در سجدههایتان بخوانید. و «سبوح قدوس» با اینکه صحیح است از پیامبرr روایت شده است اما بدون «سبحان ربی الأعلی» وارد نشده است، و آن را بعنوان وظیفه و تکلیف بر امتش قرار نداده است، و روشن است که کسی جز خدا و رسولr او نمیتواند وظیفهای را برای مردم تعیین نماید، و در ذکر «سبحان ربی الأعلی» ثناء و سپاس و حمدی وجود دارد که در «سبوح قدوس» [1] نیست.
سپس عزبن عبدالسلام میگوید: آنچه بر بدعت بودن این نماز دلالت دارد این است که علما که بزرگان دین میباشند و همچنین ائمهی مسلمین از جمله صحابه و تابعین و اتباع تابعین و غیر آنها که در مورد شریعت کتابهایی نوشتهاند و بر تعلیم فرائض و سنتها برای مردم خیلی حریص بودهاند از هیچ یک از آنها این نماز نقل نشده و آن را در کتابهای خود نیاوردهاند، و یا در مجالس خود آن را بیان نکردهاند، و عادتاً محال است چنین سنتی وجود داشته باشد و این بزرگان دین از آن خبر نداشته باشند در حالی که الگو و قدوة مسلمانان هستند و برای تمام احکام از فرائض، سنتها، حلال و حرام به آنها رجوع میشود، و چون سلطان کامل – رحمهالله – به یقین دانست این نماز بدعت و افترا بر پیامبرr میباشد آن را در کشور مصر باطل اعلام کرد و آن را برداشت، پس سعادت و رستگاری برای کسی که امور مسلمین در دست اوست و برای از بین بردن بدعتها و زنده نمودن سنتها تلاش میکند.
و برای هیچ کس جایز نیست که به این روایت از پیامبرr استدلال کند که میفرماید: «الصلاة خیر موضوع»[2] منظور نمازی است که به هیچ وجه با شریعت در تضاد نباشد، و این نماز به صورتهای مختلف مذکور با شریعت در تضاد است، پس چه خیری در مخالفت با شریعت وجود دارد؟ به همین خاطر پیامبرr میفرماید: «شر الأمور محدثاتها، وکل محدثة بدعة، وکل بدعة ضلالة»[3] خداوند همة ما را برای اطاعت و دوری از گمراهی و ابتداع توفیق دهد.
عزبن عبدالسلام میگوید: به من خبر رسیده که دو نفر (ابن صلاح و یک نفر دیگر) مجتهد که در واقع از آن خیلی دور هستند! برای اثبات این نماز سعی و تلاش کردهاند، و به خوب آن فتوا دادهاند، که بدون شک این کلام آنها فاسد و خطا میباشد، اگر این فتوا از آنها صادر شده باشد و روایت صحیح باشد آنها این نماز را با مردم خواندهاند در حالی که به منهیات آن جاهل بودهاند اما ترسیدهاند اگر از آن نهی کنند به آنها گفته میشود: چرا آن را خواندید و اقامه نمودید؟ تبعیت از هوا و هوس آنها را وادار کرده که چیزی را که شریعت آن را نیکو و پسندیده نمیداند، نیکو و پسندیده اعلام کنند، تا هوا و هوس خود را بر حق پیروز گردانند، اگر آنها به حق برگردند و آن را بر هوا و هوسشان ترجیح دهند، و به آنچه که صواب و حق است فتوا دهند، از فرورفتن در باطل بهتر است:
) ولو انهم فعلوا ما یوعظون به لکان خیرا لهم و اشد تثبیتا ( (نساء: 66)
«و اگر اندرزهایی را که به آنان داده میشد انجام میدادند برای آنان بهتر بود و (ایمان) ایشان را پا برجاتر میکرد».
خیلی جای تعجب است برای کسی که ادعا دارد جزو علما است و فتوا میدهد که این نماز بر پیامبرr موضوع و ساختگی است، سپس موافقت خود را با درست بودن آن اعلام مینماید، آیا این کار کمک به کسانی نیست که بر پیامبرr دروغها و افتراها درست میکنند؟ هر کس از هوا و هوس پیروی کند از راه خدا منحرف خواهد شد، همچنان که قرآن این مطلب را خیلی صریح و قاطعانه بیان میکند.
