حکم خشوع در نماز
حکم خشوع در نماز موضوع: نماز تاریخ انتشار: 2013-06-21 | بازدید: 1350

 

حکم خشوع در نماز

 

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین و الصلاة و السلام علی رسول الله و علی آله و اصحابه الی یوم ‏الدین و اما بعد ‏:‏

آیا خشوع از جمله فرائض نماز است یا جزو فضائل و مکمل آن؟

علمای بزرگوار اسلام در خصوص حکم خشوع در نماز دو رأی مختلف دارند؛ بعضی از علما همانند امام نووی و حافظ ابن حجر گفته اند که خشوع از جمله مستحبات و سنت است، و امام غزالی در «احیاء» و دسته ای دیگر از علما و نیز ابن حامد از اصحاب امام احمد و امام ابن تیمیه گفته اند که واجب است.

الف: دلایل کسانی که قائل بر وجوب خشوع در نماز هستند:

خداوند متعال می فرماید: «أَفَلاَ یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ» (نساء 82). «آیا در آیات‌ قرآن‌ نمی‌اندیشند؟» و می گویند که اندیشیدن و تدبر در قرآن بدون تمرکز بر معنای آن متصور نخواهد بود.

و می فرماید: «أَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِکْرِی» (طه 14). «نماز را برای یاد و ذکر من بپادار». و غفلت و عدم خشوع با ذکر و یاد خدا در تضاد است، و لذا می فرماید: «وَلاَ تَکُن مِّنَ الْغَافِلِینَ» (اعراف 205) و از جمله ی غافلان مباش. یعنی‌: از غافلان‌ ذکر و یاد خدای‌ عزوجل‌ و از غافلان‌ قرائت ‌در نماز نباش‌.

از طرفی مقصود اصلی نماز تلفظ آیات و اذکار و ادعیه داخل آن نیست، بلکه مقصودِ حقیقی معانی آنها هستند، و اگر نمازگزار معانی الفاظی را که بر زبان می آورد، درک نکند و در آنها فرو نرود، مقصود اصلی نماز را ترک گفته است.

و از پیامبر (صلی الله علیه وسلم) روایت شده است که ایشان فرمودند: ‏«إن العبد لیصلی الصلاة لا یکتب له سدسها ولا عشرها، وإنما یکتب للعبد من صلاته ما ‏عقل منها».‏

یعنی: هرگاه بنده نماز می خواند برای او یک ششم آن یا یک دهم آن نوشته نمی شود، بلکه برای بنده آن مقدار از نمازش نوشته می شود که به آن توجه کرده است. روایت ابوداود ونسائی وابن حبان از حدیث عمار بن یاسر.

و نیز از معاذ ابن جبل رضی الله عنه روایت است که گفت: «من عرف من علی یمینه وشماله متعمداً وهو فی الصلاة فلا صلاة له».هر کس در نماز از روی عمد بفهمد چه کسی در طرف راست و چپش قرار گرفته نماز او نماز نیست. إحیاء علوم الدین؛ کتاب أسرار الصلاة ومهماتها.

و حسن بصری رحمه الله می فرماید: «کل صلاة لا یحضر فیها القلب فهی إلی العقوبة أسرع». هر نمازی که در آن حضور قلب وجود نداشته باشد، پس بزودی عقوبت خواهد دید. مرجع سابق، و در «بدایة الهدایة».

و عبد الواحد بن زید می گوید: «علما اجماع کرده اند بر اینکه چیزی نصیب بنده نمازگزار نخواهد شد به جز آن مقدار که در آن توجه داشته است». إحیاء علوم الدین (1/161).

