میخواستم بپرسم چگونه میتوانم به عربستان مهاجرت نموده و با تغییر رسمی مذهب خود از تشیع به تسنن در این کشور زندگی نمایم؟ ضمنا بنده از سر فقر یا نداری یا مسائل دیگر قصد چنین کاری ندارم چون در ایران شغل و امکانات خوب دارم فقط مشکل من اعتقادات من است که به نظر بنده تشیع مذهبی ساختگی و جعلی است و متاسفانه بنده در ایران نمیتوانم چنین چیزی را مطرح نمایم چون موجب شکنجه ومرگ ادم میشود. ایا در صدر اسلام زمانی که بعضی از تازه مسلمانها از مکه گریخته به مدینه پناه میبردند پیامبر اکرم(ص)انها را با این فکر که شاید حیله ای در کار باشد یا شاید جاسوس کفار باشند به مدینه پناه نمیداد؟ واقعا ان شیعیانی که در ایران زندگی میکنند و میخواهند تغییر مذهب دهند چه باید بکنند؟ به نظر من در ایران دو فاکتور فارس و شیعه بودن در جه شهروندی شما را تعیین میکند. اگر فارس و شیعه باشید شهروند درجه یک محسوب میشوید
اگر غیرفارس و شیعه باشید شهروند درجه دو و اگر غیر فارس و غیر شیعه باشید شهروند درجه سه به حساب می ایید.
الحمدلله،
متاسفانه بسیاری از مطالب مذکور در سوال واقعیت دارند.و از الله تعالی خواستاریم که روزی این امکان را برای همگان فراهم آورد تا در بیان عقیده توحید آزاد باشیم.ولی فراموش نکنیم که روزگار امروز به مانند صدر اسلام نیست.متاسفانه قوانین بین کشورها و اللخصوص قوانین مربوط به عبور و مرور شهروندان از مرزها، قوانین ساختگی هستند و بشر برای محدودیت همدیگر قرار داده اند و ربطی به اسلام ندارد.
و نیز بیاد داشته باشیم،همانند دوران دعوت پیامبر بزرگ اسلام صلی الله علیه وسلم در مکه که کسانیکه ایمان می آوردند و الله تعالی آنها را تحت آزمایش قرار می داد و آنهمه ناراحتی و سختی بر سر آنها آمد، ما نیز با برافراشتن ندای توحید مورد آزمایش قرار می گیریم:
الله تعای می فرمایند:« أَحَسِبَ النَّاسُ أَن یُتْرَکُوا أَن یَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا یُفْتَنُونَ * وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ فَلَیَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِینَ صَدَقُوا وَلَیَعْلَمَنَّ الْکَاذِبِینَ»(عنکبوت 2)
یعنی: آیا مردم گمان کردند همین که بگویند: «ایمان آوردیم»، به حال خود رها میشوند و آزمایش نخواهند شد؟!ما کسانی را که پیش از آنان بودند آزمودیم (و اینها را نیز امتحان میکنیم)؛ باید علم خدا درباره کسانی که راست میگویند و کسانی که دروغ میگویند تحقق یابد!
در تفسیر انوار القرآن ذیل این دو آیه آمده:
«آیا مردم پنداشتهاند که تا گفتند ایمان آوردیم، رها میشوند و مورد آزمایش قرار نمیگیرند» در اموال و جانهایشان؟ نه! قضیه چنانکه آنان پنداشتهاند نیست بلکه لابد آنان را به وسیله جهاد، یا فقر، یا آفت و زیان جانی، یا غیر این از انواع مصایب میآزماییم تا انسان وارسته و مخلص از انسان منافق و انسان صادق از انسان کاذب متمایز گردد بنابراین، ایمان فقط کلمهای نیست که به زبان گفته شود بلکه حقیقتی است دارای تکالیف، امانتی است همراه با دشواریها و مسئولیتها و جهادی است که به صبر و تحمل فراوان نیاز دارد و برای کسی سزاوار نیست که خلاف این بپندارد. چنانکه در حدیث شریف آمدهاست: «سختترین مردم در ابتلا انبیا هستند، سپس صالحان و سپس بهترینها بهحسب مراتبشان لذا انسان بر حسب دین خویش مورد آزمایش قرار میگیرد پس اگر در دینش صلابتی بود، در ابتلایش افزوده میشود».
ابنکثیر در بیان سبب نزول از ابنابیحاتم نقل میکند: این آیه درباره جمعی نازل شد که در مکه بودند و اسلام آورده بودند اما یاران محمد صلی الله علیه وسلم در مدینه به آنان نوشتند که اسلامشان پذیرفته نمیشود تا هجرت نکنند پس ایشان راه هجرت بهسوی مدینه را در پیش گرفتند ولی مشرکان ایشان را از راه بازگردانیدند.
اما ابنسعد روایت کرده است که این آیه درباره عماربنیاسر رضی الله عنه نازل شد زیرا او در راه خداأ مورد شکنجه قرار میگرفت.
«و بهیقین، کسانی را که پیش از اینان بودند» نیز «آزمودیم» یعنی: این سنت ما در میان بندگان ماست لذا ما مؤمنان این امت را نیز میآزماییم چنانکه امتهای پیش از آنان را مورد آزمایش قرار دادیم و از آنان کسانی بودند که اره بر فرق سرشان نهاده میشد و از میان دو نیم میشدند اما از دین خویش بر نمیگشتند چنانکه قرآن کریم در داستانهای انبیا و آزمایشهایی که ایشان و پیروانشان شدند، این حقیقت را بیان کرده است «البته خداوند آنان را که راست گفتهاند» در این سخنشان که: ایمان آوردهایم «معلوم میدارد و دروغگویان» مدعی ایمان را «نیز معلوم میدارد» و به وسیله امتحان میان آنها تمییز ایجاد میکند.