سپس به صحیح بودن آن فتوا دادهاند در حالی که علمای شافعیy در صحیح بودن چنین نمازی اختلاف نظر دارند، هر کس نیت نمازی را بیاورد و در نیت خود آن را به صفتی توصیف کند، سپس آن صفت با نماز مخالفت پیدا کرد آیا نمازش در اساس باطل میشود؟ یا نفل و سنت برای او محسوب میگردد؟ در آن اختلاف مشهوری است که در کتابها بیان شده است[4]. این نماز با این روش، هر کسی آن را انجام دهد و معتقد باشد که از سنتهای رواتب و مؤکد میباشد کمترین مراتب آن این است که در آن اختلاف نظر وجود دارد، والحمدلله رب العالمین.[5]
ابن صلاح کلام عزبن عبدالسلام را که قبلاً بیان شد رد کرده است، و میگوید که صلاة الرغائب به بدعتهای منکر ملحق نمیشود، میگوید: سؤال کردهاید – خداوند من و شما را هدایت دهد – از تعطیل و برداشتن صلاة الرغائب و منع مردم از آن که در این شب مبارک به انجام آن عادت کردهاند، و شکی در فضیلت و بزرگی آن وجود ندارد، و استدلال او به اینکه حدیث وارده ضعیف یا موضوع است و ادعا میکند که لازم است برداشته شود، و مردم در انجام آن افراط کرده و در مخالفت آن غلو نمودهاند، تا اینکه بعد از این سخنان او را به مشمول این قول خداوند دانسته اند:
) أرأیت الذی ینهی9 عبدا اذا صلی10 أرءیت ان کان علی الهدی11 أو امر بالتقوی12 أرءیت ان کذّب و تولی13 ألم یعلم بأن الله یری14 کلّا لئن لم ینته لنسفعا بالناصیه15 ناصیه کاذبه خاطئه 16 فلیدع نادیه17 سندع الزبانیه18 کلّا لا تطعه واسجد واقترب19 ( (علق: 9-19)
«آیا دیدهای کسی را که نهی میکند و باز میدارد بندهای را چون به نماز میایستد؟ ... هرگز هرگز! از او اطاعت مکن (و به نماز خواندن خود ادامه بده و در برابر پروردگار خویش) سجده ببر و نزدیک شو».
به همین خاطر علاقمند شدم و بر خود لازم دانستم در این مورد حق را بیان کنم و آن را توضیح دهم و هر گونه پرده و شبهه را از آن بردارم، پس از خداوند برای این کار طلب کمک کردم، سخن را کوتاه و مختصر آوردهام، ولاحول ولاقوة إلا بالله العلی العظیم، وحسبنا الله ونعم الوکیل وما توفیقی إلا بالله علیه توکلت وإلیه أنیب.
میگویم: این نماز بعد از قرن چهارم میان مردم پیدا شد که قبلاً معروف و مشهور نبود، گفته شده است: در بیتالمقدس بوجود آمده است، و آن حدیثی که در مورد آن آمده ضعیف و از نظر اهل حدیث ساقط الإسناد است. بعضی از اهل حدیث میگویند موضوع و ساختگی است، که نظر ما هم همین است، بعضی هم میگویند ضعیف است، و اینکه رزین بن معاویه در کتاب خود به نام تجرید الصحاح آورده است و یا اینکه صاحب کتاب الإحیاء (غزالی) آن را بیان کرده است دلیل بر صحیح بودن آن نمیشود و نمیتوان بر آنها اعتماد کرد چون احادیث ضعیف زیادی در آنها وجود دارند. و جای تعجب است رزین چنین حدیثی را در کتاب خود با این نام آورده است! البته باید بدانیم که ضعف حدیث باعث نمیشود صلاة الرغائب باطل باشد و از آن منع شود، چون داخل کارهای مطلق میشود که در کتاب و سنت به آن اشاره شده است که نماز مطلق درست است و مطلق الصلاة با نصوص شریعت مستحب است، از جمله در صحیح مسلم از ابن مالک الأشعری روایت شده است که پیامبرr میفرماید: «الصلاة نور»[6] نماز نور است، و آنچه از ثوبان و عبدالله بن عمروبن العاصy روایت کردهایم که پیامبرr میفرماید: «استقیموا ولن تحصوا، واعملوا أن خیر أعمالکم الصلاة».[7]
پیوسته بر راه درست باشید و عمل صالح انجام دهید که خوبترین کارها نماز است.
