جواب: حکم این مورد چنین است که جماعت فقط در این شش نماز سنت میباشد، و به این معنی نیست که در غیر آنها نهی شده باشد.
در کتاب مختصر الربیع از امام شافعیt آمده است که میگوید: امامت در نافله اشکالی ندارد، دلیل دیگر چیزی است که در صحیحین از ابن عباس – رضیالله عنهما – روایت شده است: «أنه بات عند رسولاللهr لیلة، فلما قام یصلی صلاته من اللیل قام ابن عباس – رضیالله عنهما – یصلی خلفه، ووقف عن یساره فأداره إلی یمینه».[1]
ابن عباسt شبی نزد پیامبرr خوابید، هنگامی که پیامبرr برخواست تا نماز شب بخواند، ابن عباس هم بلند شد و پشت سر ایشان نماز خواند و طرف چپ ایستاد، پیامبرr او را به طرف راستش چرخاند.
در روایت مسلم آمده است که او بلند شد تا نماز سنت را در شب بخواند[2]. از انسt روایت شده است: «أن رسولاللهr أتاهم فی دارهم فی غیر وقت الصلاة، فصلی به وبأمِّ سلیم وأم حرام».[3]
پیامبرr در غیر اوقات نماز به منزل آنها رفت با او و أم سلیم و أم حرام نماز خواند.
در روایت ابیداود آمده است: «فصلی بنا رکعتین تطوعاً».[4]
دو رکعت نماز سنت با ما خواند.
در صحیحین هم مثل آن از عتبان بن مالک انصاریt روایت شده است والله اعلم.
6- این نماز به نوعی شعار و علامت ظاهر تبدیل شده است و ظاهر کردن شعار آشکار در دین ممنوع است.
جواب: این نماز عبادت است و در شریعت اصل و اساسی دارد، ظاهر شده و به آن رغبت و علاقهی زیادی پیدا شده است، که این حالت باعث نمیشود که از اساس ریشهکن شود، پس چرا تخصص علمای مسلمین در علم فقه و سایر علوم دینی از تفسیر، تقسیمبندی، بررسی، تألیف، تدریس و غیره که به شعار و اعمال ظاهری تبدیل شدهاند در حالیکه در دین اسلام وجود نداشتند و در صدر اسلام نیز نبودهاند اینها بدعت نیستند و لازم نیست از آنها دوری کنیم؟ والله اعلم.
طرف مخالف به چیزهای دیگری استدلال میکند که قابل ذکر نیستند، اما جواب آنها این است که گفته شود: این نماز را بخوان، و در آن نماز آنچه را که گمان میکنی ممنوع هستند از آنها خودداری کن، همانطور که سابقاً بیان کردیم. آنچه که او به آن استدلال و اعتماد میکند این است که این نماز اختصاص به شب جمعه دارد، که این هم از آن نهی شده است، این دلیل هم خیلی مهم نیست، چون لازم نیست کسی که نماز رغائب میخواند در شبهای دیگر نماز شب را ترک کند، و کسی که آن را ترک نکند شب جمعه را برای قیام و عبادت اختصاص نداده است، که این واضح و آشکار است والله اعلم.
