حقیقتِ مرگ در بینش دینی و بینش شیعه و صوفیه - بخش دوم
حقیقتِ مرگ در بینش دینی و بینش شیعه و صوفیه - بخش دوم موضوع: پاسخ به سوالات تاریخ انتشار: 2013-07-15 | بازدید: 1462

...بخش دوم

وَ ضَرَبَ لَنَا مَثََلا وَنَسِیَ خَلْقَهُ = برای ما نمونه ای آورد ( از استخوانهای پوسیده) و آفرینش خود را فراموش کرد ـ

قَالَ مَنْ یُحْیِ الْعِظَامَ وَ هِیَ رَمِیم (یس/78)= و گفت چه کسی استخوانها را  در حالی که پوسیده اند زنده می کند؟

قُلْ یُحْیِیهَا الَّذِی أَنشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّهٍ وَ هُوَ بِکُلِّ خَلْقٍ عَلِیم(یس/79)

بگو:کسی آنها را زنده می کند که نخستین بار آنها را پدید آورد و او به هر آفرینشی داناست

ای پدر: از آنجا که مرگ و حیات به نظر انسان متناقض هستند خداوند مثال دیگری می آورد .

الَّذِی جَعَلَ لَکُم مِّنَ الْشَّجَرِ الْأَخْضَرِ نَاراً فَإِذَا أَنتُم مِّنُهُ تُوقِدُون(یس/80)

یعنی:کسی کـه در درخت سبز بـرایتان آتـشی قرار داده که آنگاه شما از آن آتش می افروزید(اخضربمعنی سبز رنگ است )

برطبق قوانین ظاهری بایدماده قابل اشتعال خشگ باشدتا بسوزد ! امّا در عربستان دو گیاه بنامهای عفار و مرخ هستند که باسائیدن دو برگ سبز آتش بیرون می آید .

یعنی: می گوید خدائی که از درخت سبز برای شما آتش بیرون می آورد قادر است از مرده هم زنده بیرون بیاورد .

همه مثالها مادی است نه روحانی سپس باقیاس بزرگتر به کوچک تر می فرماید:

أَوَلَیْسَ الَّذِی خَلَقَ الْسَّمَوَاتِ وَ الْأَرضَ بِقَادِرٍ عَلَی أَن یَخْلُقَ مِثْلَهُمْ بَلَی وَ هُوَ الْخَلَّقُ العَلِیم (یس/81)

 یعنی:آیاکسی که آسمانها و زمین راآفریده توانائی ندارد مانند آنها را پدید آورد ؟چرا و هموست آفریننده دانا(یعنی خلقت آسمانها و زمین که مهمتر از زنده کردن مردگان است)

 امام صادق(علیه السلام ) هم در این مورد فرمود شما اگر کوزه ای را بشکنید و مجددا آنرا باز سازی کنید ، هم می توانید به اعتبار ماده اولیه اش ادعا کنید این همان کوزه است و هم می توانید به اعتبار صورت جدیدی که به آن ماده داده اید بگویید آن کوزه نیست .

ای پدر:ماده اوّلیه انسان در قیامت همان ماده المواد دنیاست فقط صورت بندی جدیدی متناسب بااخلاق ، رفتار و اعمال و مجموعه کسبیاتش می گیرد .

از میان فرق اسلامی عده ای  به معاد جسمانی معتقد شدند و گروهی ازآنان مثل فلاسفه و صوفیه به معاد روحانی ، ولی آنچه مسلم است قرآن کریم برای انسان ” 3 “بدن را نشان می دهد .

1ـ بدن دنیائی مثلاً برای مدت صد سال عمر.

2ـ بدن برزخی که روح است و اراده و شعور را نیز به همراه دارد و این قالب لطیف روحی در دنیا با انسان همراه است و با مرگ بالا می رود! و قرآن کریم این قالب را تائید می کند و در مورد مرگِ مشرکانِ دشمنِ خدا و رسولش می فرماید: 

فَکَیْفَ إِذَا تَوَفَّتْهُمُ الْمَلَائِکَهُ یَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَ أَدْبَارَهُمْ(محمّد/27)

یعنی:پس چگونه است(حالشان)آنگاه که فرشتگان جانهایشان را بستانند درحالی که به روی وپشت های آنان ضربه می زنند .

 اگر مقصود ضربه ظاهری به  جسم بود کبودی را همه می دیدند ، بلکه روح او را مورد ضربه ها قرار می دهند و چون خداوند فرموده (وُجُوهَهُمْ وَ أَدْبَارَهُمْ ) معلوم می شود روح پشت و صورت دارد و اگر بی صورت محض بود (وُجُوهْ وَ أَدْبَارْ ) نمی آورد .

