طبیعت وسرشت انسان
طبیعت وسرشت انسان موضوع: اعجاز قرآن تاریخ انتشار: 2013-06-22 | بازدید: 1340

طبیعت وسرشت انسان

 

زمانی که طبیعت وسرشت انسانها را می نگریم در می یابیم که خداوند انسانها را به صورتهای مختلف أفریده وهر انسانی دارای شخصیت مستقل وفکر جداگانه وطبیعت وسرشتی منحصر به فرد است. این اختلاف ودگرگونی همانطور که در معنویات به جشم می خورد در ظاهر مادی هم به صورت روشن معلوم است. همانگونه که انسان در چهره وطنین صوت، اثر انگشت ورنگ،صفات مخصوص به خود دارد،همانطور آرزو ،زوق،علاقه،ودیدگاهش درباره اشیاء واشخاص،تفکرش در کارها وموضع گیرها با دیگران فرق دارد.

کسی که آرزو می کند،بتواند انسانها را دریک قالب ریخته وهمگی را به نسخه های تکراری تبدیل گرداند،وتمام اختلافات را میان آنها از بین ببرد ، در حقیقت خیال خام در دماغ پخته است،وبرآورده شدن آرزویش غیر ممکن است ،زیرا این آرزویی است بر خلاف سنت هستی،وحیات و فطرتی که خداوند انسان را بر اساس آن خلق کرده است ،واگر هم به فرض ممکن باشد،عملی است بیهوده ،زیرا ایستادگی در مقابل فطرت،هیچگونه نفعی ندارد بلکه بر خلاف جهت آب شنا کردن بوده وهرکس در مقابل فطرت بایستد، طولی نخواهد کشید که دچار عواقب ناگوار این نادانی خواهد شد.

باید دانست که این نوع اختلاف اختلافِ تنوع است نه تضاد،وتنوع همیشه مصدر ثروت وبرکت بوده ومی باشد،ونشانه ای از آیات خداوند حکیم است که دال بر وسعت قدرت وحکمت اوست،چنانکه می فرماید:{ وَمِنْ آیَاتِهِ خَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافُ أَلْسِنَتِکُمْ وَأَلْوَانِکُمْ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّلْعَالِمِینَ} [ الروم:22]؛ یعنی: واز زمره نشانه های خدا آفرینش آسمانه، وزمین ومختلف بودن زبانها ورنگهای شماست، بی گمان در این دلائلی برای فرازنگان ودانشوران است.

همانگونه که ثمرات خرما وزراعت را به صورتهای مختلف وزیتون وانار را متشابه وغیر متشابه ودارای انواع مختلف قرار داده است، { یُسْقَی بِمَاء وَاحِدٍ وَنُفَضِّلُ بَعْضَهَا عَلَی بَعْضٍ فِی الأُکُلِ} [الرعد:4]  یعنی: همگی بایک  نوع آب سیراب می شوند اما برخی را از لحاظ طعم بر برخی دیگر برتری می دهیم.