و شیخ‌ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله در «مجموع فتاوای» چنین می گوید: «خداوند در قرآن می‌فرماید: «وَاسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلاةِ وَإِنَّهَا لَکَبِیرَةٌ إِلَّا عَلَی الْخَاشِعِینَ» بقرة 45. «و از صبر و از نماز یاری‌ جویید و براستی که‌ نماز جز برای خاشعان، گران و دشوار است»، و این فرموده الله تعالی مقتضای سرزنش غیرخشوع‌کنندگان است، از سویی سرزنش جز به سبب ترک واجب یا انجام عمل حرامی نخواهد بود، پس به دلیل اینکه غیر خاشعان مورد سرزنش واقع شده اند در نتیجهً این امر دلالت بر وجوب خشوع در عبادت است، و همچنین این فرموده الله تعالی دلیل بر وجوب خشوع است: «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ * الَّذِینَ هُمْ فِی صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ – تا جایی که می فرماید:- أُولَئِکَ هُمُ الْوَارِثُونَ * الَّذِینَ یَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ» مؤمنون: 10- 11. «براستی که‌ مؤمنان‌ رستگار شدند کسانی‌ که‌ در نمازشان‌ خاشعند..آنان وارثان هستند، همان کسانی که بهشت را به ارث می‌برند و جاودانه در آن ماندگارند». خداوند متعال خبر داده که آنها (خاشعان) بهشت را به ارث می‌برند و این مقتضای این حقیقت است که غیر آنها فردوس را به ارث نخواهند برد، و این دلالت بر وجوب این خصلت دارد، و اگر مستحب می بود می بایست ‏فردوس بدون آن به ارث می رسید، زیرا بهشت به وسیله انجام عمل واجبات ‏به دست می آید نه مستحبات، و به همین خاطر چیزی در مورد این خصلت ذکر ‏نمی شود مگر آنکه واجب باشد..‏

بنابراین خشوع در نماز واجب است و این متضمن سکون، آرامش و تواضع است، و کسی که در سجده بمانند کلاغ منقار می‌زند (یعنی کسی که به سجده می رود و بدون سکون از آن بر می گردد و باز با سرعت به سجده دوم می رود، بدون آنکه آرامش و سکونی در سجده و جلوس بین آنها داشته باشد) و نیز کسی که هنوز از رکوع بلند نشده به سجود می‌رود خاشع نیست، و در نمازش آرامش و سکون نگرفته، زیرا سکون یعنی طمأنینه و کسی که طمأنینه نداشته باشد سکون و آرامش ندارد و کسی که سکون نداشته باشد در رکوع و سجودش خشوع نخواهد داشت و کسی که خاشع نباشد گناهکار و عاصی است. و دلیل (دیگر) بر واجب بودن خشوع در نماز اینست که پیامبر (صلی الله علیه وسلم) کسی را که در نماز رو به آسمان می‌کرد و حرکات اضافی انجام می‌داد، سرزنش کرده است، زیرا این اعمال با خشوع در نماز منافات دارند.( مجموع الفتاوی 22/553-558)

 

ب: دلایل کسانی که می گویند خشوع در نماز سنت است:

هر چند که پیامبر (صلی الله علیه وسلم) فرموده اند: «إن العبد لینصرف من الصلاة ولم یکتب له إلا نصفها، ثلثها، ربعها، حتی بلغ عشرها» «همانا بنده از نماز فارغ می شود در حالی که برایش جز نصف، یا یک سوم، یا یک چهارم تا آنکه به یک دهم برسد، نوشته نمی شود»، ولی با این وجود ایشان به کسی که در نمازش دچار سهوی می شود امر نموده تا سجده سهو کند ولی وی را به تکرار نماز امر نکرده است.

و نیز ثبت شده است که پیامبر (صلی الله علیه وسلم) فرمودند: ‏«إذا أذن المؤذن بالصلاة أدبر الشیطان وله ضراط، حتی لا یسمع  التأذین، فإذا قضی التأذین أقبل، فإذا ثوب بالصلاة أدبر، فإذا قضی التثویب أقبل، ‏حتی یخطر بین المرء ونفسه، یقول: أذکر کذا .. أذکر کذا، ما لم یکن یذکر، حتی یظل لا یدری کم صلی، ‏فإذا وجد أحدکم ذلک فلیسجد سجدتین وهو جالس».‏ بخاری (573) و مسلم (582).

یعنی: «هرگاه برای نماز، اذان داده ‏می شود، شیطان فرار می‏کند و از عقب خود، هوا خارج می‏کند تا صدای اذان را نشنود. و هرگاه اذان تمام شد، برمی‏گردد، و اگر اقامه گفته شد باز فرار می‏کند، و دوباره پس از اتمام آن، بر می‏گردد تا ‏نمازگزاران را دچار وسوسه کند و می‏گوید: فلان مسئله و فلان مسئله و... را به خاطر بیاور، و ‏همه آنچه را که فراموش کرده است به یادش می آورد و او را چنان سرگرم می کند که نداند ‏چند رکعت خوانده است، پس هرگاه یکی از شما دچار چنین حالتی شد در آخر دو سجده ی سهو ببرد».‏

می بینیم که پیامبر (صلی الله علیه وسلم) در چنین نمازی که شیطان نمازگزار را در آن به غفلت می اندازد تا جایی که نمی داند چند رکعت خوانده است، امر می کند تا دو سجده سهو بجای آورد ولی وی را به تکرار نماز امر نمی کند، و اگر واقعا – چنانکه شما می گویید – نماز به سبب غفلت و عدم خشوع باطل شود، پس می بایست پیامبر (صلی الله علیه وسلم) نمازگزار را به تکرار نمازش امر می کردند. نگاه کنید به: مدارج السالکین 1/ 112و528-530.

