
مادران مؤمنان؛ حفصه دختر عمر رضی الله عنهما
نویسنده: عبدالمنعم هاشمی
«حفصه با کسی ازدواج خواهد کرد که از عثمان بهتر است و عثمان با کسی ازدواج میکند که از حفصه بهتر است»[1]. رسول اکرم صلی الله علیه وسلم.
داستان ازدواج :
کلماتی که به عنوان درآمدی بر سیره حفصه در ابتدای صفحه ذکر شد کلماتی هستند که پیامبر صلی الله علیه وسلم با این کلمات چهره اندوهگین و افسرده عمر بن خطاب را شاد و بشاش نمود. حفصه دختر عمر، شوهرش «نیس بن حذیف سهمی» را از دست داده بود اما خودش هنوز جوان و کوچک بود[2].
عمر -رضی الله عنه- نزد ابوبکر -رضی الله عنه- رفت و به او پیشنهاد کرد که با دخترش حفصه ازدواج کند اما ابوبکر سکوت را اختیار کرد و چیزی نگفت و عمر نزد عثمان -رضی الله عنه- رفت و به او گفت که با دخترم ازدواج کن. عثمان گفت: من قصد ازدواج ندارم، احساسات عمر جریحهدار شده و او احساس میکرد که رفتار ابوبکر و عثمان مناسب با شخصیت عمر نبوده است، بنابراین عمر اندوهگین و افسرده نزد پیامبر صلی الله علیه وسلم آمد و رسول اکرم صلی الله علیه وسلم با این جمله عمر را مسرور نمود و به عمر گفت: حفصه با کسی ازدواج میکند که از عثمان بهتر است و عثمان با کسی ازدواج خواهد کرد که از حفصه بهتر است.
عمر هدف پیامبر صلی الله علیه وسلم را فهمید و دانست که او با این کلمات از حفصه خواستگاری میکند، بنابر این با شادی و سرور به خانه برگشت و در راه ابوبکر را دید ابوبکر که از گفتگوی او و پیامبر صلی الله علیه وسلم با خبر شده بود به عمر گفت: هنگامیکه تو به من پیشهاد کردی که با دخترت حفصه ازدواج کنم و من نپذیرفتم شاید از من ناراحت و خشمگین شدی. اما من چون شنیده بودم که پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود که قصد ازدواج با حفصه را دارد چیزی نگفتم و نپذیرفتم و نیز نمیخواستم راز پیامبر صلی الله علیه وسلم را فاش کنم، اگر پیامبر صلی الله علیه وسلم قصد ازدواج با حفصه را نداشت من قبول میکردم[3]. عمر نیز دلیل سکوت ابوبکر را دانست بعدا پی برد که عثمان بر اثر درگذشت همسرش رقیه دختر پیامبر صلی الله علیه وسلم غمگین بوده است و نیز آرزو دارد با خواهر رقیه یعنی با ام کلثوم ازدواج نماید، پیامبر صلی الله علیه وسلم با حفصه ازدواج کرد تا دل دوست جوانمردش عمر را بدست بیاورد ضمنا از شوهر فقید مجاهد و مهاجر حفصه که در راه اسلام جهاد کرده و شهید شده بود تجلیل نماید و حفصه به خانه پیامبر صلی الله علیه وسلم پیوست.
فضیلت حفصه :
از جمله فضایل حفصه میتوان به این اشاره کرد: که جبرئیل در مورد او به پیامبر گفت: حفصه روزهدار و شبنشین است، و همسر شما صلی الله علیه وسلم در بهشت خواهد بود[4].
حفصه نوشتن را از شفا دختر عبدالله العدویه یاد گرفته بود. حفصه زنی نیکو و پاکیزه وپرهیزگار بود حدود شصت حدیث و کل قرآن را از برداشت و نقش مؤثری در جمعآوری قرآن ایفاء نمود.
حفصه و ماریه :
در یکی از روزها حفصه برای دیدار پدرش رفته بود، ماریه قبطی برای کار شخصی نزد پیامبر صلی الله علیه وسلم آمده بود. پیامبر صلی الله علیه وسلم خانه ماریه را از دیگر زنانش که خانهاش در کنار مسجد بود جدا و در جایی دیگر ساخته بود، پیامبر صلی الله علیه وسلم ماریه را با خود به داخل خانه حفصه برد، حفصه وقتی به خانه برگشت دید که پرده اتاق پایین کشیده شده است دانست که پیامبر صلی الله علیه وسلم همراه زنش ماریه داخل خانه است. حفصه منتظر ماند و غیرتش به جوش آمد وقتی ماریه از خانه بیرون شد حفصه گریهکنان و ناراحت وارد خانه شد و گفت: چون من نزد تو اهمیتی ندارم تو او را وارد خانهام نمودهای، پیامبر صلی الله علیه وسلم وقتی ناراحتی و پریشانی حفصه را دید گفت: اگر تو از این موضوع درگذر کنی و راز مرا فاش نکنی سوگند میخورم که ماریه بر من حرام است، اما حفصه راز پیامبر صلی الله علیه وسلم را با عایشه تعریف کرد. و جریان میان همه زنان پیامبر صلی الله علیه وسلم فاش شد.
