافران (مؤمن که آن را خشکیده یا یخزده و یا به صورت کنسرو میخورید) حلال است».
و فرمودهاست:« وَفَاکِهَةً وَأَبًّا*مَّتَاعًا لَّکُمْ وَلِأَنْعَامِکُمْ» (عبس / 31-32)
« و میوه و چَراگاه را. برای استفاده و بهرهمندی شما و چهارپایان شما».
و فرموده: « فَالْمُلْقِیَاتِ ذِکْرًا »(مرسلات / 46)
« (در این چند روز کوتاه دنیا) کمی بخورید و چندی لذّت ببرید (ولی بدانید که عذاب الهی در انتظار شما است، چرا که) شما گناهکارید».
که در اینجا به معنی ازدواج صیغه نمیباشد.
و گاهی با مال آمده است، چنان که در فرمودهی خداوند متعال است:
« لاَّ جُنَاحَ عَلَیْکُمْ إِن طَلَّقْتُمُ النِّسَاء مَا لَمْ تَمَسُّوهُنُّ أَوْ تَفْرِضُواْ لَهُنَّ فَرِیضَةً وَمَتِّعُوهُنَّ عَلَی الْمُوسِعِ قَدَرُهُ وَعَلَی الْمُقْتِرِ» (بقره / 236)
« اگر زنان را قبل از آمیزش جنسی و تعیین مَهر (به عللی) طلاق دهید، گناهی بر شما نیست (و در این موقع) آنان را (با هدیّهای مناسب حال خود) بهرهمند سازید. آن کس که توانائی (مالی) دارد، و آن کس که توانائی (مالی) ندارد، به اندازه خودش، هدیّهای شایسته (و مناسب حال دهنده و گیرنده) میپردازد».
که منظور از تمتع در اینجا تمتع مالی است که به (زن) مطلقه داده میشود و منظور ازدواج (موقت) نیست.
و فرموده: « یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْوَاجِکَ إِنْ کُنْتُنَّ تُرِدْنَ الْحَیَاةَ الدُّنْیَا وَزِینَتَهَا فَتَعَالَیْنَ أُمَتِّعْکُنَّ وَأُسَرِّحْکُنَّ سَرَاحًا جَمِیلًا» (احزاب / 28)
« ای پیغمبر! به همسران خود بگو: اگر شما زندگی دنیا و زرق و برق آن را میخواهید، بیائید تا به شما هدیّهای مناسب بدهم و شما را به طرز نیکوئی رها سازم».
و (تمتع) گاهی برای لباس و مسکن آمده است، چنان که فرموده:
« وَمِنْ أَصْوَافِهَا وَأَوْبَارِهَا وَأَشْعَارِهَا أَثَاثًا وَمَتَاعًا إِلَی حِینٍ »(نحل / 80)
«و از پشم و کرک و موی چهارپایان وسائل منزل و موجبات رفاه و آسایش شما را فراهم کرده است که تا مدّتی (که زندهاید) از آنها استفاده میکنید (و پس از پایان این جهان، نه شما میمانید و نه نعمتهای آن)».
منظور از «متاع»، نیازهای انسان به صورت مطلق است، همچنان که خداوند متعال فرموده است:
« وَإِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا فَاسْأَلُوهُنَّ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ» (احزاب / 53)
«هنگامی که از زنان پیغمبر چیزی از وسائل منزل به امانت خواستید، از پس پرده از ایشان بخواهید».
و همچنین فرموده است: « إِنَّا ذَهَبْنَا نَسْتَبِقُ وَتَرَکْنَا یُوسُفَ عِنْدَ مَتَاعِنَا» (یوسف / 17)
«ما رفتیم و سرگرم مسابقه (دو و تیراندازی) گشتیم و یوسف را نزد اثاثیّه خود گذاردیم».
همان طور که دیدیم این آیه به نکاح موقت ارتباطی ندارد.