انسانها نیز اینچنین هستند وبه صورتهای مختلف خلق گردیده اند. هر چند تمام انسانها مذکر یامؤنث میباشند، اما بعضی از مردم شدید و سختگیر وبعضی دیگر آسانگیرند، بعضی فقط ظاهر نص را در نظر می گیرند، ودیگران به مغز وروح ومفهوم ومعنای آن توجه می کنند، عده ای از خیر می پرسند وعده ای دیگر از شر، زیرا که می ترسند در آن واقع شوند، عده ای دارای طبیعت ودیدگاه وسیعند، ودیگران منقبض وتنگ نظر، وهمین اختلافها در صفات بشری واختلاف سلیقه ها باعث می شود که انسانها در باره حکم یک مسئله ودر کار وموضوع گیری به اختلاف بیفتند، این حقیقت در دائره مسائل فقهی، سیاسی واخلاقی به وضوح نمایان است. بارزترین مثال این نوع اختلافات در عصر صحابه رضی الله عنهم در بین عبد الله ابن عمر وعبد الله ابن عباس در یک خبر مشهور به چشم می خورد: عبد الله بن عمر خود را از بچه ها دور نگه می داشت مبادا چیزی از آب دهان آنها با وی بر خورد کند وآنرا سدّ ذریعه قرار می داد برای پرهیز از نجاستشان، اما بر عکس او عبد الله ابن عباس آنها را دور خود جمع می کرد ودر آغوش می گرفت ومی فرمود اینان ریحانه هستند ومن آنها را بو می کنم،! ابن عمر در وضو داخل چشمش را می شست ونیز می فرمود لمس زن باعث تجدید وضو است اما ابن عباس رأیش چنین نبود، در مورد حج ابن عمر تحصیب( نزول به محصب) را از سنن حج می دانست، اما ابن عباس می فرماید: پیامبر خدا به قصد تشریع واینکه در این مسئله مردم تابعش باشند این کار را انجام نداده است، پس نزول به محصب جنبه تشریعی ندارد وسنت نیست، همچنین است دیدگاهها در باره حجر الأسود، سعید بن منصور از قاسم بن محمد روایت نموده که ابن عمر را دیده بر حجر الأسود فشار وارد می کرد، تا بدنش خون آلود شد، ودر روایت دیگر آمده است: هنگامیکه پرسیدند چرا این طور بر خود فشار وارد می سازید؟ فرمود:«هوت الأفئدة إلیه فأرید أن یکون فؤادی معهم» یعنی دلهایی بسوی آن میل داشتند ومن می خواهم دلم با آنها باشد. اما بر خلاف ابن عمر، فاکهی از چند طریق از ابن عباس روایت کرده است:فشار آوردن بر حجر الأسود وتزاحم بر آن مکروه است ومی گوید ابن عباس می فرمود: انسان نه خود را باید اذیت کند نه چیزی دیگری را. از ابن عمر وابن عباس که بگذریم، گامی جلوتر برویم، ابوبکر وعمر (رضی الله عنهما) را بنگریم، این دو مرد در موضع گیری های سیاسی وبعضی مواضع دیگر هر یک روش خاص خود را دارند که با دیگری فرق می کند،ابوبکر رضی الله عنه نمایانگر رحمت وسهل گیری ونرمش،  است اما عمر رضی الله عنه دارای بر خورد شدید وقوی است. واین اخلاق وصفات آنها در موضع گیری وبرخورد شان تأثیر گذاشته است، در نتیجه عکس العملشان در برابر مسائل باهم فرق دارد. بارزترین نمونه این تفاوت را در تصمیم گیری آنها در باره أسرای بدر می بینیم،{ مَا کَانَ لِنَبِیٍّ أَن یَکُونَ لَهُ أَسْرَی حَتَّی یُثْخِنَ فِی الأَرْضِ تُرِیدُونَ عَرَضَ الدُّنْیَا وَاللّهُ یُرِیدُ الآخِرَةَ وَاللّهُ عَزِیزٌ حَکِیم* لَّوْلاَ کِتَابٌ مِّنَ اللّهِ سَبَقَ لَمَسَّکُمْ فِیمَا أَخَذْتُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ* فَکُلُواْ مِمَّا غَنِمْتُمْ حَلاَلاً طَیِّباً وَاتَّقُواْ اللّهَ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌٌ}[الأنفال: 67-69] یعنی: هیچ پیامبری حق ندارد که اسیران جنگی داشته باشد، مگر آنگاه که کاملا بر دشمن پیروز گردد، وبر منطقه سیطره وقدرت یابد( در غیر اینصورت باید با ضربات قاطع وکوبنده وپیاپی نیروی دشمن را از کار بیندازد اما به محض حصول اطمنان از پیروزی خود وشکست دشمن دست از کشتار بردارد وبه اسیر گرفتن قناعت کند) ای مؤمنان(تنها به فکر جنبه های مادی و) متاع ناپایدار دنیا هستید ودنیا را می خواهید در صورتیکه خداوند سرای آخرت را ( برای شما) اختیار واراده فرموده است.خداوند عزیز وحکیم است( از شکست وپیروزی هراسی ندارد وکارهایش بجا ومناسب می باشد) اگر حکم سابق خدا نبود عذاب بزرگی در مقابل چیزی که به عنوان فدیه اسیران گرفته اید وشتابی که ورزیده اید به شما می رسید، اکنون در آن چیزی که فراچنگ آورده اید حلال وپاکیزه بخورید واز خدا بترسید وبی گمان خداوند آمرزنده ومهربان است.