
دلایل و مقدمات بروز فتنه شهادت عثمان رضی الله عنه
گفتار نخست
اهمیت مطالعه حوادثی که در جریان فتنه شهادت عثمان رضی الله عنه و پس از آن روی میدادند و بررسی احادیثی که خبر از وقوع این فتنه بزرگ دادهاند
نخست: اهمیت مطالعه حوادثی که در جریان فتنه شهادت عثمان رضی الله عنه و پس از آن روی دادند
بسیاری از سلف صالح و علمای بزرگ بر این نکته تاکید کردهاند که مسلمانان باید از پرداختن به اختلافات و جنگهایی چون جمل و صفین که میان صحابه به وقوع پیوست، اجتناب کنند و از طعنه زدن به شخصیت ایشان و هتک حرمت آن بزرگواران پرهیز نمایند و در عین احترام به جایگاه و منزلت آن، کار ایشان را به خداوند دادگر و عادل بسپارند؛ چرا که آنان مردانی بودند پیشگام در دین و مجتهد و صاحب رأی و نظر در شرع. باید دانست که هر نوع تخریب شخصیت این بزرگان، تخریب خود شریعت اسلام است؛ زیرا این صحابه بودند که دین مبین اسلام و قرآن و احادیث نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم را به دست ما رسانیدهاند و هر نوع شک در ایمان ایشان، تزلزل در صحت ارکان این دین میباشد. از همین روست چون از عمر بن عبدالعزیز سؤال شد که نظر او در مورد اهل صفین چیست؟، او چنین پاسخ گفت: آن جنگ، خونی بود که خداوند عزوجل ، دستان مرا از آغشته شدن بدان حفظ نمود و من نیز نمیخواهم که زبانم را بدان بیالایم[1]. نیز چون نزد عالمی همین پرسش را مطرح کردند او در جواب، این آیه را قرائت نمود:
{ تِلْکَ أُمَّةٌ قَدْ خَلَتْ لَهَا مَا کَسَبَتْ وَلَکُمْ مَا کَسَبْتُمْ وَلا تُسْأَلُونَ عَمَّا کَانُوا یَعْمَلُونَ (134)}البقرة: 134
((به هر حال، جنگ و جدل درباره آنان چرا ؟ !) ایشان قومی بودند که مردند و سر خود گرفتند. آنچه به چنگ آوردند متعلّق به خودشان است، و آنچه شما فراچنگ آوردهاید، از آن شما است، و درباره آنچه میکردهاند از شما پرسیده نمیشود (و هیچ کس مسؤول اعمال دیگری نیست و کسی را به گناه دیگری نمیگیرند)).
باید یادآور شد که این اجتناب و پرهیز از پرداختن به اختلافات صحابه تنها مشروط بر این شرط است که این امر منجر به طعنه به صحابه و تخریب شخصیت و منزلت آنان شود، اما اگر چنین خطری در میان نباشد و هیچ نوع اهانتی متوجه ساحت پاک صحابه رضی الله عنه نگردد، در آن صورت پرداختن به این اختلافات و نزاعها بلامانع خواهد بود و میتوان به مطالعه و تحقیق در دلایل بروز آن حوادث و نیز نتایج این اختلافات و جنگها در جامعهی صحابه و نسلهای بعد از ایشان پرداخت، علمائی چون طبری، ابن اثیر، ابن کثیر و دیگران، در مورد فتنهای که میان صحابه بروز کرد دست به قلم شدهاند و راجع به این برهه حساس از تاریخ اسلام قلم فرسایی کردهاند. دستهای از این مؤرخان، در این میان یک طرف قضیه را تخطئه کردهاند و دستهای دیگر هر دو طرف را مسئول آن حوادث دانستهاند غافل از اینکه این بحثها و نتیجهگیریها، همه و همه براساس روایات و اخباری است که در آنها راست و دروغ و سره و ناسره، چنان در هم تنیدهاند که تمیز آنها از یکدیگر کاری است بس سخت و دشوار.[2]
در اینجا ما به مهمترین دلایل و عللی خواهیم پرداخت که لزوم مطالعه این برهه حساس و سرنوشت ساز در تاریخ اسلام را بر علما و دانش پژوهان و انسانهای حق طلب روشن میسازد. این دلایل عبارتند از:
1- باید دانست تألیفات معاصری که به بحث و کاوش در حوادث و جریانات فتنه میان صحابه و تابعین پرداختهاند به سه دسته مهم تقسیم میشوند:
الف: تألیفاتی که گردآورندگان آنها ریزه خور خوان تفکرات غربیان و خاورشناسان بوده و از روی جهل و یا کینه و نفرت، از زیباییها و ثمرات عظیم این تاریخ چشم پوشیده و به طعن و اهانت به صحابه و تابعین پرداختهاند و به این ترتیب، کاملاً در راستای منافع و اهداف دشمنان اسلام عمل کردهاند. این نویسندگان، همان افکار دشمنان کینهتوزی را منعکس کردهاند که با ارائهی تفاسیر و تحلیلهای ضد و نقیض و مغرضانه، ساحت پاک صحابه و تابعین را آماج حملات تند خود قرار دادهاند تا از این طریق بتوانند ارکان اسلام را متزلزل سازند، ایشان این اختلافات و نزاعها را چونان نبردی سیاسی و حزبی ترسیم کردهاند که بر سر کسب مقام و منصب و ثروت به وقوع پیوسته است. آنان صحابه را چنان به تصویر کشیدهاند که گویا ایشان پس از سالها تحمل مشقات، مجاهدتها، ایثار و تقوا و اخلاص در راه خدا، همهی این فضایل را رها نمودهاند و همانند دنیاپرستان و شیفتگان مقام