توضیحی درباره صفات « الحکیم » و « العلیم »
توضیحی درباره صفات « الحکیم » و « العلیم » موضوع: اسماء و صفات الهی تاریخ انتشار: 2013-08-03 | بازدید: 2028

لطفا درباره ی صفات الله چون "الحکیم" و "العلیم" توضیح دهید.

 

الحمدلله،

حکمت عبارت است از قرار دادن اشیاء در موضع شایسته اش، که از روی دقت و ظرافت صورت می گیرد، و الله متعال متصف به کمال حکمت است، و دلیل متصف بودن خداوند به حکمت، این قول او است: «وَهُوَ الْعَلِیمُ الْحَکِیمُ» (تحریم 2).

یعنی: و او دارای علم و دارای حکمت است.

کلمه حکیم دو معنی دارد: یکی اینکه به معنای دارای حکمت است، در نتیجه به هیچ مسئله ای امر نداده و شیء را خلق نمی کند، و مسئله ای را نهی نمی کند، مگر از روی حکمت، و دیگر آنکه به معنای حاکم است، که به هر امری که اراده کند حکم می دهد و کسی را یارای بازجویی و مواخذه او نیست.

و حکمت خداوند بر دو نوع است: حکمت شرعیه و حکمت کونیه. محل و مکان حکمت شرعیه، همان شرع است که عبارت از اموری هستند که پیامبران توسط وحی خداوند دریافت داشته و ابلاغ نموده اند که در نهایت دقت و ظرافت آمده اند. و حکمت کونیه محلش کون (هستی) و یا مخلوقات خداوند می باشند. در نتیجه هر آن چیزی را که خداوند خلق نموده است از روی نهایت دقت و مصلحت بوده است.

به بیانی دیگر حکمت خداوند، بر دو نوع است:

نوع اول: حکمت در آفرینش؛ خداوند، آفریدگان را به حق آفریده و منظورش،از آفرینش مخلوقات حق بوده است؛ بدین ترتیب تمام آفریده ها را به بهترین نظم آفریده و ترتیبی کامل به آنها داده است و هر مخلوقی را بگونه ای که شایسته آن می باشد، آفریده و بلکه به هر جزئی از اجزای مخلوقات و به هر عضوی از اعضای حیوانات خلقت و شکل مناسب آن را داده است. بگونه ای که هیچ کمبود و نقصی، در آفرینش او مشاهده نمی شود. چنانچه اگر همه مخلوقات از اول تا آخر جمع شوند و عقلهای خود را بکار بندند تا آفرینشی همانند آفرینش خدا پیشنهاد کنند، نخواهند توانست؛ آنان، به هیچ عنوان توانایی چنین کاری را ندارند. چراکه اگر عقلا و فرزانگان، بتوانند بسیاری از حکمتهای او را دریابند و به بخشی از استواری و نظم هستی پی ببرند، همین، برای آنها کمال است.

نوع دوم: حکمت خدا در شرع و فرمان او؛ خداوند، قوانین را وضع نموده و کتابها را نازل فرموده و پیامبران را فرستاده تا بندگان، خدا را بشناسند و او را بپرستند. پرستش و ستایش خداوند، بزرگترین سعادت و مایه آرامش و سرور دلها و ارواح است؛ همانطور که تنها عامل دستیابی انسان به سعادت ابدی و نعمت پایدار می باشد. از سوی دیگر دین و شریعت، هر خوبی و خیری را در بردارد.

آموزه ها و فرموده های الهی، دلها را از علم و یقین و ایمان و باورهای درست مالامال می نماید، انحراف دلها را می زداید و اخلاق زیبا و کار شایسته و هدایت و صلاح را به بار می آورد.

اوامر و نواهی خداوند، در نهایت حکمت و صلاح قرار دارند و مایه اصلاح دین و دنیا می باشند. او، تنها به چیزی دستور می دهد که مصلحت خالص است و یا مصلحت و سود در آن بیشتر می باشد و فقط از چیزی نهی می کند که زیان محض است یا زیان آن بیشتر می باشد. از حکمت شریعت و قانون اسلامی، این است که همانگونه که مایه صلاح و درستی دلها و اخلاق و اعمال و استقامت بر راه راست می باشد، سبب بهبود دنیا نیز می گردد و امور دنیا، جز با دین راستینی که محمد مصطفی صلی الله علیه وسلم آورده، سامان نمی یابد و درست نمی شود.

خلاصه اینکه حکمت خداوند حکیم در آفریده هایش به چشم می خورد و او در احکام تقدیری و شرعی و جزائی خود، باحکمت است. فرق احکام تقدیری با احکام شرعی این است که احکام تقدیری به آنچه خداوند به وجود آورده و مقدر نموده است ، مربوط می شود؛ بدین سان هرچه او بخواهد، می شود و هر آنچه او نخواهد، نمی شود.

