روزه موسی علیه السلام در عاشورا
فرعون در کفر و سرکشی اش افراط نمود و نخواست به اوامر فرستاده خدا گردن نهد، و تصمیم گرفت تا موسی را به قتل رساند خداوند به موسی امرکرد که با قومش « بنی اسرائیل» مصر را ترک کرده شب هنگام به شکل مخفیانه بسوی سرزمین فلسطین حرکت نمایند هنگامیکه فرعون از بیرون رفتن موسی با بنی اسرائیل آگاه گردید، با لشکرش به تعقیب آنان پرداخت، موسی با همراهانش هنگام صبح به ساحل دریای سرخ رسیدند، فرعون نیز با لشکرش هنگامی که آفتاب بالا می آمد به این ساحل رسیدند بنی اسرائیل سخت احساس خطر کردند، چون در مقابلشان دریا و در پشت سرشان دشمن قرار داشت، آنها یقین داشتند که مرگ و هلاکت دامنگیر آنهاست در این وقت خداوند به موسی وحی کرد تا با عصای خود به دریا بزند موسی این کار را عملی کرد همین بود که دریا به قدرت و امر خداوند شکافته شد موسی از میان دریا بالای زمین خشک، با همراهانش عبور نمودند، فرعون نیز در این موقع که دریا شکافته شده بود، رسید و با لشکرش داخل این راه خشک گردید تا موسی و بنی اسرائیل را نابود نماید، ولی آب دریا با هم یکجا شده، راه مسدود گردید و فرعون با لشکرش غرق شدند.
خداوند موسی و همه همراهانش را از این هلاکت نجات داد.[70]
قرآن کریم نجات یافتن موسی با قومش، و غرق شدن فرعون و لشکرش را در آیاتی چنین تصویر می نماید: »وَلَقَدْ أَوْحَیْنَا إِلَی مُوسَی أَنْ أَسْرِ بِعِبَادِی فَاضْرِبْ لَهُمْ طَرِیقاً فِی الْبَحْرِ یَبَساً لا تَخَافُ دَرَکاً وَلا تَخْشَی * فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ بِجُنُودِهِ فَغَشِیَهُمْ مِنَ الْیَمِّ مَا غَشِیَهُمْ * وَأَضَلَّ فِرْعَوْنُ قَوْمَهُ وَمَا هَدَی« [71].
ترجمه: » ما به موسی پیام دادیم که شبانه بندگانم را کوچ بده، و آنگاه راهی خشک برای آنان در این دریا بگشا (راهی که چون در آن گام بگذاری) نه از فرعونیان میترسی که به تو برسند و نه (ازغرق شدن) هراسی داری، فرعون با لشکریانش آنان را دنبال کردند، دریا آنان را بگونه شگفت انگیزی در میان امواج خود گرفت، فرعون قوم خود را گمراه ساخت و هدایت ننمود».
خداوند در سوره یونس می فرماید: »وَجَاوَزْنَا بِبَنِی إِسْرائیلَ الْبَحْرَ فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ وَجُنُودُهُ بَغْیاً وَعَدْواً حَتَّی إِذَا أَدْرَکَهُ الْغَرَقُ قَالَ آمَنْتُ أَنَّهُ لا إِلَهَ إِلَّا الَّذِی آمَنَتْ بِهِ بَنُو إِسْرائیلَ وَأَنَا مِنَ الْمُسْلِمِینَ« [72].
ترجمه: » بنی اسرائیل را از دریا عبور دادیم فرعون و لشکریانش برای ظلم وتعدی آنان را دنبال کردند و در پی ایشان راه افتادند، تا بدانجا که غرقاب فرعون را در خود پیچید گفت: ایمان دارم که خدائی وجود ندارد مگر آن خدائی که بنی اسرائیل بدو ایمان آورده اند و من از زمره فرمانبرداران هستم».