ای پدر:وجود روح امروزه از نظر علمی هم اثبات شده و حتی بینائی  روح را با آزمایشات پزشکی تجربه کرده اند ولی متأسفانه مذهبی ها از فرصت استفاده کرده و گفتند :چون روح می بیند پس روح ائمه ما هم می بینند!

ای پدر:لازم است شما بدانید که اگر قرآن کریـم می گوید ”روح القدس“ یعنی آن فرشته ای که از جنس روح است و حتی برای او حرکت قائل شده ولی چون به روح انسان می رسد مـی گوید ایـن روح عــــروج می کند ، به عالم برزخ می رود و می خواهد باز گردد ولی مانع بر سر راه آنان است .

و برای روح زمان مطرح نیست( عالم بی خبری محض)

 قَالَ کَمْ لَبِثْتُمْ فِی الْأَرْضِ عَدَدَ سِنِین

فرمود چند سال درزمین درنگ داشتید؟!

قَالُواْ لَّبِثْنَا یَوْماً أَوْ بَعْضَ یَومٍ(مومنون/112و113)

یعنی :گویند یک روز یا قسمتی از روز

همچنین در سوره بقره آیه 259 عزیر پیامبر را به مدّت صد سال می راند چون اورا زنده کرد پرسید : چه مدّت درنگ داشتی گفت یک روز یا پاره ای از روز

ای پدر:مثال روح در عالم انسانها در زمان مرگ مانند باد کنکی است از هوا در زیر آب ، چون رها شود جذب بالا می شود و روح آدمی زمانی که جسمش استعداد نگهداری آن را از دست می دهد جذب عالم بالا می شود که دسترسی برای بشر غیرممکن است و خداوند این امر را برای یک لحظه آن هم برای یک فردمیسّر ساخت که رسول اکرم (صلی الله علیه وسلم ) بود (در قضیه معراج) .

3ـ بدن اخروی:در عالم قیامت بدنی به انسان داده می شود که مناسب با اعمال دنیائی اوست ، چرا که بدن دنیائی در کودکی جوانی و پیری دائما در تغییر سلولی قرار دارد .

یَوْمَ تَبْیَضُّ وُجُوُهُ وَ تَسْوَدُّ وُجُوُه (آل عمران/106)= روزی که چهره هائی سفید و چهره هائی سیاه شوند ( شاید در دنیا سیاه یا سفید پوست بودند ، پس تعویض سلولی مطرح است که اعمال و اعتقادات در بدن اخروی تاثیر دارد)

یُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِیمَاهُمْ(رحمان/41) = مجرمــــان ازچهره هایشان شناخته می شوند .

در بدنِ دنیائی مجرم بودن کسی را نمی توان صددرصد شناخت !

قرآن کریم انسانی رادرآخرت نشان می دهدبا بدن ، چه دوزخی و چه بهشتی با تغییرجسم(خالدین فیها ابدا )

بـنابراین استدلال فـلاسفه که می گویند معاد روحانی است مردود است و قرآن کریم می گوید اگرمعاد جسمانی نباشد و به هدف مادی خود نرسید پس خلقت بیهوده است .

وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاءَ وَالْأَرْضَ وَ مَابَیْنَهُمَا بَاطِلا(ص/27)

یعنی :وآسمان و زمین وآنچه میان آنهاست بیهوده  نیافریدیم . 

رَبَّنَا مَاخَلَقْتَ هَذَا بَاطِلاً سُبْحَانَکَ فَقِنَا عَذَابَ النَّار (آل عمران/191)

یعنی:خداوندااین جهان رابیهوده نیافریدی ، مارا از عذاب آتش محفوظ دار

یَوْمّ تُبَدَّلُ الْأرْضُ غَیْرُالْأَرْضِ وَالْسَّمَوَات(ابراهیم/48)=

روزی که این زمین و آسمان به زمین و آسمان دیگری تبدیل گردد .

وهرکجا که می فرماید ما اینها را بیهوده نیافریدیم قیامت را مطرح می کند .

آیا این همه تغییرات برای بقای جسم است یا روح؟!

درسوره نباء نیز تغییر نظام و پیوستگی زمین و آسمان را نشان می دهد .