همچنین فقها اجماع کرده اند که خشوع جزو شروط صحت نماز نیست. و امام نووی رحمه الله نیز اجماع علما را مبنی بر اینکه خشوع واجب نیست نقل کرده است. فتح الباری ج: 2 ص: 226.

 و لذا نتیجه می گیریم که خشوع واجب نیست، بلکه سنت و فضیلت است، چنانکه امام نووی در «المجموع» آورده است: «خشوع و خضوع در نماز و تدبر و توجه در قرائت و اذکار آن و آنچه که متعلق به نماز است و نیز دوری از افکاری که متعلق به آن نیست، (همگی) مستحب هستند، و اگر در چیزی غیر از نماز به تفکر بپردازد و این افکار زیاد شوند، نمازش باطل نمی شود اما مکروه است، و تفاوتی ندارد که در امورات مباح فکر کند یا حرام مانند نوشیدن شراب و ... (و قولی که می گوید:) هرگاه تفکر کردن در سخن نفس زیاد شود، نماز باطل خواهد شد، قول مردود و شاذی است، چرا که اجماع نقل شده است که این امر نماز را باطل نمی کند، اما بر کراهت آن اتفاق نظر وجود دارد». المجموع ج: 4 ص: 114‏.

 

نکته ای که لازمست مدنظر داشت اینست که قائلین بر استحباب خشوع در نماز، حکم اجزاء آن را مورد بررسی قرار داده اند نه حکم ثواب و قبول نماز، چنانکه رازی در رد قول آنها می گوید: «...حضور (قلب در نماز) نزد ما شرط اجزا نیست، بلکه شرطی برای قبولی (نماز) است، و منظور از اجزا؛ یعنی قضای نماز واجب نمی شود، ولی منظور از قبولی (نماز)؛ یعنی حکم ثواب (نماز)، و فقهای (قائل بر استحباب خشوع) حکم اجزا آن را مورد بررسی قرار داده اند نه حکم ثواب و قبول نماز را، ولی غرض ما در اینجا حکم ثواب نماز است.

سپس آن را با مثالی روشن می کند و می گوید: و مثال آن در شاهد اینست: کسی که لباسی را از تو به قرض بگیرد سپس آن را به نحو احسن پس بدهد، او از عهد و ذمه بری شده و مستحق ستایش نیز هست، اما کسی که آن را بر وجهی نامناسب و تحقیر آمیز بازگرداند، او بری ذمه شده اما مستحق سرزنش است. همینطور اگر کسی خداوند متعال را در هنگام ادای عبادت بزرگ بدارد، او فرضش را به جای آورد و مستحق ثواب است، ولی کسی که چنین نباشد، او ظاهرا فرض را انجام داده، اما مستحق سرزنش است (نه ثواب)». تفسیر رازی؛ اول سوره مؤمنون.

در مجموع به نظر می رسد که رأی آلوسی به صواب نزدیک تر باشد، چنانکه می گوید: «از نظر ما که جمعی از علما نیز آن را برگزیده اند، خشوع شرط صحت نماز است، اما نه در کل آن، بلکه (حداقل) در قسمتی از نماز». الخشوع فی الصلاة حقیقته و أسبابه؛ أبو عبد الله الخطیب.‏

بنابراین حداقل چیزی که در مورد خشوع در نماز می توان گفت، اینست که خشوع و حضور قلب در آن واجب است هرچند که در جزئی از نماز باشد، وگرنه (اگر در هیچ قسمتی از نماز خشوعی وجود نداشته باشد) نماز باطل است، و به نظر می رسد این رأی صحیح تر باشد، چرا که خشوع روح نماز است، و اگر نماز اصلا خشوع نداشته باشد مانند مرده ای است که روح ندارد، و آن نماز مردود و نمازگزار مستحق سرزنش خواهد شد. وخداوند متعال به آن آگاه تر است.