حافظ ابن کثیر در تفسیر آیه فوق چنین می فرماید: امام احمد از عاصم واو هم از حمید واو نیز از انس رضی الله عنه روایت نموده اند: پیامبر اسلام در مورد سرنوشت اسرای بدر با مسلمانان مشورت نمود وفرمود: خداوند آنها را زیر دست شما قرار داده وامروز شما را بر آنها مسلط کرده است، در هنگام این مشورت عمر بن خطاب رضی الله عنه بلند شد وگفت:یا رسول الله گردنشان را بزن! پیامبر خدا صلی الله علیه وسلم از عمر روی بر تافت وپس از مدتی دوباره رو به صحابه نموده وفرمود: آنها امروز زیر دست شما هستند«ای مردم» وشما بر آنان مسلط هستید واینان تا دیروز برادران شما بودند ( قبل از اسلام) عمر دوباره بلند شد وفرمود: ای پیامبر خدا گردنشان را قطع کن! پیامبر اسلام مانند بار اول این سخن را دوستنداشت ودوباره به او پشت کرد، وبرای بار سوم رسول خدا برگشت واین کلام را تکرار کرد، واین بار یار غار رسول خد، حضرت ابوبکر صدیق رضی الله عنه بلند شده وفرمود: ای رسول خدا رأی من این است که آنها را عفو کنیم ودر عوض از آنها فدیه بگریم، در این جا غم وغصه ای که پیامبر را فراگرفته بود از بین رفت وآنها را در مقابل فدیه عفو وآزاد کرد، وآیه {لَّوْلاَ کِتَابٌ مِّنَ اللّهِ سَبَقَ لَمَسَّکُمْ فِیمَا أَخَذْتُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ}[الأنفال :68] نازل شد. اعمش از عمروبن مره واو هم از ابو عبیده واو نیز از عبد الله روایت کرده است: روز بدر پیامبر خدا صلی الله علیه وسلم رو به صحابه کرده وفرمود: « ما تقولون فی هؤلاء الأساری» یعنی در باره این اسیران چه می گوئید؟ حضرت ابوبکر صدیق فرمود: یارسول الله ، آنها قوم واهل شمایند از آنها صرف نظر، وطلب توبه بنم،شاید خداوند توبه آنها را بپذیرد. از طرف دیگر حضرت عمر بن خطاب بر خاست وفرمود: یارسول الله، آنها شما را تکذیب واز وطن بیرون کردند، من می گویم آنها را جلو بیاور یکی یکی گردنشان را بزن! وعبد الله بن رواحه فرمود: یارسول الله اکنون در دره ای قرار گرفته اید که پر از هیزم  وسوخت است، این دره را بر سر آنها تبدیل به آتش بگردان! در این هنگام رسول خدا سکوت فرمودهوجوابی به آنها نداد، سپس بر خاست وبیرون رفت وبعد از آن داخل شد، عده ای میگفتند رأی حضرت ابوبکر وعده ای دیگر گفتند رأی حضرت عمر را پذیرفته است وهمچنین بعضی می گفتند:ممکن است رأی عبد الله را بپذیرد، سپس پیامبر از میان آنها بیرون رفت ودر مقابل دید همه قرار گرفت وفرمود:«إن الله لیلین قلوب رجال حتی تکون ألین من اللبن وإن الله لیشدّد قلوب رجال حتی تکون أشدّ من الحجارة وإن مثلک یا ابابکر کمثل ابراهیم علیه السلام قال:{ فَمَن تَبِعَنِی فَإِنَّهُ مِنِّی وَمَنْ عَصَانِی فَإِنَّکَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ}[ ابراهیم:36] وإن مثلک یا ابا بکر کمثل عیسی علیه السلام قال: {إِن تُعَذِّبْهُمْ فَإِنَّهُمْ عِبَادُکَ وَإِن تَغْفِرْ لَهُمْ فَإِنَّکَ أَنتَ الْعَزِیزُالْحَکِیمُ} [المائدة :118] وإن مثلک یا عمر کمثل موسی علیه السلام قال:{ رَبَّنَا اطْمِسْ عَلَی أَمْوَالِهِمْ وَاشْدُدْ عَلَی قُلُوبِهِمْ فَلاَ یُؤْمِنُواْ حَتَّی یَرَوُاْ الْعَذَابَ الأَلِیمَ}[یونس:88]وإن مثلک یاعمر کمثل نوح علیه السلام قال:{ رَّبِّ لَا تَذَرْ عَلَی الْأَرْضِ مِنَ الْکَافِرِینَ دَیَّاراً}[26] «أنتم عالة فلا ینفکن احد منهمالا بفداء او ضربة عنق» [1]؛ معنی حدیث«همانا خداوند دل مردانی را نرمتر از شیر ودل مردانی دیگر را سخت تر از سنگ می گرداند ای ابوبکر موضعگیری تو همچون موضعگیری ابراهیم پیامبر علیه السلام است که نسبت به قومش به خداوند می فرماید: هر کس از من پیروی کند او از من است وهرکس از من نافرمانی کند تو نسبت به او بخشنده ومهربانی ومثل تو همچون عیسی علیه السلام است که می فرماید: اگر آنان را مجازات کنی بندگان تو هستند واگر از ایشان گذشت کنی تو توانا ودانای حکمتهایی.