و منصب، بر سر جیفه دنیا، به جنگ با هم پرداختهاند و از هیچ نوع خونریزی و قتل و غارتی ابائی نداشتهاند و در این راه و برای رسیدن به آمال و آرزوهای خود، شریعت را زیرپا گذاشتهاند. از جمله این نویسندگان که پرچمدار این شیوه ننگین بوده است طه حسین میباشد که در آثاری چون «الفته الکبری» که حقیقتاً نیز از نظر عقل نونهالان مسلمان فتنهای بزرگ محسوب میگردد، طه حسین در این کتابها و دیگر نوشتههای خود، به ساحت صحابه حمله میبرد و با سخنانی مغرضانه که تنها در راستای خدمت به اهداف دشمنان اسلام و مسلمین است، ایشان را مورد تخطئه قرار داده و آنان را به اتهاماتی واهی و موهوم منتسب میکند[3]. متأسفانه نویسندگان بسیاری نیز همین شیوه کار را در پیش گرفته و چون طه حسین به تحلیل تاریخ اسلام میپردازند، بدون شک، چنین نویسندگانی تحلیلها و برداشتهای خود از تاریخ اسلام را براساس روایاتی که در کتابهای مؤرخانی چون طبری و ابن عساکر و دیگران ذکر شده و در آنها حق و باطل و سره و ناسره در هم آمیختهاند، بنیان نهادهاند. این نویسندگان بدون در نظر گرفتن روش کار آن مؤرخان، همهی روایاتی را که در کتابهای ایشان آورده شدهاند، بدون تشخیص صحت و سقم آنها، مورد استناد قرار میدهند و حال آنکه این نوع نگرش به این کتابهای مهم و مرجع، کاملاً نادرست میباشد[4]. از سوی دیگر، این آثار به شدت تحت تأثیر افکار و روایات رافضیان و دیدگاه آنان به تاریخ اسلام قرار دارند[5] که از قدیم، تمام هم و غم خود را صرف اشاعه اکاذیب و جعلیات در مورد آن و بد جلوه دادن این تاریخ با شکوه کردهاند کما اینکه روایات واخبار افرادی چون کلبی[6]، ابومخنف[7] و نصر بن مزاحم منقری[8] که کتاب معتبری چون تاریخ طبری نیز از گزند آنها در امان نمانده است، آکنده از این نوع نگرش مسموم کننده و مخرب به تاریخ اسلام میباشد. در این میان، اگر چه طبری، خود در کتابش روایتها را به خود ایشان استناد میدهد و به این ترتیب، میزان اعتبار این روایات را به مخاطب گوشزد مینماید، باز، این روایات، آن تأثیر مخرب را در میان نویسندگان و مؤرخان به جا گذاشتهاند[9]. از مهمترین کتابهای دیگری که از این دست روایات بهره بسیاری بردهاند میتوان به تاریخ مسعودی و تاریخ یعقوبی اشاره نمود. استاد محب الدین خطیب، در حاشیهی خود بر کتاب «العواصم من القواصم» ابوبکر بن عربی، در رابطه با اهمیت نقش رافضیان در جعل روایات، چنین میگوید: باید دانست که تدوین و نگارش تاریخ اسلام، بعد از سقوط امویان و در دوران خلافت بنی عباس آغاز شد و باطنیان و شعوبیون که در زیر لباس تشیع، نقشههای پلید خود را پیاده میکردند، نقش بسیار مهمی در از میان بردن اخبار و روایات درست و مخدوش کردن چهره تاریخ اسلام داشتهاند.[10]
هر فرد پاک طینتی کتاب العواصم من القواصم ابن عربی و حاشیه بینظیر محب الدین خطیب را با دقت مطالعه کند، به خیانتها و فریبکاریهای رافضیان پی خواهد برد که چطور عمر خویش را صرف این کردند تا هزاران صفحه را در جهت مخدوش کردن چهره درخشان بهترین نسل بشر و مشوش نمودن تاریخ اسلام و مسلمین مملو از اکاذیب و جعلیات کنند[11] و آنگاه میبیند که همین روایات مجعول و دروغین که سر تا سر تواریخ و کتب حدیث خود ایشان را در بر گرفتهاند اصل و پایه نوشتهها و تحلیلهای خاورشناسان راجع به تاریخ اسلام میباشد و آنان نیز براساس همین روایات، احکامی ناعادلانه و نادرست را در مورد تاریخ مسلمانان صادر کردهاند و چون خود مسلمانان، با این ایمان و روحیه ضعیفشان، دست به قلم میبرند، افکار و روش کار غربیان را سرمشق کار خویش ساخته و شبهات آنان را در میان دیگر مسلمانان ترویج میکنند. در واقع مطالعه افکار و اندیشههای خاورشناسان و ارتباط آنها با عقاید رافضیان، موضوعی است بسیار مهم که مسلمانان میبایست به تحقیق و پژوهش فراگیر در آن بپردازند. باید دانست که بهرهبرداریهای دشمن کافر و مشرک از شبهات و افتراهای رافضیان به اسلام و مسلمین، از قرنها پیش و از دوران ابن حزم (د456 ه(. شروع شده و هر روز بر تأثیر آن افزون میگردد و این مسالهای است بسیار خطرناک که باید به شیوههای گوناگون در برابر آن به مقابلهای کارساز پرداخت.[12]