 

حکم نماز بدون خشوع:

بر طبق رأی کسانی که خشوع و حضور قلب را واجب می دانند، نمازی که بدون خشوع باشد باید تکرار شود، چنانکه ابن حامد از علمای حنابله چنین گفته است، ولی جمهور فقها خلاف آنرا گفته اند.

امام ابن قیم رحمه الله در «مدارج السالکین» می گوید: «اگر گفته شود: در مورد نماز بدون خشوع چه می گویید، آیا نماز محسوب می شود یا خیر؟

جواب: در اجر و ثواب چیزی از نماز محسوب نمی شود، جز آن مقدار که در آن توجه داشته و برای پروردگارش خاشع بوده است.

ابن عباس گفته: «لیس لک من صلاتک إلا ما عقلت منها» برای تو چیزی جز به اندازه ای که در نمازت توجه داشته ای نیست.

و در مسند (امام احمد) بصورت مرفوع آمده: «إن العبد لیصلی الصلاة، ولم یکتب له إلا نصفها، أو ثلثها، أو ربعها  حتی بلغ عشرها» «همانا بنده از نماز فارغ می شود در حالی که برایش جز نصف، یا یک سوم، یا یک چهارم تا آنکه به یک دهم برسد، نوشته نمی شود». خداوند متعال رستگاری نمازگزاران را به خشوع در نمازشان مشروط کرده، و این دلالت دارد بر اینکه هرکس خشوع نداشته باشد جزو رستگاران نیست، و اگر اجر و ثوابی برایش باشد او جزو رستگاران است. اما از نظر احکام دنیوی و اینکه تکرار نماز لازمست یا خیر؟ (می گوییم) اگر خشوع در نماز بیشتر (از غفلت در آن) باشد و در آن توجه شود، در این حالت به اجماع علما نماز محسوب می شود، و نمازهای سنت و اذکار بعد از آن، نواقص نماز را جبران و کامل می کنند. ولی اگر (غفلت) بر خشوع و توجه در نماز غالب گردد، در این حالت علما در مورد واجب بودن تکرار نماز اختلاف آراء دارند. سپس ابن قیم عدم تکرار نماز را ترجیح داده و می گوید:

اگر شما تکرار نماز را برای رسیدن به این نتایج و فواید واجب می دانید، نمازگزار می‌تواند نمازش را تکرار کند تا آنها را به دست آورد، و اگر او این فواید و ثمرات را نمی‌خواهد تکرار هم نمی‌خواهد و نمازش درست است، و اگر منظور شما از واجب بودن تکرار نماز اینست که حتماً واجب است و گرنه معاقب خواهد شد و احکام تارک نماز بر وی مترتب می شود، باید گفت که این قول صحیح نیست و قول دوم (یعنی عدم وجوب تکرار نماز) راجح است. والله اعلم

نگاه کنید به: مدارج الساکین ( 1/ 528-530 )‏.

همچنین شیخ الاسلام ابن تیمیه (رحمه الله) در خصوص این سوال که آیا نماز باید تکرار شود یا خیر، می گوید: «..ابن عباس (رضی الله عنه) گفته: «لیس لک من صلاتک إلا ما عقلت منها» برای تو چیزی جز به اندازه ای که در نمازت توجه داشته ای نیست. اما آیا (غفلت) نماز را باطل می کند و موجب تکرار نماز است؟ این امر بستگی دارد: اگر غفلت در نماز کمتر از حضور قلب باشد و حتی حضور قلب غالب باشد، در این حالت تکرار نماز واجب نیست، هرچند که ثواب آن ناقص خواهد بود، زیرا نصوص شرعی به تواتر رسیده است که سهو در نماز آن را باطل نمی کند و با دو سجده ی سهو جبران می شود. اما اگر غفلت بر حضور قلب غلبه کند، در این حالت علما دو قول مختلف دارند:

 اول: نماز در باطن صحیح نیست هرچند که در ظاهر صحیح است؛ زیرا مقصود از نماز حاصل نشده است و شبیه نمازی است که با ریا خوانده شود که نماز ریاکار هم به اتفاق علما در باطن موجب برائت ذمه نیست، و این قول ابو عبدالله ابن حامد (از علمای حنابله) و ابو حامد غزالی (از شافعیه) و غیر آنها نیز است.