خداوند در سوره شعرا چنین می فرماید: »فَأَوْحَیْنَا إِلَی مُوسَی أَنِ اضْرِبْ بِعَصَاکَ الْبَحْرَ فَانْفَلَقَ فَکَانَ کُلُّ فِرْقٍ کَالطَّوْدِ الْعَظِیمِ * وَأَزْلَفْنَا ثَمَّ الْآخَرِینَ * وَأَنْجَیْنَا مُوسَی وَمَنْ مَعَهُ أَجْمَعِینَ * ثُمَّ أَغْرَقْنَا الْآخَرِینَ«[73].
ترجمه: »بدنبال آن به موسی پیام دادیم که عصای خود را به دریا بزن، دریا از هم شکافت و هر بخشی همچون کوه بزرگی گردید و در آنجا دیگران را (به موسی و قومش) نزدیک گردانیدیم، موسی و جملگی همراهان او را نجات دادیم سپس دیگران را غرق کردیم «
روزیکه خداوند موسی و بنی اسرائیل را نجات داد، روز عاشورا بود، لذا موسی و بنی اسرائیل اینروز را بخاطر شکر گذاری خداوند روزه گرفتند.
از ابن عباس رضی الله عنهما روایت است زمانیکه پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم به مدینه منوره هجرت نمود، یهودیان را دید که روز عاشورا روزه می گیرند، آنحضرت صلی الله علیه وآله وسلم از آنها پرسید:« این چه روزی است که شما روزه میگیرید؟» گفتند: این روز با عظمتی است خداوند در این روز موسی وقومش را نجات داد وفرعون ولشکرش را غرق نمود، لذا موسی این روز را بخاطر شکر وسپاس خداوند روزه گرفت وما نیز این روز را روزه میگیریم، پیامبر فرمود: «پس ما نزدیکتر و شایسته تر از شما به موسی هستیم». همین بود که پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم اینروز را روزه گرفت و امر به روزه گرفتن آن نمود.[74] ابن حجر رحمه الله علیه می گوید: نوح و موسی علیهما السلام در معجزه آب، مشترک هستند زیرا طوفان کشتی نوح را حمایت نمود، و دریا برای موسی شکافته شد و هر دو با مردم مؤمن قومشان نجات یافتند، به همین منظور هردو بخاطر شکر گزاری خداوند اینروز را روزه گرفتند«[75].
روزه گرفتن پیامبر گرامی مان در عاشورا
پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم روز عاشورا را در مکه مکرمه قبل از هجرت و در مدینه منوره بعد از هجرت روزه می گرفت، این روز خجسته از نخستین روزگار شریعت محمدی منزلت و قداست و عظمت بس بزرگی داشت، پیامبر در مکه معظمه قبل از هجرت اینروز را با روزه گرفتن زنده نگهداشته بود اگرچه دیگران را به آن امر ننموده بود، و این دلیل اصالت و نجابت در عبادت اینروز است که آنحضرت صلی الله علیه وآله وسلم به روزه گرفتن و شکر گذاری خداوند آنرا سپری می نمود.
علما روزه گرفتن پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم در روز عاشورا را به چهار مراحل تقسیم نموده اند که از قرار ذیل است:
1- در مکه مکرمه قبل از هجرت به مدینه منوره آنحضرت صلی الله علیه وآله وسلم روز عاشورا را به تنهایی روزه می گرفت وکسی دیگر را به آن امر نکرد.
2- در مدینه منوره بعد از هجرت نمودن و قبل از اینکه روزه رمضان فرض گردد یعنی در محرم سال دوم هجرت روز عاشورا را آنحضرت صلی الله علیه وآله وسلم روزه گرفت و مسلمانان را نیز به روزه گرفتن آن امر فرمود.
3- بعد از فرض شدن روزه رمضان آنحضرت صلی الله علیه وآله وسلم روز عاشورا را روزه گرفت ولی یاران خود را به آن امر نکرد، بلکه اختیار روزه گرفتن و یا نگرفتن را در این روز به آنها گذاشت، لذا بعضی از یاران پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم اینروز را روزه نمی گرفتند.
4- پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم در سال دهم هجری، و یک سال قبل از رحلتش از دنیا روز عاشورا را روزه گرفت و خواستار اضافه نمودن نهم و یازدهم ماه محرم با روز دهم گردید، تا با یهود مخالفت صورت گیرد، ولی آنحضرت صلی الله علیه وآله وسلم روز نهم و یازدهم را با دهم نتوانست روزه بگیرد، چون به رفیق اعلی پیوست علیه افضل الصلوات و التسلیمات.[76]
روزه گرفتن صحابه و تابعین در روز عاشورا
صحابه کرام رضی الله عنهم روز عاشورا را قبل از فرض شدن رمضان روزه می گرفتند چونکه پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم آنها را به روزه گرفتن اینروز ترغیب نموده بود ولی بعد از فرض شدن رمضان روزه گرفتن عاشورا اختیاری باقی ماند بعضی از صحابه اینروز را روزه می گرفتند و بعضی از آنها روزه نمی گرفتند، آن عده از صحابه رضی الله عنهم که اینروز را روزه می گرفتند عبارتند از: ابوبکر صدیق، عمر فاروق، علی بن ابی طالب، عبدالرحمن بن عوف، ابو موسی اشعری، قیس ابن سعد، اشعث بن قیس، عبد الله بن عباس، معاویه بن ابی سفیان، شقیق بن سلمه رضی الله عنهم أجمعین. و از تابعین ابن سیرین، ابن شهاب زهری، ابو اسحق سبیعی، علی بن حصین، سعید بن جبیر و طاوس رحمهم الله أجمعین اینروز را روزه میگرفتند. [77]
پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم و یارانش اهتمام خاصی به روزه عاشورا داشتند و مردم را به روزه گرفتن تشویق و ترغیب می نمودند، ابن مسیب می گوید: پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم، و ابوبکر و عمر رضی الله عنهما به روزه گرفتن روز عاشورا امر می نمودند.[78] حضرت عمر فارق شخصی را نزد حارث بن هشام فرستاد تا اینروز را روزه بگیرد و خانواده اش را نیز به روزه گرفتن امر نماید.[79]
چنانکه علی بن ابی طالب و ابو موسی اشعری رضی الله عنهما به روز گرفتن روز عاشورا امر می نمودند، اسود بن یزید می گوید: هیچکس را مانند علی بن ابی طالب و ابو موسی ندیدیم که به روزه گرفتن عاشورا امر نماید[80] ابو معاویه می گوید: از حضرت علی شنیدم که در روز عاشورا اعلان می نمود: ای مردم اگر کسی چیزی خورده باشد پس باقیمانده روز را روزه بگیرد،[81] همچنین روایت است که علی امر می فرمود تا روز نهم و یازدهم با روز دهم احتیاطاً روزه گرفته شود زیرا گناهان سال قبل را محو می کند، اگر کسی متوجه نبود و در طول روز یادش آمد پس باقیمانده روز را روزه بگیرد[82]. به عایشه رضی الله عنها گفته شد که علی به روزه گرفتن عاشورا امر می نماید! عایشه رضی الله عنها فرمود: علی از همه به سنت پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم داناتر است[83] . روایات فوق و دیگر روایات دلالت به حرص این صحابی جلیل القدر به روزه گرفتن عاشورا می نماید.
بعضی از یاران پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم مانند عبدالله بن مسعود و عائذ مزنی و عبدالله ابن عمر رضی الله عنهم أجمعین روزه گرفتن عاشورا را ترک نموده بودند ولی روایاتی وجود دارد که آنها اینروز را روزه می گرفتند، و علت و انگیزه روزه نگرفتن آنها اینست که نمی خواستند منزلت و مرتبه روزه عاشورا بلند تر از رمضان گردد لذا گاهی روزه می گرفتند و گاهی ترک می کردند تا به مردم بفهمانند که روزه عاشورا اختیاری و نفلی است[84].