ب: تألیفات دستهای از علما و دانشمندان مسلمان معاصر که هر چند در کل، کتابهایی سودمند میباشند اما روش بیان و تحلیل حوادث و اقدامات و مواضع صحابه و تابعین، در بسیاری از مواقع، ناعادلانه و بدور از انصاف میباشد. در این میان میتوان به کتابهایی چون «الخلافه و الملک» مرحوم ابو الاعلی مودودی، «تاریخ الامم الإسلامیه» و «الامام زید بن علی» مرحوم شیخ محمد ابو زهره اشاره نمود. این دو کتاب آخر، مملو از انتقادات تند نسبت به تعدادی از صحابه و نیز حملات شدیدی علیه خلفای بنی امیه میباشد، به نحوی که گاه هر نوع خصلت نیک و کارهای مفید ایشان را زیر سؤال میبرند.[13]
بیقین تحلیلها و تفاسیر این علما براساس روایات و اخبار دروغین رافضیان استوار است و ایشان بدون هر نوع کنکاش عمیقی، چنین روایاتی را پایه و اساس برداشتهای خود از تاریخ صحابه قرار دادهاند. از خداوند عزوجل میخواهیم که ما و این علما و بزرگان را مورد رحمت بیپایان خویش قرار دهد و با غفران و عفو بیدریغ خود، از سر تقصیرات و اشتباهات ما در گذرد.
ج: تألیفاتی که در آنها مؤلفانشان تلاش نمودهاند روش جرح و تعدیل علمای حدیث را در مورد روایات و اخبار تاریخی به کار بندند و براساس همین شیوه، سند و متن این روایات را مورد بررسی و نقد قرار دهند تا سره و ناسره و راست و دروغ از هم تمیز داده شوند.
در این تألیفات، تلاش شده است تا با مقابله با روایات کذب و دروغ، تفسیری صحیح از تاریخ صدر اسلام که مقام و منزلت و ایمان و مجاهدتهای صحابه و تابعین باشد، به دست آید[14]. در میان این آثار میتوان به کتابهای زیر اشاره نمود:1- «فی تاریخ الدوله الأمویه» تالیف یوسف العش2- تعلیق و حاشیه محب الدین خطیب بر کتاب «العواصم من القواصم»3- «عثمان بن عفان» صادق عرجون4- «عبدالله بن سبأ و اثره فی احداث الفتنه فی صدر الإسلام» تالیف سلیمان بن حمد العوده5- «تحقیق مواقف الصحابه فی الفتنه» اثر محمد محزون 6- «الخلافه الراشده» نوشته اکرم عمری 7- «حقبه من التاریخ» تالیف عثمان خمیس 8- «المدینه المنوره؛ فجر الاسلام و العصر الراشدی» تألیف محمد حسن شراب.
از اینجا معلوم میشود که امت اسلام تا چه میزان به چنین تألیفات و تحقیقاتی نیاز دارد تا بتواند به روایات و اخبار دروغینی که در طول تاریخ به پیشینه این امت منتسب شدهاند پاسخی قاطع و کوبنده دهد و این کار، تنها با مطالعه عمیق و درست حوادث و رویدادهای تاریخ اسلام و غربال و پالایش اخبار و روایات موجود امکانپذیر است.[15]
ابن تیمیه در رابطه با اهمیت چنین کاری میگوید که: اگر بدعتگذاری به ساحت پاک صحابه طعنه زده و به آنان توهین نماید باید با حجت و دلایلی محکم و منصفانه از آن بزرگواران دفاع کرد[16]. امام ذهبی نیز در همین زمینه نظری دیگر داشته و چنین گفته است: باید کتابهایی را که چنین اکاذیب و جعلیاتی را در خود ثبت کردهاند سوزانید. همچنین در ادامه بحث، چنین بیان میدارد: همانگونه که باید از پرداختن به اختلافات و جنگهای میان صحابه اجتناب نمود میبایست این روایات و اخبار کذبی را که در دیوان شعرا و کتابهای ادبیات و تواریخ وجود دارند حذف نمود تا دلهای امت اسلام در برابر مقام و منزلت آن یاران با وفای رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم ، از هر نوع غل و غش و کینه و نفرتی در امان ماند و تنها عشق و ارادت به آستانه آن بزرگواران را در خود بپروراند[17] در واقع، ذهبی این نکته بسیار مهم را به امت اسلام گوشزد شده است که حجم عظیمی از این روایات و اخباری که مقام و منزلت صحابه عظیم الشأن را خدشهدار میکنند ضعیف و در بیشتر موارد، دروغ میباشند. اما پیشنهاد این عالم بزرگ مبنی بر اینکه: «باید کتابهایی را که چنین روایاتی را در خود جای دادهاند سوزانید و از میان برد» غیر قابل اجراست، زیرا این روایات واخبار و کتابهایی که آنها را در بر دارند در سر تا سر جهان پراکنده شدهاند و انتشارات بسیاری اقدام به نشر و اشاعة آنها نمودهاند و افراد و گروههای متعددی، با نیات و اهدافی گوناگون، به ترویج هر چه بیشتر آنها در میان مسلمانان میپردازند. تنها کاری که در چنین شرایطی میتوان انجام داد، تحقیق و پژوهش دقیق و براساس موازین و معیارهای محکم و درست این روایات و اخبار و روشن نمودن ایرادات، تناقضات، ضعفها و دروغهای آنهاست تا مسلمانان با شناخت این خطر، از هر نوع انحراف در عقاید و افکار راستین اسلام مصون بمانند.[18]
2- مطالعه و پژوهش در ماجرای فتنه قتل عثمان رضی الله عنه و نیز حوادثی که پس از این واقعه تلخ روی داد، در یافتن علل وقوع چنین حادثه مهمی و میزان تأثیر هر یک از این و عوامل بر روند حوادث مربوطه، بسیار حائز اهمیت است.