مراد از (ألا لنعلم) یعنی «معلوم داشتن» از سوی حق تعالی، متمایز کردن راستگویان و دروغگویان در عرصه عینیت است، نه بهدست آوردن معلومات جدید چرا که خداوندأ آنچه را که در گذشته بوده و آنچه را که در آینده خواهد بود و آنچه را که وجود ندارد و اگر قرار باشد که به عرصه وجود آید چگونه به وجود خواهد آمد، همه را میداند. و این امری اجماعی است که در میان ائمه اهل سنت مورد اتفاق است.
بنابراین، حق تعالی میخواهد تا به وسیله آزمایش، آنچه را که در علم وی آشکار و از علم بشر غایب است، در عالم واقع نیز نمایان سازد تا مردم را در برابر عملشان ـ و نه فقط به مجرد علم خویش ـ مورد محاسبه قرار دهد و این آزمایش اگر از یک جهت فضلی از جانب حق تعالی است، از جهتی دیگر نمایانگر عدل اوست و از جهت سوم، تربیت و ویرایشی برای نهاد آنان است.
پس ما نیز مادامیکه دعوتگر توحید باشیم، باید انتظار آزمایش داشته باشیم.و آنچه که بر ما لازمست اینست که از الله بخواهیم ما را در چیزهایی آزمایش ندهد که توانایی آنرا نداریم:
«… رَبَّنَا وَلاَ تَحْمِلْ عَلَیْنَا إِصْرًا کَمَا حَمَلْتَهُ عَلَی الَّذِینَ مِن قَبْلِنَا رَبَّنَا وَلاَ تُحَمِّلْنَا مَا لاَ طَاقَةَ لَنَا بِهِ وَاعْفُ عَنَّا وَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَآ أَنتَ مَوْلاَنَا فَانصُرْنَا عَلَی الْقَوْمِ الْکَافِرِینَ»(بقره 286)
یعنی: پروردگارا! تکلیف سنگینی بر ما قرار مده، آن چنان که (به خاطر گناه و طغیان،) بر کسانی که پیش از ما بودند، قرار دادی! پروردگارا! آنچه طاقت تحمل آن را نداریم، بر ما مقرّر مدار! و آثار گناه را از ما بشوی! ما را ببخش و در رحمت خود قرار ده! تو مولا و سرپرست مایی، پس ما را بر جمعیّت کافران، پیروز گردان!
و نیز بیاد داشته باشیم بعد از هر سختی،الله تعالی فراغی و آسانی را بر ما می گشاید:
«إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا»(شرح 6) یعنی: (آری) مسلّماً با (هر) سختی آسانی است،
و لازم است در سرزمینی که عرصه بر مسلمانان تنگ شده و بدلیل عقایدشان مورد تهدید جانی قرار می گیرند از آن دیار هجرت کنند و به مکانی کوچ نمایند که بتوانند شعایر اسلامی خود را ادا نمایند.
«إِنَّ الَّذِینَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلآئِکَةُ ظَالِمِی أَنْفُسِهِمْ قَالُواْ فِیمَ کُنتُمْ قَالُواْ کُنَّا مُسْتَضْعَفِینَ فِی الأَرْضِ قَالْوَاْ أَلَمْ تَکُنْ أَرْضُ اللّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُواْ فِیهَا فَأُوْلَئِکَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَسَاءتْ مَصِیرًا»(نساء 97)
یعنی: کسانی که فرشتگان (قبض ارواح)، روح آنها را گرفتند در حالی که به خویشتن ستم کرده بودند، به آنها گفتند: «شما در چه حالی بودید؟ (و چرا با اینکه مسلمان بودید، در صفِ کفّار جای داشتید؟!)» گفتند: «ما در سرزمین خود، تحت فشار و مستضعف بودیم.» آنها [= فرشتگان] گفتند: «مگر سرزمین خدا، پهناور نبود که مهاجرت کنید؟!» آنها (عذری نداشتند، و) جایگاهشان دوزخ است، و سرانجام بدی دارند.
بنابراین توصیه می شود چنانکه بخاطر عقیده توحیدی مورد تهدید جانی هستید و نمی توانید احکام الهی را انجام دهید، ترک دیار نمایید زیرا حفظ دین واجبتر از هر چیزی است(همانند هجرت پیامبر و اصحابش از مکه به مدینه) و برای کوچ کردن لازم نیست حتما به عربستان بروید .پیشنهاد می شود اگر موفق به ورود به کشور مورد نظرتان نشدید، به مالزی هجرت کنید زیرا هم در آنجا آزادتر هستید و هم نیازی به ویزا برای ایرانیان نیست.
خداوند ما و همه مومنان را از گزند شیاطین محفوظ بدارد.آمین
والله اعلم
وصلی الله وسلم علی محمد و علی آله و اتباعه الی یوم الدین
سایت جامع فتاوای اهل سنت و جماعت
IslamPP.Com
منبع: سايت جامع فتاواي اهل سنت و جماعت (IslamPP.Com)