این لفظ با مشتقاتش در60 جای قرآن به صورت تکرار آمده، ولی هیچ یک از این الفاظ به نکاح موقت ارتباط ندارد. از جمله:
« وَقَالَ أَوْلِیَاؤُهُمْ مِنَ الْإِنْسِ رَبَّنَا اسْتَمْتَعَ بَعْضُنَا بِبَعْضٍ وَبَلَغْنَا أَجَلَنَا الَّذِی أَجَّلْتَ لَنَا قَالَ النَّارُ مَثْوَاکُمْ خَالِدِینَ فِیهَا» (انعام / 128)
«پیروان ایشان از میان انسانها (فریاد برمیآورند و) میگویند: پروردگارا! برخی از ما از برخی دیگر سود بردیم. (جنّیان با وسوسه شیطانی بر ما ریاست کردند و از ما بهره گرفتند، و ما انسانها به وسوسه ایشان دچار شهوات و لذّات زودگذر شدیم، تا آن گاه که مدّت معلوم زندگی را سپری کردیم) و به مرگی گرفتار آمدیم که برای ما معیّن و مقدّر فرموده بودی. (هماینک با کولهبار کفر و ضلال در پیشگاه ذوالجلال ایستادهایم. وای بر ما! خداوند بدیشان) میگوید: آتش (دوزخ) جایگاه شما است و همیشه در آن ماندگارید مگر مدّت زمانی که خدا بخواهد. بیگمان پروردگار تو حکیم (است و کارهایش از روی حکمت انجام میگیرد و) آگاه است (و میداند چه کسانی را از دست دوزخ رها کند)».
چرا باید لفظ استمتاع در این آیه « فَمَا اسْتَمْتَعْتُم بِهِ مِنْهُنَّ» به نکاح متعه تفسیر شود، اما در آیه سابق (128) به این معنی تفسیر نگردد، در حالی که لفظ واحد و یکی هستند.
«کَالَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ کَانُوا أَشَدَّ مِنْکُمْ قُوَّةً وَأَکْثَرَ أَمْوَالًا وَأَوْلَادًا فَاسْتَمْتَعُوا بِخَلَاقِهِمْ فَاسْتَمْتَعْتُمْ بِخَلَاقِکُمْ کَمَا اسْتَمْتَعَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ بِخَلَاقِهِمْ وَخُضْتُمْ کَالَّذِی خَاضُوا أُولَئِکَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِی الدُّنْیَا وَالْآَخِرَةِ وَأُولَئِکَ هُمُ الْخَاسِرُونَ» (توبه / 69)
« (شما ای منافقان!) همانند کسانی هستید که قبل از شما میزیستند (و در نفاق و کفر بر همدیگر سبقت میگرفتند و جز راه فسق و فجور نمیپوئیدند). آنان از شما نیرومندتر و از اموال و فرزندان بیشتری برخوردار بودند و از قسمت خود (در این جهان گذران، از لذائذ نامشروع و گناهان) بسی استفاده کردند و (عاقبت مردند و دنیا را به دیگران سپردند و شرمندگی بردند. هماینک شما نیز همچون ایشان از تقوا و یاد خدا دوری گزیدهاید و به راه هواها و هوسها رفتهاید و به گرداب شهوات افتادهاید و از محرّمات) شما هم بهره خود را بردهاید همان گونه که افراد پیش از شما بهره خود را بردند، و به همان چیزی (از پلشتیها و زشتیها) فرو رفتهاید که آنان بدان فرو رفتند. ایشان کردارشان در دنیا و آخرت پوچ و بیسود گشت و زیانبار (هر دو جهان) شدند. (هان اگر به راه آنان روید، همچون ایشان شوید)».
«أَذْهَبْتُمْ طَیِّبَاتِکُمْ فِی حَیَاتِکُمُ الدُّنْیَا وَاسْتَمْتَعْتُمْ بِهَا» (احقاف / 20)
«شما لذائذ و خوشیهای خود را در زندگی دنیای خویش بردهاید و کام برگرفتهاید».