خواننده حق طلب، با مطالعه و شناخت حقایق این فتنه، توطئه عظیمی را که این واقعه را به پیش میبرد و نیز نقش یهودیان مسیحیان، زردشتیان و منافقان در سیر تطورات آن را خواهد شناخت و به این واقعیت مهم پی خواهند برد که خصومت و توطئههای دشمنان و کینهتوزان علیه امت اسلام، همیشه و در طول تاریخ وجود داشته است و این عداوت، همچنان ادامه خواهد داشت.[19]
اصل مهمی که در موفقیت توطئهها تاثیرگذار است بروز زمینههای ضعف و اضمحلال داخلی و درونی یک جامعه میباشد. با مطالعه دوران صحابه و تابعین میتوان عوامل ضعف و سقوط دوران با شکوه امت اسلام و همچنین خطراتی را که کیان آنرا تهدید میکنند شناخت و از آنها در جهت اصلاح وضعیت حال حاضر مسلمانان و آگاه نمودن ایشان به آن خطرات و تهدیدات سود جست تا دیگر چنین ذلت بار، در زیر فشار این اوضاع و احوال نابسامان خود و نیز نیرنگها و توطئههای دشمنان دین، کمر خم نکنند.[20]
در واقع با مطالعه دقیق و ژرف حوادث ماجرای فتنه قتل عثمان و نیز وقایعی که پس از آن به وقوع پیوستند میتوان درسها و عبرتهای بسیاری را فراگرفته و آنها را در مسیر اصلاح و اوضاع و شرایط مسلمانان و اعاده خلافتی شریعتمدار که تنها براساس قرآن و سنت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم استوار باشد، چراغ راه پر پیچ و خم خویش نمود.
دوم: احادیثی که خبر از وقوع چنین فتنهای دادهاند خود دلیلی است بر حکمت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم
احادیث بسیاری وجود دارند که در آنها رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم ، به اجمال و یا به تفصیل، خبر از وقوع فتنهها و اختلافات و جنگهایی میدهند که میان مسلمانان به وقوع میپیوندند. این احادیث که گاه به بیان عوامل بروز این فتنهها میپردازند و گاه در مورد نتایجِ حوادثی که در طول آن ماجراها رخ میدهند و نیز افرادی که در ایجاد و بروز آنها نقش دارند صحبت به میان میآورند، بیشتر در پاسخ به دغدغههای صحابهای است که طعم شیرین و گوارای اخوت و وحدت را چشیدهاند و نگران آن بودند که این نعمت بزرگ پروردگارشان را از کف بدهند و به همین دلیل، از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم میپرسیدند که آیا این وحدت و برادری همچنان پابرجا خواهد ماند و یا امت از آن محروم میشود. رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نیز که از طریق اتصال به منبع لایزال وحی، میدانست این اتحاد و برادری میان مسلمانان، همچنان تداوم نخواهد یافت، با خبر دادن از وقوع فتنههایی بزرگ در میان امت اسلام، آنان را در جهت مقابله با این مصائب و فتنهها تربیت مینمود تا مسلمانان بتوانند در هنگام وقوع آن فتنهها که بنا به تقدیر الهی میبایست صورت واقعیت به خود میگرفتند و در جریان آنها مؤمنان راستین از مسلمانان دروغین و سست ایمان، معلوم میگشتند، بهترین شیوهها را برای رفع خطر آن فتنهها اتخاذ نمایند.[21]
از خلال مطالعه این گونه احادیث، به طور کلی، میتوان مسایل زیر را استنباط نمود
1- رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم قصد داشت تا با آگاه نمودن مسلمانان از وقوع چنین فتنهها و جنگهایی که میان امت روی خواهند داد، آنان را در جهت اتخاذ بهترین راهحل و فصل آنان تربیت و آماده کند.