(و بر اساس قول) دوم: نمازگزار بریء الذمه می شود و تکرار نماز بر او واجب نمی شود، هرچند که اجر و ثوابی به او تعلق نمی گیرد، و این مانند روزه کسی است که از دروغ و اعمال ناشایست پرهیز نمی کند جز گرسنگی و تشنگی کشیدن و این رأی مأثور از امام احمد و دیگر ائمه است و به حدیث ابوهریره از پیامبر (صلی الله علیه وسلم) که در صحیحین آمده استدلال کردند که ایشان فرمودند: «إذا أذن المؤذن بالصلاة أدبر الشیطان وله ضراط، حتی لا یسمع  التأذین، فإذا قضی التأذین أقبل، فإذا ثوب بالصلاة أدبر، فإذا قضی التثویب أقبل، ‏حتی یخطر بین المرء ونفسه، یقول: أذکر کذا . أذکر کذا، ما لم یکن یذکر، حتی یظل لا یدری کم صلی، ‏فإذا وجد أحدکم ذلک فلیسجد سجدتین».‏ بخاری و مسلم با الفاظ نزدیک به هم.

یعنی: «هرگاه برای نماز، اذان داده ‏می شود، شیطان فرار می‏کند و از عقب خود، هوا خارج می‏کند تا صدای اذان را نشنود. و هرگاه اذان تمام شد، برمی‏گردد، و اگر اقامه گفته شد باز فرار می‏کند، و دوباره پس از اتمام آن، بر می‏گردد تا ‏نمازگزاران را دچار وسوسه کند و می‏گوید: فلان مسئله و فلان مسئله و... را به خاطر بیاور، و ‏همه آنچه را که فراموش کرده است به یادش می آورد و او را چنان سرگرم می کند که نداند ‏چند رکعت خوانده است، پس هرگاه یکی از شما دچار چنین حالتی شد، در آخر دو سجده ی سهو ببرد».‏

پیامبر (صلی الله علیه وسلم) در این حدیث خبر داده که شیطان چیزهایی را به یاد نمازگزار می آورد به گونه ای که نمی داند چند رکعت نماز خوانده و او را به انجام دو سجده به جهت سهوی که مرتکب شده امر کرده ولی وی را به تکرار نماز امر نمی کند و فرقی بین (غفلت و سهو) کم یا زیاد وجود ندارد. و این رأی میانه تر است؛ زیرا نصوص و آثار شرعی دلالت دارند بر اینکه تنها اجر و ثواب مشروط به حضور قلب هستند و دلالت بر تکرار نماز نمی کنند نه در باطن و نه در ظاهر والله اعلم». مجموع فتاوی ابن تیمیه.

 

وصلی الله وسلم علی نبینا محمد وعلی آله وصحبه أجمعین.‏

وآخر دعوانا أن الحمدلله رب العالیمن.‏

 

منابع:

1- «33 سبباً للخشوع فی الصلاة»؛ تالیف: محمد صالح منجد.

2- «الخشوع فی الصلاة حقیقته و أسبابه»؛ تالیف: أبو عبد الله خطیب.

3- «الخشوع فی الصلاة»؛ تالیف: عبد الله بن جار الله آل جار الله.

گردآوری و ترجمه: محمد عبدالطیف

 

سایت نوار اسلام

IslamTape.Com

 

 

    منبع: سايت نوار اسلام

 

نصیحت و حکمت

زید بن خالد جهنی رضی الله عنه گفت: رسول خدا صلی الله علیه وسلم فرمود: «َمنْ فَطَّرَ صَائِمًا کَانَ لَهُ مِثْلُ أَجْرِهِ، غَیْرَ أَنَّهُ لا یَنْقُصُ مِنْ أَجْرِ الصَّائِمِ شَیْئًا‏».

یعنی: «هرکس روزه داری را افطار دهد همانند اجر (روزه) او می برد، بدون آنکه از اجر روزه دار چیزی کم شود».

ترمذی (807) وابن ماجه (1746) و ألبانی در "صحیح الترمذی" (647) آنرا صحیح دانسته است.

نظر سنجی

شما به کدام بخش سایت بیشتر مراجعه میکنید؟









      

گالری تصاویر
  • قرآن

    قرآن

  • حدیث

    حدیث

  • دعا

    دعا

Close

برای دریافت مطالب جدید سایت لطفا ایمیل خود را وارد نمایید.