اللهُ الَّذِی رَفِعِ السَّمَوَاتِ بِغَیْرِعَمَدٍتَرَوْنَهَا ثُمَّ اسْتَوَی عَلَی الْعَرْشِ وَ سَخَّرَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَکُلٌّ یَجْرِی لِأَجَلٍ مُّسَمّی(الرعد/2)=

یعنی :خداوند کسی است که آسمان ها وزمین را بی (هیچ)ستونهایی که آن ها راببینید ، برافراشته آنگاه بر عرش استیلا یافت وخورشید و ماه را رام کرد و هریک را تازمانی معیّن روان ساخت(یعنی: زمان معین ، دنیا در حرکت  ، انسان در راه ، همه چیز در حرکت است و می روند تابه مقصد برسند)به قول مولوی :

جـنازه ام چـو ببینی مـگو فـراق فـراق    

                                                             مرا وصال مــلاقات آن زمــــان باشد

مــــرا بگور سپاری مـــگو وداع وداع  

                                                             که گـــــــور پـرده جمعیت جنان باشد

فرو شدن چو ببینی بر آمــــدن بــنگر

                                                             فرو شدن شـمس و قمر چرا زیان باشد

کدام دانه در زمین فرو رفت که نرست

                                                            چــــرا بـه دانه انسان این گمان باشد

تراخیال بنماید که من به خـاک شدم ؟    

                                                             که زیر پای من این هفت آسمان باشد

بنابراین ای پدر :

1ـ مرگ نوعی خواب است که روح کاملاً جذب شده و به عالم برزخ انتقال می یابد ولی در خواب همان جذب بطور موقتی صورت می گیرد .

2ـ برای هر انسانی یک مرگ بیشتر وجود ندارد و گذر زمان در عالم برزخ مطرح نیست .

3ـ زندگی در دنیا برای انسان یعنی او بداند به کجا می رود و چه باید بکند .

4ـ حساب و کتاب عمل کِرد آدمی فقط بر عهده خداست نه انبیا و اولیا او، و حتی حساب و کتاب خود آنان هم با خداست .

5 ـ  مردگان نه صدائی می شنوند ، نه جوابی می دهند ، نه دستانی دارندکه با آن بگیرند ، نه پا هائی که با آن راه بروند هستند( اعراف/191 الی 195)

6 ـ اینکه شب اول قبرو فشار قبری در کار است و شبهای جمعه مردگان منتظرند جائی در کتاب خدا ندارد .

7 ـ محل دفن هیچ مرده ای هم در اعمال او مؤثر نیست ، بنابراین قبر رایگان در دل کویر و قبر میلیونی مشهد هیچ تفاوتی در سرنوشت میّت ندارد.  انسان دیندار عقل و عدالت و جهاد را جلو می آورد .

انسان مذهبی , صوفی گری ,  مراسم سینه زنی ,  مراسم دعا ,  مراسم خانقاهی , را به همراه دارد .

دین عالم می سازد و مذهب عابد ، یکی مرد عمل می شود و دیگری مرد ذکر ، یکی فساد را می بیند و هجوم می برد ، یکی مسؤلیت ندارد و ظلم را به خدا می سپارد ، این است که پیامبر خدا عالم را بر عابد فضیلت و برتری می دهد . و همه ستمهای تاریخ  از جانب عابدان متوجّه جوامع بشری می شود .

ای پدر:به آنانکه بند در گردن به پای حرم به امید شفا زانو زده اند بگوآن بندِ بندگی به پای غیر خدا رابازکنیدکه خود او از خدا شفا خواست و نگرفت ! آیا در جائی از کتاب خدا آمده است که غیرخدا هم می تواند شفا بدهد ؟! که علما و دانشمندان از آن بیخبرمانده اند؟!

 

من نمی خواهم درآنچه شما را نهی می کنم با شما مخالفت کنم ، من قصدی جزاصلاح در حدّ توان خویش ندارم ، و توفیقم جزبه(فضل)خدا نیست ، براو توکّل کرده ام و بسوی او باز می گردم .

وَمَا أُرِیدُ أَنْ أُخَالِفَکُمْ إِلَی‏ مَا أَنْهَاکُمْ عَنْهُ إِنْ أُرِیدُ إِلَّا الْإِصْلاَحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِیقِی إِلَّا بِاللَّهِ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَإِلَیْهِ أُنِیب (هود/88)  

سایت نوار اسلام

IslamTape.Com                            

 

 

    منبع: سايت نوار اسلام

 

نصیحت و حکمت

حدثنا یحیی ابن یمان، قال: سمعت سفیان الثوری، یقول: «الأعمال السیئة داء، والعلماء دواء، فإذا فسد العلماء فمن یشفی الداء؟». "حلیة الأولیاء وطبقات الأصفیاء" حافظ أبو نعیم اصفهانی.

یحیی بن یمان می گوید: شنیدم که سفیان ثوری می فرمود: «اعمال و کارهای بد و زشت درد هستند و علماء دوای آن دردها هستند، هرگاه علماء فاسد شدند پس چه کسی دردها را درمان کند؟».

نظر سنجی

شما به کدام بخش سایت بیشتر مراجعه میکنید؟









      

گالری تصاویر
  • قرآن

    قرآن

  • حدیث

    حدیث

  • دعا

    دعا

Close

برای دریافت مطالب جدید سایت لطفا ایمیل خود را وارد نمایید.