«وَجَعَلُوا لِلَّهِ أَنْدَادًا لِیُضِلُّوا عَنْ سَبِیلِهِ قُلْ تَمَتَّعُوا فَإِنَّ مَصِیرَکُمْ إِلَی النَّارِ» (ابراهیم / 30)
«بگو: (از این چند روزه زندگی) بهره و لذّت ببرید، چرا که بازگشت شما به سوی آتش دوزخ است (و در آنجا جز کباب شدن و عذاب دیدن نمیبینید)».
اگر قرار باشد که تفسیر بدون هیچ ضوابطی و بر مبنای هوی و هوس صحیح باشد، میگوییم: این آیه و امثال آن به تحریم نکاح متعه تصریح داشتهاند، زیرا هرکس تمتع جوید، آتش به عنوان سرانجام او قلمداد میشود، و مراد از تمتع همان نکاح متعه است، بنابر این نکاح متعه حرام میباشد.
این همان چیزی است که فقهاء امامیه در تفسیرشان با آیات دارای الفاظ مشترک به کار میبرند!
زیرا الفاظی را که در اصل بیش از یک معنی دارند، بدون هیچ ضوابط لغوی و قرائن لفظی، بر معنایی که مد نظرشان است، حمل میکنند.
و با آیهی زیر نیز همین عمل را انجام دادهاندو آنجا که خداوند میفرماید:
« فَمَا اسْتَمْتَعْتُم بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ» آنان از تشابه لفظی میان الفاظ «استمتاع» و «ازدواج متعه» بهرهبرداری نمودهاند و ازدواج موقت را به معنای نکاح تعبیر کردهاند، بدون اینکه به عظمت این موضوع نگاه کنند و همچنین بدون اینکه قرائن لفظیای را در نظر گیرند که بر معنای مورد نظرشان میچربد.
موضوع ازدواج موضوعی است بزرگ و ارزشمند، زیرا به آبرو و نسل مربوط میباشد، پس به ناچار باید دلیل آن صریح و آشکار باشد و لفظ (استمتاع) لفظ صریح یا قطعیای نیست که دلالت بر ازدواج موقت نماید و این فقط یک شبهه است که اعتماد به آن درست نیست و لفظ احتمال معنی دیگری میدهد که همان بهرهبرداری از همسر و کامیابی به جماع و متعلقات آن میباشد، از اینرو لفظ به عنوان کنایهای برای جماع قلمداد میشود، چنانکه این روش همیشگی قرآن است که در چنین مواردی مسأله را به صورت کنایه ذکر مینماید و از ذکر نام صریح آنرا خودداری میکند.
بنابراین آنچه را که به آن اعتماد کردهاند دلیل متشابهی است که بیش از یک معنی دارد. و ادلههای متشابه، ظنی و دارای احتمال صلاحیت آنرا ندارند که در این امر خطیر به آنها استناد شود. اگر خداوند متعال در این آیه، (ازدواج موقت) مد نظرش بود با لفظ صریح آنرا بیان میداشت تا هرگونه تأویل و احتمالی از آن بزداید همچنان که شأن خداوند بلند مرتبه در کارهای مهم و با ارزش با قطعیت است.
و آبروی انسان مسلمان و مباح داشتن عفت زنان محصنه از عظیمترین و با ارزشترین کارهاست.
قرائنی که باعث ترجیح یکی از معانی لفظ مشترک میشوند:
در موضوع (ازدواج با کنیزان) بیان کردیم که حمل لفظ مشترک (لفظی که بیش از یک معنا دارند) بر یکی از این معانی بدون در نظر گرفتن قرائن آشکار، صحیح نمیباشد.