با توضیحی که دادیم روشن شد که صلاة الرغائب به بدعتهای منکر ملحق نمیشود!! و حوادث و چیزهای جدید دارای صورتهای گوناگونی هستند، پس کسی که تشخیص نداشته باشد چیزها را به غیر آن تشبیه میکند!! والله اعلم. این توضیح و بیانی کافی بود – انشاءالله – نظر مخالف را خاموش مینماید، و اگر معاند نباشد وصف آن را عوض میکند، و آن را به موافق تبدیل مینماید، و برای او جز بیقراری که هیچ فائدهای به دنبال ندارد باقی نخواهد ماند، و جز سر و صدا و ابهاماتی که گروه کمی که هوا و هوس آنها را فاسد کرده است به آن فریب نمیخورند، وما شاءالله لاحول ولاقوة إلا بالله العلی العظیم وحسبنا الله وحده لاشریک له ونعم الوکیل.[5]
سپس عزبن عبدالسلام این ردیههای ابن صلاح را چنان بیارزش و ضعیف میشمارد که میگوید: ستایش آن خدایی را سزد که جز او معبودی نیست، صلوات بر محمدr و آل او، آنگاه که من صلاة الرغائب موضوع و ساختگی را رد کردم و مخالف بودن آن را با سنتهای مشروع از جهات مختلف بیان کردم که توضیح آنها گذشت، بعضی از مردم به مخالفت آن قیام کردند و برای نیکو جلوه دادن و اثبات آن سعی و تلاش مینمایند و میخواهند آن را از این جهت که نماز است به بدعتهای حسنه ملحق نمایند. و من به این دلیل آن را رد کردهام چون مجموعه صفات و ویژگیهایی دارد که بعضی از آنها حرام هستند، و بعضی دیگر مخالف سنت. طرف مخالف شروع کرده دشنام میدهد که من مردم را از عبادت منع میکنم، در حالی که من آن را رد نکردهام به این خاطر که عبادت است، بلکه به خاطر ویژگیهایش آن را رد کردهام، از چیزی نهی کردهام که رسولاللهr از آن نهی کرده است، و به آنچه پیامبرr از آن نهی کرده است اقتدا نمودهام، مثل نهی کردن پیامبرr از نماز خواندن در اوقات مکروه، پیامبرr به صرف نماز خواندن یا خشوع و ذکر و تلاوت در آن، از آن نهی نفرموده است، بلکه به خاطر چیزی که خاص آن است از آن نهی کرده است، و مسلم بن الحجاج با روایتی صحیح از پیامبرr روایت میکند: «أنه نهی عن اختصاص لیلة الجمعه بقیام من بین اللیالی».[6]
پیامبرr از اختصاص شب جمعه برای عبادت از میان شبهای دیگر نهی کرده است.
و یک شرط واضح و آشکار این بدعت این است که باید در این شب انجام شود که پیامبرr از آن نهی کرده است.
پس بدبختی برای آن کس که آنچه را پیامبرr از آن نهی فرموده است بعنوان عبادت و نزدیک شدن به خدا قرار دهد، بعداًٌ میگوید: مردم در شبی مبارک به انجام آن عادت کردهاند که در فضیلت آن شب شکی نیست. عادت کردن کسی را که علم و دانش ندارد بعنوان حجت و دلیل انجام بدعتی که از آن نهی شده قرار داده است، البته مردم عوام و بیسواد آن را انجام میدهند، و همچنین کسانی که در علم شریعت آگاهی چندانی ندارند، سپس در فضیلت آن دچار اشتباه شده است، منظور ایشان شب جمعهای است که در ماه رجب قرار دارد، در چه جایی فضیلت این شب جمعه بر شب جمعههای دیگر ثابت شده است؟ و اگر منظورش فقط شب جمعه است باز هم به خطا و اشتباه دچار شده است به این خاطر که آن را به ماه رجب مقید نموده است!! و همچنین در تعبیر خود از مبالغه در کمک به دین و از بین بردن بدعتها با لفظ اسراف و غلو به خطا رفته است.
و اما مثالی که با این آیه بیان کرده است:
) أرأیت الذی ینهی9 عبدا اذا صلی10 أرءیت ان کان علی الهدی11 أو امر بالتقوی12 أرءیت ان کذّب و تولی13 ألم یعلم بأن الله یری14 کلّا لئن لم ینته لنسفعا بالناصیه15 ناصیه کاذبه خاطئه 16 فلیدع نادیه17 سندع الزبانیه18 کلّا لا تطعه واسجد واقترب19 |( (علق: 9-19)
این فهم، تحریف قرآن است، آن را در غیر جای خود قرار داده است، این آیه علیه ابوجهل است که پیامبرr را از نمازی که به آن امر شده بود نهی میکرد، در حالی که انکار صلاة الرغائب، انکار نمازی است که پیامبرr از آن نماز نهی فرموده است، پس بر اساس سخن ایشان رسولاللهr بندهای را از نماز خواندن نهی مینماید، در حالی که نهی ایشان از انجام نمازها در اوقات مکروه میباشد.