روزه گرفتن قریش و اهل جاهلیت در روز عاشورا
روایات زیادی وجود دارد که دلالت واضح بر روزه گرفتن اهل جاهلیت بویژه قریش در روز عاشورا می کند، ابن قیم می گوید: روزه عاشورا از جمله شعائر دینی قریش محسوب می شد و اینروز را تعظیم می نمودند، در این روز کعبه را می پوشانیدند و روزه می گرفتند»[85].
از ام المؤمنین عایشه رضی الله عنها روایت است که فرمود: قریش در عهد جاهلیت، عاشورا را روزه می گرفتند. سپس پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم به روزه گرفتن آن امر فرمود تا آنکه روزه رمضان فرض گردید، پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم فرمود:«هر کس می خواهد روزه گیرد و هرکه می خواهد روزه نگیرد»[86].
امام نووی می فرماید: از مجموعه احادیث چنین فهمیده می شود که اهل جاهلیت، چه کفار قریش چه یهود و یا دیگران اینروز را روزه می گرفتند، تا اینکه اسلام به روزه گرفتن آن تأکید نمود، سپس سبکتر از تآکید اولی آن باقی ماند [87].
مگر چگونگی و سبب روزه گرفتن آنها واضح نیست که چرا اینروز را روزه می گرفتند؟ و آیا از فجر تا غروب آفتاب از خوردن و نوشیدن امتناع می ورزیدند؟ یا اینکه از یک غروب تا غروب دیگر ادامه می یافت؟ والله اعلم
آیا روز زینت، روز عاشورا بود؟
خداوند در سوره طه می فرماید: »وَلَقَدْ أَرَیْنَاهُ آیَاتِنَا کُلَّهَا فَکَذَّبَ وَأَبَی * قَالَ أَجِئْتَنَا لِتُخْرِجَنَا مِنْ أَرْضِنَا بِسِحْرِکَ یَا مُوسَی* فَلَنَأْتِیَنَّکَ بِسِحْرٍ مِثْلِهِ فَاجْعَلْ بَیْنَنَا وَبَیْنَکَ مَوْعِداً لا نُخْلِفُهُ نَحْنُ وَلا أَنْتَ مَکَاناً سُوَیً * قَالَ مَوْعِدُکُمْ یَوْمُ الزِّینَهِ وَأَنْ یُحْشَرَ النَّاسُ ضُحیً«.[88]
ترجمه:«ماهمه معجزات خود را به فرعون نشان دادیم، ولی او (همه آنها را) تکذیب کرد و سر پیچی نمود. (فرعون)گفت: ای موسی! آیا آمده ای که ما را با این جادوی خویش از سرزمین خودمان بیرون کنی؟ یقیناً ما هم جادوئی همسان جادوی تو را برای تو می آوریم موعد آن را معین کن، موعدی که ما و تو از آن تخلف نکنیم، و وعده گاه ما مکان صاف و مسطح و فاصله آن نسبت به همگان یکسان باشد. (موسی) گفت: میعاد ما و شما روز جشنی است که در آن خود را می آرایند. باید مردم در چاشتگاه گرد آورده شوند (تاماجرائی را ببینند که میان ما و شما میگذرد)».