ومثل تو ای عمر همچون موسی علیه السلام است که می فرماید: پروردگارا! اموالشان را نابود گردان وبر دلهایشان بند قساوت محکم کن تا ایمان نیاورند تا هنگامیکه به عذاب دردناک گرفتار شوند ومثل تو ای عمر همچون نوح علیه السلام است که می فرماید: پروردگارا هیچ احدی از کافران را بر روی زمین زنده باقی نگذار... سپس پیامبر خدا به یارانش فرمود: شما فقیر ونیازمندید وآنها را آزاد نکنید مگر اینکه از آنان فدیه بگیرید یا گردنشان را قطع نمائید.

طبایع مردم ومزاج انسانها با هم فرق می کند بنا براین طبیعی است که دیدگاهها وموضعگیریها نیز متفاوت باشد؛ حتی بین دو برادر تنی هم مثل، در میان پیامبران می توان موسی وهارون ودر صحابه حسن وحسین رضی الله عنهما را ذکر نمود که هر کس از تاریخ آنها آگاه باشد می داند چقدر طبیعت ومضعگیری آنان با هم تفاوت داشته است.

  منبع:

به نقل از کتاب« بیداری اسلامی وفرهنگ اختلاف» نوشته:دکتر یوسف قرضاوی

برگردان: عمر قادری

هوامش:

[1] تفسیر القرآن العظیم ،أبو الفداء إسماعیل بن عمر بن کثیر القرشی الدمشقی [ 700 -

 774 هـ ] الجز: 4- ص:89 المحقق : سامی بن محمد سلامة - الناشر، دار طیبة  

  للنشر والتوزیع،الطبعة ، الثانیة 1420هـ - 1999 م.

 مسند أحمد بن حنبل ، الجز: 7- ص: 487

دکتر یوسف قرضاوی

 

    منبع: سایت نوار اسلام

 

نصیحت و حکمت

پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمودند: «من قام رمضان ایماناً واحتساباً غفرالله له ما تقدم من ذنبه ومن قام لیلة القدر ایماناً واحتساباً غفرالله له ما تقدم من ذنبه». بخاری و مسلم (759-760)‏.

یعنی: «هر کسی از روی ایمان و چشم‌داشت به پاداش آن ماه رمضان به عبادت بپردازد خداوند گناهان گذشته او را می‌بخشد و هر کسی از روی ایمان و چشم‌داشت به پاداش آن شب قدر به عبادت و راز و نیاز مشغول شود خداوند گناهان او را مورد عفو قرار می‌دهد».

نظر سنجی

شما به کدام بخش سایت بیشتر مراجعه میکنید؟









      

گالری تصاویر
  • قرآن

    قرآن

  • حدیث

    حدیث

  • دعا

    دعا

Close

برای دریافت مطالب جدید سایت لطفا ایمیل خود را وارد نمایید.