زنان پیامبر صلی الله علیه وسلم ناراحت شدند و گفتند: پیامبر صلی الله علیه وسلم دختر ابوبکر را بر ما ترجیح میدهد و ما صبر نمودهایم و اکنون این کنیز قبطی را نیز بر ما ترجیح میدهد، دیگر برای ما ارزشی باقی نمانده است.
پیامبر صلی الله علیه وسلم از طرف خداوند خبر شد که حفصه رازی را که میان او و پیامبر صلی الله علیه وسلم بوده فاش ساخته است.
پیامبر صلی الله علیه وسلم بر حفصه خشمگین شد تا جایی که شایع شد پیامبر او را یک طلاق داده و بعد به خاطر عمر که بسیار غمگین شده بود رجوع نموده است و نیز جبرئیل به پیامبر صلی الله علیه وسلم گفته بود: نزد حفصه برگرد او روزهدار و شبنشین و همسر تو در بهشت است.
حفصه به سبب خداترسی و پرهیزگاری و محبت شدیدی که نسبت به پیامبر صلی الله علیه وسلم داشت از کارش پشیمان بود و از آن به بعد طبق دستورات خدا و پیامبرش زندگی را گذراند او زندگی را با روزهداری در روزها و عبادت در شبها سپری نمود و جز تقوا و خداترسی چیزی دیگر از او سر نزد.
بعد از اینکه قرآن نوشته شد حفصه برای حفاظت و نگاهداری آن انتخاب گردید، قرآن را که خداوند بر پیامبرش نازل کرده بود توسط مردان حفظ شد و آن را در سینههایشان جای داده بودند و نیز بر بعضی از تکههای کاغذ و پارچه نوشته شده بود، عمر به ابوبکر پیشنهاد کرد تا قرآن را بنویسد بنابر این زید قرآن را نوشت وحفصه در خانهاش نگهداری نمود.
و در عهد ابوبکر و عمر همچنان قرآن در خانه او نگهداری میشد، تا اینکه در عهد عثمان مصاحف جمعآوری گردید و فقط یک مصحف بنام مصحف انتشار یافت.
حفصه حافظ حدیث بود، او احادیث زیادی از پیامبر صلی الله علیه وسلم روایت کرد، شصت حدیث از او روایت شده که امام بخاری و مسلم هر دو سه حدیث را متفقاً روایت کردهاند و شش حدیث را امام مسلم به تنهایی روایت کرده است[5].
امالمؤمنین حفصه نسبت به دنیا بیعلاقه بود، تا اینکه حادثه شهادت حضرت عثمان رضی الله عنه رخ داد و عایشه از حفصه خواست که همراه او برای خونخواهی عثمان بیرون رود، حفصه عایشه را تأیید کرد اما برادر حفصه عبد الله بن عمر او را از بیرون رفتن منع نمود، بنابراین حفصه در خانهاش باقی ماند و از برادرش اطاعت کرد، حفصه هیچگاه این نصیحت و خیرخواهی برادرش را فراموش نمیکرد و همیشه به مقام و برتری و خیراندیشی او اعتراف مینمود.
روزهای و سالها همچنان میگذشت تا اینکه در سال چهل وپنج هجری دچار ضعف و بیماری گردید و حیات را به درود گفت، امیر وقت، مروان به حکم بر جنازهاش نماز خواند سپس جنازه امالمؤمنین به سوی قبرستان بقیع برده شد و در آنجا برادرانش عبدالله و عاصم خواهرشان را در قبر گذاشته و به خاک سپردند. امالمؤمنین حفصه در عمر شصت سالگی از جهان رخت بربست. او زنی بود که به بهشت مژده داده شده بود. رحمت خداوند بر امالمؤمنین باد.
سایت نوار اسلام
IslamTape.Com
ارجاعات و منابع :
مهمترین منابع در نوشتن شرح حال مختصر حفصه عبارتند از: سیر أعلام النبلاء ج 2 ص 227، مسند احمد ج 6 ص 383 نسب قریش ص 438، الکامل لابن اثیر، تاریخ الطبری ج 2 ص 58، 213، 226، أسد الغابة 6 ص 65، 67 – عیون الأثر 2 ص 302، الإصابة ج 4 ص 264 – الحلیة ج 2 ص 50.
[32] بخاری، النکاح 9/81، 85 – به شماره 5122 باب عرض الإنسان ابنته وأخته علی أهل الخیر
[33] شوهر حفصه درجنگ بدر زخمیشد وبعدا درگذشت.
[34] بخاری باب نکاح 9/81، 85.
[35] ابو داود، النکاح باب المراجعة ش 2283 وابن ماجه ش 2016 ونسائی در الطلاق باب الرجعه 6/213 وابن سعد در طبقات ج 8 ص 84 روایت کرده است.
[36] سیر أعلام النبلاء.
منبع: سایت نوار اسلام