خداوند متعال خواست تا صدق نبوت موسی را به فرعون ثابت نماید، لذا معجزه هایی چون عصا، ید بیضاء (وقتی موسی علیه السلام دستش را زیر بغلش می برد و بیرون می آورد همچون نور مطلق می درخشید)، قحطی، کمی در ثمرات، طوفان، ملخ، شپش، بقه (قورباغه)، خون، محو و ناپدید شدن اموال، گره شدن قلب ها، را پیاپی به موسی عطا فرمود تا فرعون به خود آید و از استکبار و غرور و تکذیب دست کشد، ولی فرعون بخود نیامد و موسی را متهم به جادوگری نمود، و خواست تا با جادو با وی مقابله نماید و به مردم بفهماند که موسی جادوگری بیش نیست و از موسی خواست تا روز مقابله با جادوگران را تعیین نماید، موسی گفت: وعده ما روز زینت است، فرعون برای اینروز خود را کاملا آماده کرد و از هر سو جادوگران معروف و برجسته را خواست تا بر موسی غالب آیند، روز زینت فرا رسید و فرعون با جادوگرانش وارد میدان شدند، موسی از آنها خواست تا جادویشان را به نمایش بگذارند، جادوگران ریسمان ها و عصاهای خود را به میدان افکندند، در چشم موسی چنین ظاهر شد که گویا مارها و اژدرها به حرکت آمده است، موسی علیه السلام در دل ترسید ولی خداوند به وی اطمینان داد که تو برتر هستی و امر نمود تا عصای خود را بیفکند، عصای موسی در میان بهت و شگفت همگان همه آنچه را که جادوگران افکنده بودند فرو برد، جادو گران همه به سجده افتادند و به خداوند و پیامبرش ایمان آوردند.[89]
مفسرین بزرگ اسلام مانند ابن عباس، ابن عمر، سعید ابن جبیر، و ابوحیان این روز زینت را روز عاشورا گفته اند.[90] از کریب بن سعد روایت است که عمر بن خطاب چنین فرمود: خداوند تبارک و تعالی در روز رستاخیز از هیچ روزه ای جز روزه رمضان و روز زینت یعنی روزه عاشورا شما را مورد باز پرس قرار نمی دهد.[91]
عاشورا در عهد اموی ها و عباسی ها
به همین ترتیب مسلمانان روز عاشورا را روزه می گرفتند، تا اینکه عهد یزید بن معاویه فرا رسید و متأسفانه در سال 61 هجری حضرت حسین در کربلا به شهادت رسید، روز شهادت حسین مصادف با روز دهم محرم سال61 هجری بود. این حادثه دردناک پیامدهای مختلفی از خود بجا گذاشت.
بعضی اموی های (به ظاهر) سنی مذهب (اما در واقع ناصبی)، اینروز را روز فرخنده و عید شمردند، لذا لباس جدید می پوشیدند و سرمه می زدند و با مراسم و مهمانی ها اینروز را تجلیل می نمودند و شیرینی و غذا های خوب به مردم تقدیم می کردند.
اما پیروان علی بن ابی طالب و فرزندانش اینروز را ماتم گرفتند، و بخاطر یاد بود شهادت حضرت حسین رضی الله عنه اشک می ریختند و اظهار غم و اندوه می نمودند، از خوردن و نوشیدن چیزهای خوب امتناع می ورزیدند.
هنگامیکه حجاج بن یوسف در عهد عبدالملک، والی عراق تعیین گردید مردم را مجبور به پوشیدن لباس جدید، خوردن و نوشیدن غذا های خوب و اظهار خوشحالی و سرور نمود، به همین خاطر متأسفانه گاهی درگیریها و زد وخورد هایی میان سنی ها و شیعه ها رخ می داد.[92]
روز عاشورا باید بخاطر اقتدا به پیامبر بزرگ اسلام صلی الله علیه وآله وسلم و حصول اجر و ثواب روزه گرفته شود، نه بخاطر اظهار شادی و خوشحالی و یا غم و مصیبتی، چون روزه اینروز هیچ ارتباطی به خوشی و غم کسی ندارد.