2- در این احادیث، گاه به افرادی که باعث شعلهور شدن آتش این فتنهها و جنگها میشوند اشاره شده است که در این میان، دستجات و گروههایی وجود دارند که در ظاهر، کاملاً پایبند به دین و حتی نسبت به آن متعصب میباشند اما در واقع، ایشان افرادی هستند نابخرد و بدور از راه راست که توان درک کنه مسایل مهم را ندارند.[22]
3- این فتنهها، جدیت منافقان را به همگان نشان میدهند و قلبهای مؤمنان را از زنگار غفلت و رخوت پاک و عاری میگرداند، ایمانشان را افزایش داده و ایشان را بر اقامه رکن رکین امر به معروف و نهی از منکر استوارتر میکند. در واقع در این فتنهها است که ایمان آنها آزمایش میشوند، مردان میدان جهاد شناخته میگردند و خیر و فضیلت شناسایی میشوند و بدان امر خواهد شد و شر و ضلالت نیز بر همگان هویدا میشوند و مورد نهی واقع میگردند.[23]
4- این احادیث، مسلمانان را از این مسأله بر حذر میدارد که مبادا دستان خود را به آن فتنهها بیالایند. صحابه نیز چون خبر وقوع این فتنهها را از زبان خود نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم میشنیدند و با خبر میشدند که در جریان آن وقایع، دستهای از ایشان، مرتکب قتل خواهند شد، دستهای دیگر، شیفته مال دنیا میشوند، دستهای هم از جهاد و دفاع از حق سرباز میزنند، ناگاه به خود میآمدند و به خویشتن گوشزد میکردند که مبادا جزو یکی از دستهها و گروههایی شوند که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم ایشان را از آنها بر حذر میداشت و به این ترتیب، خوفی عجیب، سر تا پای وجودشان را فرا میگرفت که مبادا به دلیل غفلت، در گرداب این فتنهها گرفتار آیند و این درس بسیار مهمی است، زیرا ترس و خوف، در این نوع از مسایل، بهترین راه نجات افراد از افتادن در دام فتنهها و جار و جنجال دنیاپرستان میباشد[24]. این تیمیه پس از ذکر چند حدیث مرفوع که خبر از وقوع فتنهها و جنگها میان مسلمانان میدهند، چنین گفته است: این احادیثی که از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نقل شدهاند خبر از جنگها و اختلافاتی میدهند که میان امت اسلام به وقوع میپیوندند. در واقع نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم قصد داشته تا با برحذر داشتن مسلمانان از درگیر شدن در آن نزاعها و اختلافات، راه نجات هر که را که خداوند خواهد به او گوشزد نماید[25].
5- این احادیث، به بهترین و دقیقترین وجهی، راههای نجات از آن فتنهها و اختلافات را به مسلمانان نشان داده است. در واقع، انسان هر چند هم که احتیاط لازم را رعایت میکند تا از خطراتی که او را تهدید میکنند مصون بماند، گاه به دلیل اینکه این خطرات کاملاً مشخص نیستند و یا راههای گرفتار شدن در آنها آشکار نمیباشد، او قادر نیست که ماهیت آن خطرات و راههای نجات از آن را بشناسد و ممکن است بدون اینکه خود بداند، گرفتار و درگیر آن خطرات و تهدیدات شود.[26]
6- در لابهلای این احادیث، گاه عوامل و زمینهها و نتایج و عواقب این فتنهها و نیز مواضعی که مسلمانان باید در برابر آنها اتخاذ نمایند بیان شده است و این، خود، عاملی است موثر که با تبعیت از این سفارشات و رهنمودهای حکیمانه میتوان از عوامل و زمینههای آن فتنهها پیشگیری نمود و در قبال حوادث و رویدادهای آنها، موضع درست را اتخاذ کرد. همچنین این احادیث به ما امکان میدهند که با دقت و تأمل در عواقب و نتایج حوادث و وقایع، برداشت و فهمی درست و معقول از آنها به دست آورده و حکمی منصفانه و صحیح در مورد آنها صادر نمود.
7- در واقع خود این احادیث، گواهیای دیگر بر حقانیت رسالت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم است، این احادیث نه تنها باعث افزایش ایمان صحابهای شد که این احادیث را شنیده و سالها بعد، محقق شدن آنها را باچشمان سر خود مشاهده نمود، بلکه ایمان هر مسلمانی را در هر زمان و مکانی، تحت تأثیر خود قرار میدهد و به او اثبات میکند که فتنهها و جنگهایی که امت به خود دیده است رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم قرنها پیش خبر از وقوع آنها داده است[27].
