ملائکه از کجا می دانستند که انسانها در زمین فساد می کنند؟
ملائکه از کجا می دانستند که انسانها در زمین فساد می کنند؟ موضوع: ملائکه تاریخ انتشار: 2013-07-27 | بازدید: 1834

وقتی که خداوند به فرشتگان فرمود آدم را خلق خواهم کرد گفتند که میخواهی موجودی راخلق کنی که درزمین خون بریزند وفساد کنند فرشتکان این را از کجا میدانستند؟

 

الحمدلله،

خداوند متعال در قرآن می فرماید:

« وَإِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلاَئِکَةِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الأَرْضِ خَلِیفَةً قَالُواْ أَتَجْعَلُ فِیهَا مَن یُفْسِدُ فِیهَا وَیَسْفِکُ الدِّمَاء وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَنُقَدِّسُ لَکَ قَالَ إِنِّی أَعْلَمُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ»(بقره 30)

"یعنی: «و یاد کن‌» ای‌ محمد صلی الله علیه وسلم! «که‌ چون‌ پروردگارت‌ به‌ فرشتگان‌ گفت‌» فرشتگان ‌اجسام‌ نورانی‌ و موجودات‌ صرفا روحانی‌ای‌ هستند که‌ نمی‌خورند و نمی‌آشامند، به‌ تسبیح‌ حق‌ تعالی‌ و اطاعت‌ اوامر او - از جمله‌ تدبیر پاره‌ای‌ از امور عالم‌ - اشتغال‌ دارند، از ارتکاب‌ گناه‌ معصوم‌ و فاقد شهوت‌ می‌باشند. آری‌! خداوندمتعال‌ به‌ فرشتگان‌ گفت: «من‌ در زمین‌ خلیفه‌ای‌ خواهم‌ گماشت‌» ابن‌کثیر می‌گوید: «یعنی: قومی‌ را در زمین‌ مقیم‌ خواهم‌ ساخت‌ که‌ برخی‌ از پی‌ برخی‌ دیگر، قرنی‌پس‌ از قرنی‌ و نسلی‌ بعد از نسلی‌، در آن‌ جایگزین‌ می‌شوند». گفتنی‌ است‌ که‌خداوند فرشتگان‌ را نه‌ از روی‌ مشاوره، بلکه‌ برای‌ بیرون‌ آوردن ‌مافی‌الضمیرشان‌ با این‌ خطاب‌ مخاطب‌ ساخت‌. خلیفه: در پی‌ آینده‌ کسی‌ است‌ که ‌قبل‌ از وی‌ وجود داشته‌است‌. به‌ قولی: مراد از خلیفه‌ در اینجا آدم‌ علیه السلام است ‌«فرشتگان‌ گفتند: آیا در زمین‌ کسی‌ را می‌گماری‌ که‌ در آن‌ فساد انگیزد و خونها بریزد» با شرک‌ و ارتکاب‌ معاصی‌ و کشتار و آزار دیگران‌؟.

 

در اینجا این‌ سؤال‌ مطرح‌ می‌شود که‌ فرشتگان‌ با آن‌ که‌ غیب‌ را نمی‌دانند، ازکجا دانستند که‌ خداوند در زمین‌ کسی‌ را می‌گمارد که‌ در آن‌ فساد انگیخته‌ وخونها بریزد؟

 علما پاسخ‌ این‌ سوال را چنین آورده اند  که‌: ملائک‌ از جانب‌ خدای‌ سبحان‌ نسبت‌ به‌ این‌موضوع‌ به‌ وجهی‌ از وجوه، علم‌ و آگاهی‌ قبلی‌ داشته‌اند؛ به‌ این‌ صورت‌ که‌ یا قبلا خود حق‌ تعالی‌ به‌ آنان‌ از این‌ امر خبر داده‌ بود، یا این‌ قضیه‌ را در لوح‌ محفوظدیده‌ بودند، یا می‌دانستند که‌ فقط جنس‌ خود آنان‌ (یعنی‌ فرشتگان) از گناه ‌معصومند و بس، یا انسان‌ را به‌ جنیان‌ که‌ قبلا ساکن‌ زمین‌ بوده‌اند، قیاس‌ کردند ویا می‌دانستند که‌ طبیعت‌ ماده‌ ترکیبی‌ از خیر و شر است‌.  (چون قبل از خلقت انسان، بر روی زمین جنها وجود داشتند و فساد و عصیان آنها بعنوان یکی از مخلوقات خداوندی که بر روی زمین هستند برای فرشتگان مشهود شده بود و آنها یعنی ملائک حدس و گمان زدند که اگر خداوند موجود دیگری را برای زندگی بر روی زمین بیافریند، احتمالا راه و روش جن ها را در ایجاد فساد و عصیان پیش بگیرند و از روی این قیاس بود که چنین قضاوتی را کردند. والله اعلم).

ابن‌ کثیر می‌گوید: «ظاهرا مراد فرشتگان‌ از این‌ سخن، شخص‌ حضرت‌ آدم‌ علیه السلام نبود، بلکه‌ مرادشان‌ برخی‌ افراد از جنس‌ بشر بود».