بدین ترتیب روز عاشورا در همان عهد اموی ها و ابتدای عهد عباسی ها از سیر اصلی اش منحرف شده بود که متأسفانه باعث ایجاد تفرقه و زد و خورد های خونینی میان شیعه و اهل سنت می گردید.[93]
عاشورا در عهد فاطمی ها
دولت فاطمی ها در سال 358 هجری در مصر و مغرب عربی پا گرفت، این دولت شیعه مذهب توجه و اهتمام خاصی به روز عاشورا داشت تا بتواند مصالح سیاسی خود را از این راه تأمین نماید و مردم را بخود جلب کند، لذا اعلان می کردند که روز عاشورا روز عزاداری و نوحه سرایی و اظهار غم و ماتم است، شیعیان در زیر سایه این دولت توانستند نفس آرامی بکشند و مراسم مذهبی خویش را هر طوریکه می خواهند اجرا نمایند، فاطمی ها از سال 362هجری تا زوال دولت شان در سال 567 هجری مراسم عاشورا و غیره را تجلیل می نمودند، درین روز بازارها تعطیل می گردید و مردم لباس کهنه بتن می نمودند و به گریه و ناله و فغان می پرداختند، آنها به بازارها و خیابانها می آمدند، ظرفها را می شکستند، مشک های آب را پاره می نمودند، مردم را از صدقه و خیرات جز برای عزاداری منع می کردند و قاتلین حسین را دشنام می دادند.[94]
عاشورا در عهد ایوبی ها
هنگامیکه دولت ایوبی ها در سال 567 هجری جانشین دولت فاطمی در مصر و شام گردید و پایه های دولت شان مستحکم شد، روز عاشورا را روز شادی و خوشحالی اعلان کردند و آنرا جشن می گرفتند، درین روز مردم انواع و اقسام غذا های لذید و دلپذیر آماده می کردند و با کمال مهارت شیرینی های گوناگون آماده ساخته و به مردم و مهمانان تقدیم می نمودند، درین روز همه لباس جدید می پوشیدند، دست و پایشان را حنا و چشمانشان را سرمه می زدند، حتی وسائل خانه را تجدید می کردند، خلاصه کارهایی میشد که شیعیان را به خشم و غضب می آورد، اینگونه کارها باعث گردید که مردم خیال کنند ماتم و عزاداری در روز عاشورا از ویژگی شیعه و شادی و خوشحالی از ویژگی اهل سنت است.[95]
عاشورا در عهد آل بویه
بغداد را آل بویه که شیعه علوی بودند در عهد خلافت عباسی ها زیر تصرف خود در آوردند، خلیفه عباسی نتوانست با حاکم بغداد معزالدوله دیلمی کنار بیاید و مانند سایر ولایات خلافت اسلامی وی را تابع خود سازد، معز الدوله در سال 352 هجری در بغداد بدعت های زیادی را اختراع نمود، از جمله دستور صادر کرد که روز عاشورا، روز ماتم و عزاداری باشد، و همه مردم باید لباس غم بتن نمایند و بازارها بسته شود، خرید و فروش ممنوع گردد، رستورانها و هتلها نیز در روز عاشورا باید کارشان را متوقف سازند. وی دستور داد تا زن ها با گریه و فغان و موهای باز، و سر و روی خونین و گریبانهای پاره به خیابانها بیایند، شیعیان عراق از عهد معزالدوله تا امروز عاشورا را به همین ترتیب تجلیل می نمایند، و لباس سیاه بتن می نمایند.[96]
ابن کثیر در البدایه و النهایه می نویسد: شیعیان دولت آل بویه غلو و افراط زیادی نمودند، مثلاً در بغداد و دور و بر آن در روز عاشورا طبل ها به صدا در می آمد، در راهها و خیابانها خاکستر و کاه می ریختند، و بر مغازه ها چادرسیاه آویزان می گردید، مردم ماتم و عزاداری می کردند. اکثر آنها از نوشیدن آب در این روز امتناع می ورزیدند تا گویا با حسین که تشنه به شهادت رسید، همدردی کرده باشند. زن ها با گریه و ناله به خیابان ها می آمدند وبه سر و صورت خود می زدند و گریبان پاره می کردند، و بدعت های زشت و شرم آوری در این روز اجرا می گردید.[97]