همچنان که قبلاً نیز ذکر کردیم دلایل کارهای مهم و اساسی از جنس متشابه نیستند یعنی الفاظ این کارها صریح و محکم هستند و الفاظ مشترکی نمیباشند که برای ترجیح دادن یکی از آن معانی بر دیگری به قرائن نیاز داشته باشیم. همچنان که ادله مشروعیت نماز، زکات، روزه، جهاد، ازدواج دائمی و ازدواج با کنیزان چه رسد به قضایای یکتاپرستی، نبوت و معاد صریح و محکم است. دلایل این امور مهم، صریح است به گونهای که الفاظشان مستلزم آوردن قراین و دلایل آشکار نیست، و در باب راجح و مرجوح قرار نمیگیرند و به خاطر اینکه دارای دلایلی قطعی هستند به ثابت بودن آنها یقین پیدا میکنیم.
و این بدان معنا است که نباید دلایل تمامی امورات خطیر از جنس مشترک باشد به گونهای که فقط با قرائن بتوان آن دلیل را مشخص نمود و در غیر این صورت (اگر دلیل مشخص نباشد) آنرا باطل قلمداد مینماییم. یعنی هر امر عظیمی که در باب راجح و مرجوح قرار میگیرد، لازم است که در مورد آن بگوییم این امر باطل است.
این آیه قرآنی که برای ازدواج موقت به آن استناد نمودهاند، محکم و قطعی الدلاله نیست، بلکه لفظ مشترکی است که احتمال چندین معنا را دارد؛ پس برای ترجیح یکی از این معانی مستلزم قرینه میباشد. تفسیر کلمهی «استمتعتم» به نکاح متعه و خالی کردن آن از سایر معانی، به وسیلهی متن و لفظ کلمه اثبات نمیگردد، بلکه به قراین آشکاری نیاز دارد، و این بیانگر بطلان ادعای آنان میباشد. پس چگونه همهی قرائن نفی میشوند و میتوانیم بگوییم مقصود این آیه (ازدواج موقت) بوده است؟
از جملهی این قرائن:
1- آیه: « وَأُحِلَّ لَکُم مَّا وَرَاء ذَلِکُمْ أَن تَبْتَغُواْ بِأَمْوَالِکُم مُّحْصِنِینَ غَیْرَ مُسَافِحِینَ فَمَا اسْتَمْتَعْتُم بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِیضَةً وَلاَ جُنَاحَ عَلَیْکُمْ فِیمَا تَرَاضَیْتُم بِهِ مِن بَعْدِ الْفَرِیضَةِ» (نساء / 24)
لفظ استمتاع در این آیه نوع خاصی از ازدواج و یا نوعی از زنان را در بر نمیگیرد، بلکه لفظی است عام و شامل تمامی کسانی میآید که خداوند به نوعی ازدواج با او را حلال اعلام داشته است؛ زیرا ضمیر (هن) در کلمه (منهن) که متعلق به استمتاع میباشد به موارد ذکر شده در این آیه « وَأُحِلَّ لَکُم مَّا وَرَاء ذَلِکُمْ». ارجاع داده میشود.
بنابراین استمتاع لفظ عامی است که هر نوع ازدواج شرعی دائمی و ازدواج با کنیزان را که خداوند حلال گردانیده است در بر میگیرد و به نوع خاصی از ازدواج که ازدواج موقت باشد، مرتبط نیست؛ زیرا آنچه را که خداوند متعال در کتابش حلال گردانیده است – بر عکس آنچه را که حرام گردانیده است – به بیشتر از این دو نوع نکاح، سخنش را طولانی نمیکند؛ زیرا غیر از این دو نوع ازدواج، هر نوع ازدواج دیگری - با نص قرآنی- حرام است. طبق این آیه:
« وَالَّذِینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ (5) إِلَّا عَلَی أَزْوَاجِهِمْ أوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَیْرُ مَلُومِینَ (6) فَمَنِ ابْتَغَی وَرَاءَ ذَلِکَ فَأُولَئِکَ هُمُ الْعَادُونَ» (مؤمنون و معارج / 5-7 و 29-31)
پس کلمه (استمتعتم) آمده تا اینکه معنای لغوی و یا کنایه از آن افاده شود براساس روش قرآنی که در کنایه از ذکر کارهای جنسی با کلمات صریح و آشکار پرهیز میکند. و معنی اصطلاحی به نوعی از انواع ازدواج منجر نمیشود.
