جلال الدین محمد معروف به مولانا ابتدا علوم دینی را اموخت و به تدریس علوم دینی پرداخت اثار علمی اش مثنوی معنوی- مکتوبات مولانا- دیوان شمس میباشد درباره شخصیت مولانا مطالب مختلف گفته شده بعضی مقام او را بسیار بالا برده اند و بعضی او را به عنوان صوفی و زندیق تکفیر نموده اند شما چه حکم می کنید و همچنان درباره کتاب های ان؟
الحمدلله،
جلال الدین رومی یکی از شعراء معروف ایران است که منهجش صوفی بود و او مؤسس "طرقیت مولویه" است، که توسط رقص دوران و موسیقی، به اصطلاح خودشان خداوند را عبادت میکنند همانطور که بسیاری از متصوفه این زمان به چنین خرافات و بدعتی دچارند.
أفلاکی در مناقب العارفین جلد 1 صفحه 515 از کتاب "اخبار جلال الدین رومی (صفحه 228) نقل میکند که :
شیخ أوحد الدین خوئی از مولانا (یعنی جلال الدین رومی) سؤا ل کرد که: "کافر کیست؟"
جلال الدین رومی گفت: "مؤمن را به من نشان بده تا کافر برایت مشخص شود"
شیخ اوحد الدین گفت: " تو همان مؤمن هستی"
جلال الدین رومی گفت: " بنابراین هر آنکس ضد ما باشد کافر است !"
و از این قبیل خرافات و بدعت در منهجش زیاد یافت میشود.
بنابراین عقائدش خالی از بدعت و خرافات و تصوف منحرف نیست، و کتاب مثنوی ایشان اگر شامل برخی احادیث باشد این دلیل بر تقوی و صلاح او نیست، بلکه شعراء در اشعارشان اشیاء مختلف و متناقض میاورند، مثلا در جایی از عمل صالح و تقوی صحبت میکنند و در جایی دیگر از عشق و غزل و خمر و زن و غیره، و میبینیم که خداود متعال وضع و حال این نوع شعراء را در قرآن کریم بیان فرموده است و میفرماید:
" وَالشُّعَرَاءُ یَتَّبِعُهُمُ الْغَاوُونَ * أَلَمْ تَرَ أَنَّهُمْ فِی کُلِّ وَادٍ یَهِیمُونَ * وَأَنَّهُمْ یَقُولُونَ مَا لَا یَفْعَلُونَ * إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَذَکَرُوا اللَّهَ کَثِیرًا ... " ﴿الشعراء: 227-224﴾
«و شاعران را گمراهان پیروی میکنند» (یعنی گمراهان نابخرد با آنان همصدا و همراه میشوند)
«آیا ندیدهای که آنان» (یعنی شعرا) «در هر وادیی سرگردانند» (یعنی: در هر فنی از فنون لغو و دروغ فرو میروند و در هر شاخه و وادیی از وادیهای تهمت و گزافه سخن میگویند، گاهی با هجو پرده آبروها را میدرند و گاهی رهرو راه بوالهوسی و لودگی و دلقکمآبی هستند چنانکه در اشعارشان، مدح و ستایش شراب و زنا و لواط و مانند این از مفاسد و رذایل را بسیار میشنویم)
«و آنها کسانیاند که چیزهایی میگویند که خود انجام نمیدهند، مگر کسانی که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند و خدا را بسیار یاد کردهاند ... »
و ابنعباس رضی الله عنه میگوید: «شعرا در اکثر سخنانشان دروغ گویند، یعنی میگویند: چنینوچنان کردیم در حالیکه نکردهاند. گاهی اشعارشان مملو از مرواریدهای کَرَم و خیر و جود و سخا و احسان است با آنکه خود دورترین مردم از این ارزشها و معانی میباشند و گاهی به خود ادعاهای کاملا دروغین نسبت میدهند، ادعاهایی که متضمن اتهامبستن به زنان و دختران پاکدامن است و اینکه آنها با آن زنان و دختران چه و چه کردهاند درحالیکه این اشعارشان دروغ و افترای محض است. خلاصه؛ شاعران سرگردان در وادیهای خیال و کذب و بهتان و فروافتاده در باتلاق تغزل و تشبیب و چرند، دورترین مردم از حقایقاند».
بنابراین نباید بخاطر بیان چند حدیث در اشعارشان آنها را از صالحین و اهل تقوی دانست، مگر شعرایی که از اساس اهل تقوی و صلاح باشند مانند شاعر پیامبر صلی الله علیه و سلم حسان بن ثابت و امام شافعی و امثالشان که اشعارشان کلا در مورد حکمت و نصیحت و غیره میباشد و از چرندیات عشق و غزل مانند سایر شعراء سخنی در میان نمیآورند.
والله اعلم
وصلی الله وسلم علی محمد و علی آله و اتباعه الی یوم الدین
سایت جامع فتاوای اهل سنت و جماعت
IslamPP.Com
منبع: سایت جامع فتاوای اهل سنت و جماعت (IslamPP.Com)