ملاعلی قاری می نویسد: در سر زمین عجم، مانند: خراسان، عراق و ماوراءالنهر منکرات و اعمال زشتی از شیعه بجا مانده است، آنها در روز عاشورا لباس سیاه می پوشیدند. و به خیابان ها می آمدند، سر و صورت و سایر بدن خویش را مجروح می کردند و مدعی بودند که دوستان اهل بیت هستند، در حالیکه اهل بیت از آنها بیزارند. [98]
چنانکه در سایر کشورها شیعیان در روز عاشورا محفل می گیرند، به طور مثال در عراق، ایران، هند، افغانستان، لبنان، سوریه، بحرین، کویت، و دیگر مناطق شیعه نشین با سیاه پوش کردن مساجد و بتن نمودن لباسهای سیاه تجلیل می گردد، آنها روز عاشورا را روز ماتم و عزا بر حضرت حسین اعلام می دارند.[99]
بدعت هایی که در عاشورا صورت می گیرد و باید از آن دوری جست
در این روز با عظمت و مبارک مردم بدعت هایی را اختراع نموده و مرتکب اعمال زشت و ناپسند می گشتند، شیخ الاسلام می نویسد: شیطان بعد از شهادت حضرت حسین توانست دو بدعت طی آن ایجاد نماید: یکی بدعت ماتم و عزاداری و زدن به سر و صورت، و گریه و فغان و تشنگی کشیدن و مداحی و نوحه سرایی که طی آن بزرگان صدر اسلام مورد لعن و طعن قرار می گیرند، حتی کسانیکه در جرم شهادت حضرت حسین دست نداشتند مورد لعن و دشنام قرار می گیرند و قصه ها وحکایتهای کاذب و دروغینی را ساخته اند، این اعمال باعث گردید تا در میان مسلمانان اختلاف و تفرقه ایجاد گردد. ماتم گرفتن و عزاداری کردن و گریه و فغان بر مردگان باتفاق همه مسلمانان جایز نیست. و اینکه بر غم ها و مصیبتهای گذشته، ناله و فغان صورت گیرد از گناهان بزرگ بشمار می رود که خداوند و پیامبرش صلی الله علیه وآله وسلم از آن منع نموده اند، همچنانکه بدعت شادی و سرور در روز عاشورا درست نیست و پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم و خلفای بعد از ایشان اینکار را سنت نگذاشته اند، پس اینروز نه روز شادی و سرور است و نه روز غم واندوه.[100]
از دیگر بدعت ها در این روز پختن حبوبات و توزیع آن بر فقرا و مساکین است. و ادعا دارند که اینکار ثواب زیادی دارد، ولی تشخیص کارهایی که ثواب دارد دلیل قاطع که از پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم ثابت شده باشد می خواهد، لیکن دلیلی وجود ندارد پس این کار بدعت و گمراهی می باشد[101]. و از دیگر بدعت های اختراع شده در این روز، پوشیدن لباس جدید، و خرج و خوراک خیلی خوب و خریدن ضروریات منزل و سرمه کشیدن و حنا کردن و غسل نمودن، دید و بازدیدها و زیارت مساجد و قبرستانها و آرامگاه ها، و دیگر بدعتهایی که نه پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم و نه خلفای راشدین و نه علمای بزرگ اسلام مانند امامان چهار مذهب اهل سنت و نه اوزاعی و ثوری و اسحق بن راهویه و لیث و غیره این اعمال را انجام داده و سنت گذاشته اند.[102]
احادیثی که درین مورد ذکر است همه موضوع و ساختگی است.[103]