دکتر عبدالعزیز صغیر دخان، پس از گردآوری و تدوین احادیثی که در رابطه با وقوع فتنه ماجرای قتل عثمان است، در کتاب «احداث و احادیث فتنه الهرج» به مطالعه و پژوهش در آنها پرداخته و صحیح و ضعیف بودن هر یک از آنها را مشخص نمودهاند. ایشان، در همین کتاب و با استناد به احادیثی صحیح، نتایج زیر را از آنها استخراج نمودهاند:
1- فتنه، سنتی است که خداوند عزوجل در تمام امتها اجرا نموده تا ایمان و صداقت ایشان را بیازماید. امت اسلام نیز از این قاعده ثابت، مستثنی نمیباشد و تا دنیا دنیاست خداوند، آنان را به انواع فتنههای سخت و وحشتزای که هیچ کس نمیتواند در بحبوحه آنها، حق و باطل و راست و دروغ را از هم تمیز دهد میآزماید و تنها مردمانی از این فتنهها و آزمایشات نجات مییابند که خود را از گرفتار شدن در آنها حفظ کنند و اینان کسانی هستند که خداوند، آنان را به نور علم و معرفت و سلاح تقوا مجهز نموده و از خواب غفلت و جهل، بیدار نموده و راه حق را بدیشان نشان داده است.[28]
2- این احادیث بیان میدارند که بیقین، میان مسلمانان جنگها و اختلافاتی رخ خواهد داد کما اینکه میان صحابه و تابعین و دیگر نسلهای امت اسلام چنین برخوردهایی به وقوع پیوستهاند، اما نکته مهم اینجا است که مسلمانان باید با شناخت عوامل و زمینههای بروز این فتنهها و جنگها تلاش نمایند در عین اینکه به جبران زیانها و خسارات ناشی از آنها بپردازند، از شعلهور شدن آتش این فتنهها و جنگها در بلاد مسلمانان پیشگیری به عمل آورند و نباید از دور نشسته و تنها تماشاگر این جنگها و اختلافات و زیانهایی باشند که این حوادث بر سر امت اسلام میآورند.
3- از الطاف خداوند عزوجل نسبت به این امت آن است که آن ذات اقدس، به اشکال گوناگون، گناهان امت اسلام را در همین دنیا، محو و نابود میکند. خود این فتنهها و جنگهایی که در میان امت به وقوع میپیوندند و همچنین تمام مصائب و رنجهای دیگر چون زلزلهها و حوادث غیر مترقبه نیز کفارات گناهان و عصیان این امت میباشند که خداوند متعال، از این طریق گناهان امت را محو و زائل میکند تا در آخرت، با باری سبکتر در دادگاه عدل الهی حاضر شوند.
4- در چند مورد از این احادیث، به صراحت بیان شده است که زادگاه بیشتر این فتنهها مشرق جزیره العرب میباشد کما اینکه در دوران صحابه و تابعین کوفه و بصره، مرکز فتنه جمل بودند.
5- در جریان این فتنهها، مردمان دین خود را به متاع بیارزش دنیا میفروشند و این شهوات و امیال و شبهات و شایعات هستند که زمام امورشان را به دست میگیرند و در این میان، مسلمانان راستین در رفتار و کردار خود تنها و غریب میشوند، در واقع، هر آن کس که به دین راستین چنگ زند و بدان پایبند بماند چونان کسی است که آتش سوزان و یا خاری تیز را به دست میگیرد و باید رنجها و تلخیهای بسیاری را بچشد. این راد مردان، با امید رسیدن به رضوان الهی، مشقات و آزار و اذیتهایی را که در راه دین بر حق، از نامردمان میبیند، به جان و دل میخرند و در برابر آنها مقاومتی بینظیر از خود نشان میدهند.
6- در بحبوحه این فتنه و جنگها، خداوند عزوجل دستهای از امت را از گرفتار شدن در گرداب این فتنهها و ریختن خون دیگر مسلمانان حفظ میکند. این طائفه تلاش میکنند که روابط میان مسلمان را بهبود بخشند و آنان را به همان اصول و مبادی درست اسلام که همانا وحدت و اخوفت و رافت و رحمت فیمابین است فراخوانند. بدون شک، این موضع ایشان و اقدامات اصلاحگرایانهی آنان، در آن جاروجنجال گروههای متخاصم که هر یک به دنبال تحقق امیال و آرزوهای خود است، امری است عجیب و شگفتانگیز که کمتر کسی بدان روی میآورد.[29]
7- در جریان فتنهها، زبان نقش بس خطرناکتر از شمشیر دارند. در بیشتر اوقات این زبان است که با بیان کلماتی شرارتانگیز، آتش کینهها و نفرتها را در دلها شعلهور میکند و خصومتهای پنهان را آشکار مینماید و احساسات و عواطف را چنان تحریک میکند که فتنههایی ویرانگر، امت را گرفتار خود میسازد.[30]
8- در طول جنگها و فتنهها، علم و معرفت از میان مردم رخت بر میبندد و این فاجعه، به دلایل مختلفی چون مرگ علما، سکوت و انزوای ایشان برای در امان ماندن از فتنهها و یا پشت کردن مردم به آنان واقع میشود. در این شرایط است که مردم، در نبود علما و فرزانگان، افراد جاهل و نادان را به ریاست خود بر میگزینند و آنان نیز با همان جهل خویش، خود و مردم را به ضلالت و شقاوت میکشانند. در فتنههاست که روباهان، شیر میشوند و کممایهها به سیادت و رهبری و عزت و احترام دست مییابند.[31]
9- در این احادیث، خداوند عزوجل به رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم این تضمین را میدهد که امت او را با حوادثی چون خشکسالی و بیمار از میان نمیبرد و نخواهد گذاشت که دشمانشان، هر چند هم که قدرت و پیشرفته باشند، همیشه بر ایشان مسلط و چیره بمانند اما به رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم اعلام نمود که امت او از خطر اختلافات و فتنهها در امان نبوده و همیشه درگیر آنها خواهد بود. در واقع، همین اختلافات و نزاعهای میان مسلمانان که باعث تضعیف شدن و به هدر رفتن توان و نیروهایشان میشود، تنها راهی است که دشمنان اسلام و مسلمین میتوانند از طریق آن بر امت اسلام چیره شوند و مقدرات و سرنوشت آن را در دست خود گیرند و این ذلت از میان نمیرود تا آنکه مسلمانان با وحدت خود و رجوع مجدد به شریعت، قدرت خویش را بار دیگر بازیابند.[32]
10- این فتنهها باعث میشود فرقهها و دستهای منحرف بسیاری ظهور کنند و بازار گمراهان و اهل باطل گرم شود.