ترمذی در کتاب خود در تعلیقی که بر حدیث عایشه ـ رضیالله عنها ـ وارد کرده است حدیثی را نقل میکند که مطلب را واضحتر و خاصتر بیان میکند، و آن حدیث را ضعیف نمیداند، میگوید پیامبرr میفرماید : «من صلی بعد المغرب عشرین رکعة بنی الله له بیتاً فی الجنة».[8]
هر کس بعد از مغرب بیست رکعت نماز بخواند خداوند در بهشت قصری را برای او میسازد.
این مخصوص بین مغرب و عشاء است، که شامل صلاة الرغائب میشود از این جهت که دوازده رکعت در بیست رکعت جای دارد، و صفتهای اضافی که در این نماز وجود دارد که نوعیت و خصوصیت آن است مانع داخل شدن آن در این عمومیت نمیشود، که این نظریه در میان اهل علم معروف است، حتی اگر هیچ حدیثی هم در مورد صلاة الرغائب با آن توصیفات وارد نشده باشد باز هم انجام آن مشروع است، آن هم به دلایلی که بیان کردیم.
بسیاری از نمازهای مقبول و درست وجود دارند که دارای وصفهای خاص هستند که بر این وصفهای خاص نصی از کتاب و سنت وارد نشده است و گفته نمیشود! آن بدعت است. و کسی هم بگوید بدعت است خواهدگفت بدعت حسنه است، چون در اصل به کتاب و سنت برمیگردد. امثال این نمازها مثل کسی در وسط شب مثلاً پانزده رکعت نماز را با یک سلام یعنی پشت سر هم بخواند، و در هر رکعت یک آیه از پانزده سوره که پشت سر هم هستند را بخواند، و هر رکعت به دعائی خاص اختصاص پیدا کند، این نماز قبول است و مردود نیست، و هیچ کس نمیتواند بگوید این نماز بدعت است و مردود میباشد، در حالی که در کتاب و سنت چنین صفاتی بیان نشدهاند، و اگر حدیثی با سند برای آن گذاشته میشد آن حدیث را ابطال و انکار میکردیم، ولی نماز را انکار نمیکردیم، نماز رغائب هم بدون هیچ تفاوتی همین وضعیت را دارد والله اعلم.
برای این کار در احکام شریعت مثالها و شواهد زیادی وجود دارند که قابل شمارش نیستند، بلکه اگر صفت زائد و اضافی وجود داشته باشد و منکر باشد و یکی از اصول شریعت آن را مردود بداند این بدعت مذموم و مردود میباشد، و آنچه که در صلاة الرغائب گمان کرده میشود و به نظر میرسد به همین صورت میباشد، مسایلی وجود دارد که آنها را با دلیل واضح بیان میکنیم که در صلاة الرغائب وجود ندارند:
1- تکرار سورهها در آن وجود دارد:.
جواب: این تکرار مکروهی نیست که منکر باشد، چون مثل آن وارد شده است، در بعضی احادیث تکرار سورة اخلاص وارد شده است، پس اگر آن را مستحب ندانیم از مکروهات منکر به شمار نمیآید چون دلیل قوی برای مکروهیت آن نداریم.
و آنچه از بعضی از ائمه حدیث بر مکروهیت آن چیزهای وارد شده است، حمل بر مکروه بودنی است که به معنی ترک الأولی[9]میباشد، یعنی ترک آن بهتر است، چون کراهت چند صورت دارد که این یکی از صورتهای آن است.
2- دو سجده جداگانه بعد از این نماز: ائمه در مکروه بودن چنین چیزهایی اختلاف نظر دارند، کسی که قول کراهت را انتخاب میکند راه چارهاش این است که آن را ترک کند، نه اینکه از اساس آن نماز را ترک کند، به همین صورت در تکرار سورهها هم چنین است، حالا جایز است که آن اسم معروف بر آن نماز باقی بماند یا خیر، چون هدف ماندگار ماندن مردم بر چیزی است که به آن عادت گرفتهاند، و مشغول شدن به عبادت در این زمان بوده، و حفاظت آنها از ترک نمودن آن میباشد والله اعلم.
3- مقید بودن به عددی خاص و بدون قصد و هدف:
این مطلب هم مثل مطلب گذشته میباشد، این مانند کسی است که خود را مقید میسازد که هر روز یک هفتم یا یک چهارم قرآن را بخواند، و یا مثل مقید بودن عابدها به اذکار و اورادی که آن را انتخاب میکنند نه بر آن اضافه و نه از آن کم مینمایند والله اعلم.