و بیان میکند که در این مورد از خداوند طلب خیر و استخاره کرده است، و ظاهراً استخارهاش مثبت نبوده چون اگر مثبت بود حق را به او میفهماند و آنچه صحیح و درست بود به او الهام میشد.
سپس اعتراف میکند که این نماز بدعت و موضوع ساختگی است، پس با این سخن پیامبرr علیه او استدلال میکنیم «وشرّ الأمور محدثاتها، وکل بدعة ضلالة» که بدعتهای حسنه را از این قاعده مستثنی کردهاند، بدعت حسنه بدعتی است که مخالف سنتهای پیامبرr نباشد بلکه باید موافق آنها باشد پس آنچه غیر از بدعتهای حسنه باشد شامل عموم سخن پیامبرr میشود، «وشرّ الأمور محدثاتها، وکل بدعة ضلالة» که صلاة الرغائب در معنی استثنا قرار نمیگیرد تا قاعدتاً به آن ملحق شود، و اما استدلال او به این حدیث پیامبرr «الصلاة نور[7]» و یا «واعلموا أن خیر أعمالکم الصلاة[8]» صحیح نیست، این سخن به اجماع علما شامل نمازی میشود که از آن نهی نشده باشد، اما آنچه که شریعت از آن نهی کرده است نور نیست، بلکه ظلمت و تاریکی میباشد، و خیر الأعمال هم نیست چون هیچ خیری در مخالفت با پیامبرr و هیچ نوری در سرپیچی از او وجود ندارد:
) و من لم یجعل الله له نورا فما له من نور ( (نور: 40)
«هر کس خداوند برای او نوری و روشنایی قرار ندهد، نور و خیری برای او وجود نخواهد داشت».
«ورُب حاملُ فقةٍ لیسَ بفَقیه».[9]
و خیلی از کسانی که حملکنندة مسألهای فقهی هستند در واقع فقیه و عالم به حساب نمیآیند.
و اما استدلال به آنچه ترمذی بعنوان تعلیق بر حدیث عایشه – رضیالله عنها – اخراج کرده است، که پیامبرr میفرماید: «من صلی بعد المغرب عشرین رکعةً بنی الله له بیتاً فی الجنة».[10]
هر کس بعد از مغرب بیست رکعت نماز بخواند خداوند قصری را در بهشت برای او میسازد.
اگر عالم باشد میداند که تعلیق نمیتواند دلیل باشد پس چگونه به چیزی که قابلیت و صلاحیت استدلال ندارد استدلال میکند و بعنوان حجت آن را مطرح مینماید؟ و اگر گمان میبرد که چنین چیزی حجت و دلیل است پس مذهب او این را اقتضا نمی کند، از طرف دیگر ابن ماجه سند این حدیث را در سنن خود بیان کرده است که در سند آن یعقوب بن الولید المدینی وجود دارد که خیلی دروغگو است و احادیث را خود درست میکرد، همچنان که احمدبن حنبل و ائمة دیگر این را بیان کردهاند، پس خیلی جای تعجب است برای کسی که آنچه از پیامبرr به طور صحیح روایت شده آن را ترک میکند و دنبال حدیثی میرود که هیچ قیمت و ارزشی ندارد.
و اما داخل کردن حدیث صلاة الرغائب در این حدیث درست نیست، چون این حدیث – اگر صحیح باشد – این نماز شامل آن نمیشود، این نماز به خاطر ترغیب و تشویق گذاشته شده است و آن ترغیب هم به بیست رکعت مقید شده است که بدون این عدد و کمتر از آن محقق نخواهد شد.
و اما آنچه از ایجاد نمازهایی که بر اوصاف خاصی انجام میشوند، جواب آن این است که اوصاف دو قسمت دارد:
1- اوصافی که مقتضی کراهت هستند مثل صفت صلاة الرغائب، این صفتها بدعت مکروه هستند.[11]
2- صفاتی که مقتضی کراهت نیستند بلکه از بدعتهای حسنه محسوب میشوند، مثالی که ذکر کردیم شامل این قسمت میشود.