احکام شرع متعلق به چیزهایی است که او مشروع نموده است وهیچ بنده ای از این دو بیرون نیست. پس هر دو حکم اعم از تقدیری و تشریعی، در بنده ای که کارهای مورد پسند و رضایت خدا را انجام می دهد، جمع شده اند؛ برعکس، هرکس، کارهایی بکند که خدا دوست ندارد، فقط حکم تقدیری خداوند در او یافت می شود؛ زیرا او، آنچه را که می کند، به تقدیر و قضای الهی انجام می دهد. اما حکم شرعی در او یافت نمی گردد؛ چراکه او، کارهای مورد پسند خداوند را ترک کرده است. پس خیر و شر و طاعات و گناهان، متعلق و تابع حکم تقدیری هستند و آنچه خداوند دوست می دارد، تابع و متعلق به حکم شرعی می باشد.

 

و اما علم، یعنی ادراک حقیقت یک شیء- و علم خداوند تعالی کامل بوده و به صورت جمله و تفصیل (کلی و جزیی) بر همه چیز احاطه دارد- از دلایل علمی که به صورت جمله می باشد، این سخن او است: «وَاللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ» (بقرة: 282).

یعنی: خداوند به تمام چیزها آگاه است.

و از دلایل علم تفصیلی او، این گفته او است: «وَعِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَیْبِ لا یَعْلَمُهَا إِلَّا هُوَ وَیَعْلَمُ مَا فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلَّا یَعْلَمُهَا وَلا حَبَّةٍ فِی ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ وَلا رَطْبٍ وَلا یَابِسٍ إِلَّا فِی کِتَابٍ مُبِینٍ» (أنعام 59)

یعنی: و کلیدهای غیب نزد او است، و هیچ کس بجز او بدان علم ندارد، و او علم دارد به هر آنچه در دریا و خشکی است، و هیچ برگی از درختی نیافتد مگر اینکه او بدان علم دارد، و هیچ دانه ای در تاریکی های زمین، و هیچ تر و خشکی وجود ندارد مگر اینکه در کتابی مبین نوشته شده است.

نصوص بسیاری در بیان فراگیر بودن علم و آگاهی خداوند آمده است. به اندازه ذره ای یا کوچکتر و بزرگتر از آن، در آسمان و زمین از نگاه خداوند پنهان نمی ماند؛ خداوند، نه غفلت می ورزد و نه فراموش می کند؛ علم و دانش گسترده و گوناگون مردم و آفریده ها، در مقایسه با علم و آگاهی خداوند، هیچ چیزی به نظر نمی آیند؛ همانطور که قدرت و توانایی آنها به هیچ وجه با قدرت خداوند قابل مقایسه نیست. پس خداوند است که به انسانها چیزهایی آموخته که نمی دانستند و آنها را بر انجام کارهایی توانایی داده که بر انجام آن توانایی نداشتند. علم و آگاهی خداوند، به تمام آنچه در جهان بالا و پایین است، احاطه دارد؛ او، آینده جهان را می داند و از آنچه که وجود ندارد، باخبر است. می داند که اگر پدید بیاید، چگونه خواهد بود؛ اوضاع و احوال انسانها را از زمانی که آنها را آفریده و پس از آنکه آنان را می میراند و پس از آنکه آنها را زنده می گرداند، می داند؛ از همه کارهای خوب و بد آنان و سزا و جزای آنها در جهان آخرت بطور مفصل و با تمام جزئیات باخبر است.

 

والله اعلم

وصلی الله علی نبینا محمد وعلی اله وصحبه وسلم

سایت جامع فتاوای اهل سنت و جماعت

IslamPP.Com

 

    منبع: سايت جامع فتاواي اهل سنت و جماعت (IslamPP.Com)

 

نصیحت و حکمت

 

سپاس الله تعالی

 

فقیه محدث ابومطرف عبدالملک بن مروان القَنَازعی قرطبی مؤلف "تفسیر الموطأ" متوفی 413 هـ می فرماید:

"در مصر بودم و در نماز عید با مردم شرکت کردم. همه به سوی آنچه که آماده کرده بودند رفتند و من به سوی رود نیل به راه افتادم. با خود چیزی برای خوردن جز باقی مانده ی ترمسی که در خرقه ام بود، نداشتم. بر ساحل نشستم و شروع به خوردن آن کردم و پوسته هایش را به مکانی می انداختم.

با خود گفتم:

امروز که در مصر، عید است آیا کسی با حالی بدتر از حال من هم یافت می شود؟!

چیزی نگذشت که سرم را بلند کرده و به جلو خود نگاه کردم، مردی را دیدم که پوسته های ترمسی را که در آنجا انداخته بودم را بر می داشت و می خورد!

پس دانستم که آن هشداری است از سوی الله عزوجل.! پس او را سپاس گفتم.

 

[به نقل از کتاب "المغرب فی حلی المغرب" تألیف: لابن سعید المغربی الأندلسی متوفی 685 هـ، 1 – 171].

 

 

نظر سنجی

شما به کدام بخش سایت بیشتر مراجعه میکنید؟









      

گالری تصاویر
  • قرآن

    قرآن

  • حدیث

    حدیث

  • دعا

    دعا

Close

برای دریافت مطالب جدید سایت لطفا ایمیل خود را وارد نمایید.