4- شمارش سورهها و تسبیحات و غیره مکروه است چون قلب به شمارش آنها مشغول میشود:
جواب: این مشغول شدن ثابت نیست، بلکه با اختلاف قلبها و احوال مردم فرق میکند، هر قلبی مشغول نمیشود.
شمارش آیات در نماز از عایشه – رضیالله عنها – و طاووس، ابن سیرین، سعیدبن جبیر، حسن و ابن ابیملیکه و تعداد زیادی از سلف صالح روایت شده است.
امام شافعی – رحمهالله – میفرماید: شمارش آیات در نماز اشکالی ندارد، نویسندة کتاب جمع الجوامع در منصوصات خود بدون اختلاف آن را از او نقل میکند، ابن منذر آن را از مالک، شافعی، احمد، اسحاق، ثوری و غیره روایت میکند.
و برای صلاة التسبیح[10] هم برای او شهادت میدهد والله اعلم.
5- با جماعت انجام میشود در حالی که نماز جماعت در نوافل مخصوص نمازهای عید، کسوف، خسوف، نماز باران، نماز تراویح و وترها میباشد.
[1]- به کتاب المساجله، ص (5-9) و الباعث، ص (52-57) مراجعه شود.
[2]- سیوطی در جامع الصغیر آن را بیان کرده است، (2/120)، حدیث شماره (5181)، و اشاره کره که طبرانی آن را در الأوسط روایت نموده و این روایت ضعیف می باشد.
[3] - واه ابن ماجه فی سننه مرفوعاً إلی النبی صلی الله علیه وسلم (1/18) المقدمة. وفی سنده عبیده بن میمون الدنی، قال ابن حجر: مستور. تقریب التهذیب (1/545)
[4]- به شرح المهذب، (المجموع)، (3/286-289) مراجعه شود.
[5]- به کتاب المساجله، ص (9-12) و طبقات الشافعیة (8/251-255) مراجعه شود.
[6]- رواه الإمام احمد فی مسنده، (5/342) و مسلم فی صحیحه، (1/203)، حدیث شماره (223) و ترمذی فی سننه، (5/197)، و سنن ترمذی، ابواب الدعوات، حدیث شماره: 2583 و گفته: این حدیث حسن صحیح می باشد، و سنن نسائی 5/ 5،6 کتاب الزکاة، و سنن ابن ماجه، کتاب الطهارة، حدیث شماره: 280.
[7]- رواه الإمام احمد فی مسنده، (5/276) و ابن ماجه فی سننه، (1/101)، حدیث شماره (277)، بوصیری در مصباح الزجاجه میگوید راویان حدیث مردان مورد اطمینان و ثقه هستند اما بین سالم و ثوبان انقطاع میباشد، و سنن دارمی: 1/ 168، و مستدرک حاکم 1/ 130 کتاب الطهارة.
[8]- رواه الترمذی تعلیقاً بصیغة التضعیف، حدیث شماره: (433) و ابن ماجه فی سننه، (1/437)، حدیث شماره: 1737، و در زوائد ابن ماجه: 2/ 7 آمده است: امام احمد در باره ی یعقوب بن ولید (از راویان این سند) می گوید: او از بزرگترین دروغگویان است.
[9]- ابن قیم جوزی میگوید: بسیاری از پیروان ائمه در این مورد دچار اشتباه شدهاند، از این لحاظ که ائمه از بکار بردن، حرام بودن خودداری کردهاند، و لفظ کراهت را بکار میبرند، و بعضی از پیروا ایشان کراهت را به صورت تنزیهی و بعضی ترک الأولی بکار بردهاند، که این کار غلط و اشتباه بزرگی در مورد شریعت و ائمه میباشد. به کتاب إعلام الموقعین، (1/39-40) مراجعه شود.
[10]- ابن جوزی آن را در موضوعات میآورد، (2/142-143) . و بعد از اینکه حدیث صلاة التسبیح را با طرق مختلف بیان میکند میگوید: تمام این راهها ثابت نشدهاند، و دلیل هر کدام را نیز بیان میکند، سپس میگوید عقیلی میگوید پ: در مورد صلاة التسبیح حدیثی وجود ندارد که صحیح باشد.
منبع: سايت نوار اسلام