11- بر اثر این فتنهها، اخلاق مردم تغییر میکند و فضایل از میان میروند، مردم دیگر تمایلی به انجام اعمال نیک و خیرخواهانه ندارند و عداوت و بغض و کینه و حسادت میان ایشان رواج پیدا میکند و حق و باطل و راست و دروغ به هم میآمیزند.
12- در این احادیث، بیان شده است که قبل از وقوع این فتنهها آرامش، امنیت رفاه و آسایش فراگیر مردمان را در بر میگیرد به نحویکه هیچ کس در طول مسافرت، از هیچ چیزی احساس خطر نمیکند. حال اگر در تاریخ اسلام، خوب بنگریم میبینیم که در عهد عثمان نیز مردم در امنیت، آرامش و ثروت و رفاه به سر میبردند تا آنکه فتنه آغاز شد و هرج و مرج، بلاد مسلمانان را در نوردید و آن امنیت و رفاه، جای خود را به ترس و جنگ و فقر داد.
13- در جریان فتنهها و جنگها، فرزانگان و نخبگان جامعه از میان میروند و افراد نادان و کم خرد که قادر به تشخیص خبر و صلاح مردم نیستند جای آنان را میگیرند[33].
گفتار دوم
عوامل و زمینههای بروز فتنه شهادت عثمان رضی الله عنه
امام زهری در این رابطه چنین گفته است: عثمان، دوازده سال امیر المؤمنین و خلیفه مسلمین بود. در شش سال نخست خلافت او، هیچ کس علیه او اقدامی ننمود. در واقع قریشیان عثمان را بیشتر از عمر دوست میداشتند، زیرا عثمان بر خلاف عمر -که مردی بود سختگیر و قاطع- نسبت به مردم نرمخو بود و آسانگیر، اما به تدریج از نیمه دوم خلافت او حوادثی روی داد که مؤرخان، آنها را حوادث فتنه نام نهادهاند. این فتنه، سرانجام در سال (35 ه( به شهادت عثمان منجر شد[34]. اگر مسلمانان در دوران خلافت ابوبکر و عمر و نیمه اول ولایت عثمان، با هم در صلح و صفا میزیستند هرگز هیچ اختلافی میان آنان به وجود نمیآمد، اما از اواخر عهد این وحدت، آرام آرام از میان آنان رخت بست و جای خود را به تفرقه میان امت داد و در این میان فتنهگران و منافقان مقدمات و زمینههای حوادثی را پدید آوردند که نه تنها قتل خلیفه مسلمین را به همراه داشت بلکه امت را در گرداب جنگها و نزاعهای متعددی گرفتار آورد.[35]
جامعه مسلمانان در عهد صدیق، فاروق و نیمه نخست خلافت ذیالنورین، از ویژگیهای منحصر به فرد زیر برخورددار بود:
1- جامعه مسلمانان در آن دورنها، به تمام معنا، جامعهای اسلامی بود که افراد آن ایمانی عمیق و راسخ به خدا و روز قیامت داشته و کاملاً متعهد و پایبند به تعالیم و دستورات شریعت بودند، جامعهای که افراد آن چنان از گناه و عصیان اجتناب میکردند که تاریخ هرگز چنین جامعهای را به خود ندیده بود. در واقع، دین در آن جامعه، خود زندگی بود نه امری زائد و حاشیهای که مردمان، هر از چند گاهی سروقت آنان بروند. دین در چنین جامعهای، تنها انجام مناسک و اعمالی تعبدی نبود که هم و غم مردمانش فقط این باشد که آنهارا به بهترین شکل انجام دهند، بلکه دین، خود اخلاق، افکار، اهداف، ارزشها، روابط اجتماعی، خانوادگی و همسایگی و خویشاوندی آنان را تشکیل میداد. دین در این جامعه، اساس خرید و فروش، تجارت، کسب و کار، امانتداری و وفاداری بود. بر پایه دین بود که مردمان ثروتمند، فقرا را تحت کفالت خود قرار میدادند و همگان خود را مسئول انجام فریضه امر به معروف و نهی از منکر و نظارت بر اعمال و رفتار دولتمردان و والیان میدانستند. این معنای این نیست که تک تک افراد این جامعه، همه از چنین خصوصیاتی برخوردار بودند، زیرا تحقق این وضعیت در هیچ جامعه بشری امکانپذیر نیست. کما اینکه در جامعه عهد رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نیز منافقانی وجود اشتند که تظاهر به مسلمان بودن میکردند اما در واقع دشمن اسلام و مسلمین بودند. همچنین در آن جامعه افرادی حضور داشتند که ایمانی ضعیف و متزلزل داشته و نه تنها خود را از غزوات و جنگها پنهان میکردند بلکه دیگران را نیز از حضور در میادین کارزار باز میداشتند. اما مجموع این افراد آن قدر نبود که بتواند بر مسیر حرکت جامعه عهد رسول صلی الله علیه و آله و سلم که بیقین جامعه مؤمنان راستین و مجاهدان فی سبیل الله بود تأثیرگذار باشد و آن را از مسیر خویش منصرف سازد.[36]