2- فرمودهی خداوند متعال بعد از آن:
« وَمَن لَّمْ یَسْتَطِعْ مِنکُمْ طَوْلاً أَن یَنکِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِن مِّا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُم مِّن فَتَیَاتِکُمُ الْمُؤْمِنَاتِ» (نساء / 25)
دلالت بر این دارد که منظور از ازدواجی که قبلاً ذکر شد، همان ازدواج شرعی و دائمی است؛ زیرا سخن از دشوار به سوی آسان منتقل میشود پس هر کس که به این نوع ازدواج دائمی قادر نبود و انجام این کار بر او دشوار باشد و اسباب و لوازم ازدواج برایش مهیا نبود، باید با آنچه از کنیزان مؤمن در اختیار دارد، ازدواج کند. و هیچ شکی در این نیست که ازدواج موقت بسیار آسانتر از ازدواج با کنیزان تحت مالکیت است. پس اگر مقصود بیان همان نوع اول بود، واجب میشود که ترتیب سخن برعکس شود (یعنی از آسان به دشوار و با ازدواج با کنیزان شروع میشد، سپس (ازدواج) آسانتری را ذکر میکند که همان صیغه است، پس انتقال از دشوار به سوی آسان صورت میگرفت. پس همانا عبارت « وَمَن لَّمْ یَسْتَطِعْ »مستلزم این است که مورد ذکر شده دشوارتر از مورد بعدی باشد. زیرا در غیر این صورت تناقض، پریشانی و آشفتگی روی میداد، و این با صحت کلام خداوند منافات دارد.
3- همانا خداوند بلند مرتبه ازدواج حلال را به تحقق یافتن شرط پاکدامنی مشروط کرده است و مقصود از آن کسانی که آبروریزی میکنند و به شهوترانی مشغولاند، نمیباشد.
پس فرموده است: « وَمَن لَّمْ یَسْتَطِعْ مِنکُمْ طَوْلاً أَن یَنکِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِن مِّا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُم مِّن فَتَیَاتِکُمُ الْمُؤْمِنَاتِ» (نساء / 24)
و فرموده است: « مُحْصَنَاتٍ غَیْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلاَ مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ» (نساء / 25)
«زنان پاکدامنی که زناکار نباشند و برای خود دوستانی (نامشروع) برنگزینند.»
و فرموده است: « وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ مِنْ قَبْلِکُمْ إِذَا آَتَیْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنِینَ غَیْرَ مُسَافِحِینَ وَلَا مُتَّخِذِی أَخْدَانٍ» (مائده / 5)
«(و ازدواج با) زنان پاکدامن مؤمن، و زنان پاکدامن اهل کتاب بیش از شما، حلال است، هر گاه که مهریهی آنان را بپردازید، قصد ازدواج داشته باشید و منظورتان زناکاری و یا انتخاب درست نباشد.»
تحقق نیافتن این شرط در ازدواج موقت غیر ممکن است، پس اگر قصد خداوند بلند مرتبه از لفظ: «استمتعتم» متعه میبود، هرگز آنرا برای این (ازدواج) شرط قرار نمیداد.
وصلی الله وسلم علی نبینا محمد وعلی آله وصحبه أجمعین.
وآخر دعوانا أن الحمدلله رب العالیمن.
مصدر: سایت نوار اسلام
IslamTape.Com
منبع: سایت نوار اسلام