همچنین تأخیر زکات تا روز عاشورا بدعت است بطور مثال زکات در ماه صفر یا ربیع الاول بر او واجب می گردد ولی آنرا تا روز عاشورا به تأخیر می اندازد، شاید قبل از عاشورا بمیرد یا مفلس گردد، در اینصورت زکات بر ذمه وی باقی می ماند و از این بدتر اینکه تأخیر در دادن حقوق دیگران ظلم محسوب می گردد. پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم می فرماید:«درنگ نمودن غنی در ادای حقوق ظلم است»[104]. از بدعت هایی که بعضی از زنان در این روز به آن اعتقاد دارند، حنا کردن است که گویا اگر کسی اینکار را نکرد حق عاشورا را ادا ننموده است، همچنین خریدن عنبر و چوب خوش بو و دود نمودن آن، که گویا اگر اینکار صورت نگیرد گناه بزرگی مرتکب شده اند. عجیب اینکه همین چوب را تا سال آینده نگه میدارند و در طول سال از آن استفاده می کنند و معتقدند که اگر دود و بوی خوش آن به زندانی برسد از زندان رها خواهد شد. همچنین اعتقاد دارند که این خوش بوئی علاج نظر و مرض است. چنین اعتقادی خطرناک است و دلیل قاطع و محکم می طلبد، اما دلیلی وجود ندارد و این گونه اعمال را زنها از خودشان اختراع نموده اند.[105]
پیامبرگرامیمان صلی الله علیه وآله وسلم ارتکاب هر گونه بدعت در دین خدا، و عمل نمودن به آن را به شدت منع نموده اند. و اینرا واضح کرده اند که خداوند را باید مطابق سنت و عملکرد پیامبرش صلی الله علیه وآله وسلم عبادت کرد، و نه بر حسب گفته و اختراعات دیگران. چنانکه میفرمایند: «هرکس عملی انجام دهد که دین ما آنرا تأیید نکند مردود است».[106]
ودر لفظ دیگری چنین روایت شده است:«هر کسی در این دین ما چیزی ایجاد کند که از آن نیست، مردود است»[107].
یعنی:هر کاری که مطابق سنت پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم نباشد مردود بوده و قابل قبول نیست.
پس بدعت هایی که ذکر شد در عهد پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم و یارانش و در عهد تابعین وجود نداشته، بلکه بعد از شهادت حضرت حسین رضی الله عنه در سال 61 هجری ظاهر گردید، و در سال های بعد خصوصاً در عهد دولت فاطمیان اشکال مختلفی بخود گرفت و در اکثر کشور های شیعه نشین مانند ایران، عراق و بعضی مناطق مصر و لبنان و هند و پاکستان و افغانستان بشکل عجیبی انتشار یافت.
عوامل اساسی انتشار این بدعت ها و امثال اینها بی خبری مسلمانان از دین، و سکوت و عدم انکار چنین اعمالی است، اگر هر مسلمانی به اندازه وسع و توان خودش اطرافیانش را آگاه می کرد هرگز به این حد نمی رسید و جامعه اسلامی، سالم باقی می ماند.
پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم امتشان را از بدعت و نوآوری در دین بر حذر داشته اند چنانکه میفرماید:«از امور نو پیدا (در دین) بپرهیزید، زیرا هر امر نوپیدا بدعت و هر بدعتی گمراهی است»[108].
پس برادر و خواهر مسلمان! باید در راه از بین بردن بدعت ها کوشا باشیم، و در روز عاشورا به هر مسلمانی که آغشته بدعت است دوستانه بفهمانیم که این اعمال نادرست است و او را تشویق به ترک آن کنیم تا همه مان در دنیا و آخرت رستگار گردیم.
ماتم در روزعاشورا
شیعیان در روز عاشورا ماتم و سوگواری اعلان می کنند، و لباس سیاه می پوشند و اظهار غم و اندوه می نمایند، در بعضی مناطق شیعه نشین مغازه ها بسته می شود، زنان و مردان به خیابان می آیند و خود را با زدن قمه و زنجیر زخمی می کنند و گریه و ناله و فریاد سر می دهند و با نوحه خوانی و با نثار کلمات زشت و لعن و نفرین گویا از قاتلین حضرت حسین انتقام می گیرند خلاصه در این روز اعمالی صورت می گیرد که با عقل سلیم موافق نیست و بدعت هایی که مخالف شرع است و با روح و تعالیم اسلام سازگاری ندارد.[109]
منبع: سايت نوار اسلام