2- جامعه آن دوران، به معنای حقیقی کلمه، یک امت بود که مشترکاتی چون زبان، زمین و منافع افراد آنرا به هم پیوند نمیداد که این مسایل، روابط انسانها را در عصر جاهلیت به هم مرتبط میساخت، بلکه دین و عقیده مشترک، افراد این جامعه را به هم نزدیک کرده و میان آنان، پیوندی قوی برقرار ساخته بود. این امت، بدون در نظر گرفتن زبان، نژاد، رنگ پوست، جامعهای را پدید آورده بودند که در تاریخ نظیر آن وجود ندارد. در واقع، امت اسلامی، جامعهای است که تنها عقیده و ایمان، کیان آن را تضمین میکند و هر مسلمانی را با هر نژاد و زبان و رنگ پوستی که داشته باشد در خود حل مینماید. این امت، رابطهای برابر و برادرانه میان فاتحان و مردمان سرزمینهای به تصرف در آمده ایجاد میکند که دین، اساس و پایه آن را تشکیل میدهد. بیقین دوران صدر اسلام، درخشانترین عصری است که معنای امت، به بهترین شکل آن و براساس مفاهیم والای اسلام تحقق یافت[37].
3- آن جامعه، جامعهای پایبند به اخلاق بود که آن را از دستورات و رهنمودهای شریعت دریافت مینمود. این اصل، تنها منحصر به روابط زن و مرد نمیشود، هر چند که سلامت این روابط، مهمترین خصوصیت چنین جامعهای میباشد. جامعه آن دوران از هر نوع آرایش زنان، اختلاط مرد و زن، رفتار و گفتاری که شرم و حیا را خدشهدار کند و نیز هر نوع فحشائی بدور بود. تنها گاه و بیگاه استثنائاتی در این میان بروز میکردند که طبیعتاً هیچ جامعهای به طور کامل از این نوع مسایل پاک نمیباشد. اما همانطور که بیان شد، اخلاق در این جامعه، تنها به روابط زن و مرد منحصر نمیگردید بلکه تمام عرصههای سیاست، اقتصاد، جامعه، فکر و بیان را در بر میگرفت. حکومت و روابط میان افراد در این جامعه، براساس صدق و راستی، امانتداری، وفاداری، اخلاص، تعاون و همکاری و عشق و محبت راستین استوار بود. و از هر نوع عیبجویی، تمسخر و تحقیر، غیبت، نمامت و سخن چینی و دروغ و افترا مبرا بود.[38]
4- جامعه آن دوران، جامعهای کوشا بود که به مسایل و اهداف والا اهتمام داشت و از هر نوع مسأله بیارزش اجتناب میکرد. این جدیّت هرگز به خشونت و عدم انعطافپذیری منجر نشد بلکه چونان روحی حیاتبخش، همّت مردمان را به فعالیت و کار و تلاش وا میداشت. در عین حال این جامعه، اهتمام خویش را تنها صرف واقعیات محسوس نمیکرد و از هر نوع رخوت و بطالت که در جوامع ضعیف، خانهها و خیابانهای آنها را متعفن کردهاند و هم و غم افراد آنها، گذراندن اوقات خود است، بدور بود.[39]
5- در این جامعه، افراد آن همانند سربازان، در هر زمینهای آماده فعالیت بودند. این جامعه، جهاد را تنها در میادین کارزار نمیدید، هر چند که جنگ در راه خدا، قسمت اعظم وقت و توان افراد آن را به خود مبذول داشته بود، بلکه در تمامی عرصه، تلاش و فعالیت را چونان جهاد میدید و همه توان خود را صرف موفقیت در آن زمینهها میکرد. افراد این جامعه به گونهای آماده بودند که هر لحظه و بدون اینکه بسیج نظامی و یا شهری اعلام شود، خودجوش و با انگیزهای بر گرفته از عقیده راستین، مهیای تلاش و کوشش میشدند.[40]
منبع: سايت نوار اسلام