آری! فرشتگان‌ این‌ سخن‌ را نه‌ بر وجه‌ اعتراض، بلکه‌ به‌خاطر کسب‌ آگاهی‌ ازحکمت‌ گماشتن‌ این‌ جانشین‌ در زمین‌ مطرح‌ کردند، گویی‌ آنان‌ گفتند: پروردگارا! حکمت‌ در آفرینش‌ این‌ جانشینان‌ جدید - با وجود آن‌ که‌ فسادانگیزند - چیست‌؟ «و حال‌ آن‌ که‌ ما تسبیح‌ می‌گوییم‌ به‌ حمد تو و به‌ پاکی‌ تو اقرارمی‌کنیم‌» یعنی: ما همراه‌ با ستایشت، تو را از هرگونه‌ نقصی‌ به‌ تنزیه‌ یاد کرده‌ ومی‌گوییم: «سبحان‌الله وبحمده‌»، و تو را تمجید و تعظیم‌ می‌کنیم‌. در حدیث‌ شریف‌آمده‌ است‌ که‌ از رسول‌ خدا صلی الله علیه وسلم سؤال‌ شد: یارسول‌ الله! کدام‌ سخن‌ بهتر است؟ فرمودند: «آنچه‌ را که‌ خدای‌ عزوجل‌ برای‌ فرشتگان‌ خویش‌ برگزید، یعنی: سبحان‌ الله‌ و بحمده‌». «و به‌ تقدیست‌ می‌پردازیم‌» تقدیس: تطهیر و به‌ پاکی ‌یادنمودن‌ است‌. یعنی: ما تو را از آنچه‌ که‌ سزاوار شأن‌ و عظمت‌ و جلالت‌ نیست ‌و ملحدان‌ به‌ تو نسبت‌ می‌دهند، یا منکران‌ بر تو افترا می‌بندند؛ به‌ تنزیه‌ یاد کرده‌ وتقدیست‌ می‌کنیم، پس‌ چرا به‌ وجود ما (فرشتگان) اکتفا نشده‌ است‌؟ «فرمود: هرآینه‌ من‌ می‌دانم‌ آنچه‌ که‌ شما نمی‌دانید» از مصلحت‌ در خلیفه‌ ساختن‌ آدم علیه السلام .

قتاده‌ در تفسیر آیه‌ کریمه‌ می‌گوید: «در علم‌ ازلی‌ خداوند رفته‌ بود که‌ ازنسل‌ بشر؛ پیامبران‌ و نیکان‌ و صدیقان‌ و عابدان‌ و زاهدان‌ و اولیا و اتقیا و جمله‌ساکنان‌ بهشت‌ به‌وجود خواهند آمد، از این‌ رو آنان‌ را خلیفه‌ ساخت‌». قرطبی‌ وغیرآن، با این‌ آیه‌ بر وجوب‌ نصب‌ خلیفه‌ و امام‌ (رئیس‌ دولت) در جامعه‌ اسلامی‌استدلال‌ کرده‌اند تا آن‌ امام‌، اختلافات‌ میان‌ مردم‌ را حل‌ و فصل‌ نموده، داد مظلومانشان‌ را از ظالمانشان‌ بستاند، حدود را برپا دارد و سایر شئون‌ مهمی‌ را که‌جز با نصب‌ حاکم، عملی‌ نمی‌شود، به‌ سامان‌ آورد زیرا آنچه‌ که‌ واجب‌ جز با آن‌تمام‌ نشود؛ خود نیز واجب‌ است‌. ابن‌ کثیر می‌گوید: «واجب‌ است‌ که‌ امام: مرد، آزاد، بالغ، عاقل، مسلمان، عادل، مجتهد، بینا به‌ امور، سالم‌ الأعضا، آگاه‌ به‌آراء و اندیشه‌ها و امور جنگیو قریشی‌ نسب‌ باشد، اما هاشمی‌ بودن‌ و معصوم‌بودن‌ وی‌ شرط نیست‌».باید دانست‌ که‌ میان‌ علمای‌ اهل‌ سنت‌ و جماعت، در وجوب‌ امامت‌ هیچ‌ خلافی‌نیست‌."( انوارالقرآن)

 

والله اعلم

وصلی الله وسلم علی محمد وعلی آله وأصحابه والتابعین لهم بإحسان إلی یوم الدین

سایت جامع فتاوای اهل سنت و جماعت

IslamPP.Com

 

    منبع: سايت جامع فتاواي اهل سنت و جماعت (IslamPP.Com)

 

نصیحت و حکمت

قال أَیُّوبُ السَّخْتِیَانِیُّ رحمه الله: «مَنْ أَحَبَّ أَبَا بَکْرٍ الصِّدِّیقَ فَقَدْ أَقَامَ الدِّینَ، وَمَنْ أَحَبَّ عُمَرَ فَقَدْ أَوْضَحَ السَّبِیلَ، وَمَنْ أَحَبَّ عُثْمَانَ فَقَدِ اسْتَنَارَ بِنُورِ الدِّینِ، وَمَنْ أَحَبَّ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالعُرْوَةَ الْوُثْقَی، وَمَنْ قَالَ الْحُسْنَی فِی أَصْحَابِ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فَقَدْ بَرِئَ مِنَ النِّفَاقِ».

رواه اللالکائی فی " شرح أصول اعتقاد أهل السنة والجماعة " (7/1316).

ایوب سختیانی رحمه الله فرمودند: «هرکس ابوبکر صدیق را دوست بدارد، براستی که دین را برپا داشته، و هرکس عمر را دوست بدارد، براستی که روشن ترین راه (را یافته است)، و هرکس عثمان را دوست بدارد، براستی که به نور دین منور گشته، و هرکس علی ابن ابطالب را دوست بدارد، براستی که به دستاویزی‌ محکم‌ و استوار چنگ‌ زده‌ است، و هرکس در باره اصحاب محمد صلی الله علیه وسلم نیکو بگوید و گمان نیک داشته باشد، براستی که از نفاق بریء است».

 

نظر سنجی

شما به کدام بخش سایت بیشتر مراجعه میکنید؟









      

گالری تصاویر
  • قرآن

    قرآن

  • حدیث

    حدیث

  • دعا

    دعا

Close

برای دریافت مطالب جدید سایت لطفا ایمیل خود را وارد نمایید.