اما سخن او در این مثال: اگر حدیثی برای این نماز درست شده باشد آن حدیث را رد میکنیم ولی نماز را رد نمیکنیم. و در نماز الرغائب نیز همین مسأله باید رعایت گردد.
جواب: صلاة الرغائب با سایر موارد از چند جهت فرق دارد:
1- صلاة الرغائب با ویژگیهایی که دارد برای عامة مردم طوری وانمود مینماید که سنتی از سنتهای پیامبرr است، اما در نمازی که در مثال ذکر شد چنین نیست.
2- انجام دادن صلاة الرغائب عموم مردم را متوجه میسازد که بر پیامبرr دروغ ببندند و خصوصیات و ویژگیهای آن نماز را به او نسبت میدهند و جزو سنت او به حساب میآورند، پس انجامدهنده در واقع دروغی را به پیامبرr نسبت داده است، برخلاف نمازی که بعنوان مثال ذکر شد.
[1]- رواه البخاری فی صحیحه المطبوع مع فتح الباری، (1/212)، کتاب العلم، حدیث شماره: (117) و مسلم، کتاب صلاة المسافرین، حدیث شماره: (763)، ابن صلاح این حدیث را بطور مختصر ذکر نموده و الا این حدیثی طویل است.
[2]- به صحیح مسلم، (1/531)، حدیث (763 و 192) کتاب صلاة المسافرین مراجعه شود.
[3]- رواه الإمام احمد فی مسنده، (3/217) و مسلم فی صحیحه، حدیث (660) و ابوداود فی سننه، حدیث (608)، و سنن نسائی، کتاب الإمامة 2/ 86.
[4]- رواه ابوداود فی سننه، (2/86)، کتاب الصلاة، حدیث شماره: 608، و سنن نسائی 2/ 86 کتاب الإمامة.
[5]- به کتاب المساجله، ص (14-27) مراجعه شود.
[6]- رواه الإمام احمد فی مسنده، (6/444) و مسلم فی صحیحه، (2/801)، حدیث (1144،148)
[7] - مسند امام احمد 5/ 342، و صحیح مسلم، کتاب الطهاره، حدیث شماره: 223، سنن ترمذی، ابواب الدعوات، حدیث شماره: 2583 و گفته: حدیث حسن صحیح است، و سنن نسائی، کتاب الزکاة، باب وجوب الزکاة، و سنن ابن ماجه، کتاب الطهاره، حدیث شماره: 280.
[8] - مسند امام احمد 5/ 276، 277، و سنن ابن ماجه، کتاب الطهاره، حدیث شماره: 277. بوصیری در مصباح الزجاجه فی زوائد ابن ماجه 1/ 41 گفته: راویا این حدیث ثقه و ثبت هستند مگر در سند ان انقطاع وجود دارد؛ زیرا سالم ثوبان را ندیده است، اما این حدیث طرق دیگری دارد که در آن انقطاع نمی باشد که ابوداود طیالسی، ابویعلی موصلی و ابن حبان آن را روایت نموده اند.
[9]- رواه الإمام احمد فی مسنده، (5/183) و رواه الترمذی فی سننه، (4/141)، حدیث شماره (2794)، بوصیری در زوائد ابن ماجه میگوید در سند این حدیث لیث بن احمد ابیسلیم وجود دارد که جمهور آن را ضعیف دانستهاند و مدلس است، برای تفصیل بیشتر به مصباح الزجاجه 1/ 32 و مستدر ک حاکم 1/ 88 مراجعه شود.
[10]- رواه الترمذی تعلیقاً بصیغةالتضعیف، حدیث شماره (433) ابواب الصلاة، رواه ابن ماجه فی سننه، (1/437)، حدیث شماره: (1373)، و در زوائد ابن ماجه آمده است: این سند ضعیف است چون یعقوب بن ولید در آن است، امام احمد میگوید او از دروغگویان بزرگ است، او حدیث را با دروغ درست میکرد، بوصیری گفته: بر ضعف او بین محدثین اتفاق نظر وجود دارد.
[11]- به حکم بدعت در همین کتاب مراجعه شود.
منبع: سايت نوار اسلام