پایان دنیا، کی؟ و چگونه؟(بخش دوم)
پایان دنیا، کی؟ و چگونه؟(بخش دوم) موضوع: پاسخ به سوالات تاریخ انتشار: 2014-02-22 | بازدید: 8476

...بخش دوم

پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود: "خداوند آنرا فتح خواهد کرد" و این یعنی اینکه مهدی و لشکر توحید ‏همراه او، این ارتش را نابود خواهند کرد و به اذن خداوند تبارک و تعالی جزیرة العرب برای مهدی و ‏موحدین فتح می شود و لذا لشکر دیگری برای (جنگ با مهدی) از سوی ایران به راه می افتد (هنگامی ‏که ایرانیان می فهمند آنکسی که ظهور کرده همان مهدی نیست که در سرداب سامراء منتظر ظهورش ‏هستند) و به اذن پروردگار والا مرتبه مهدی این لشکر را نیز نابود می کند، چنانکه پیامبر صلی الله ‏علیه وسلم فرمود: "سپس با فارس پیکار می کنید و خداوند آنرا فتح خواهد کرد" و باز فرمود: "سپس با ‏روم می جنگید". ‏

با من توقفی کنید و بیاندیشید؛ این جنگ (یعنی جنگ با روم) جدی ترین و خطرناکترین جنگ روی ‏زمین خواهد بود!‏

صادق صلی الله علیه وسلم محل این جنگ را مشخص نمود و تفاصیل جنگ را ذکر نموده و حتی نتیجه ‏ی جنگ را نیز مشخص کرد، چرا پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود: "سپس با روم می جنگید خداوند ‏آنرا فتح خواهد کرد"؟

مسلم در صحیح خود از حدیث ابوهریره رضی الله عنه روایت کرده که پیامبر صلی الله علیه وسلم ‏فرمود: «لا تقوم الساعة حتی ینزل الروم بالأعماق أو بدابق» یعنی: قیامت برپا نمی شود تا آنکه سپاه ‏روم در اعماق یا دابق مستقر می شوند. این اعماق و دابق کجاست؟

دو مکان در نزدیک حلب در کشور سوریه هستند، آمریکائیها و اروپائیها در سالهای آینده در این ‏سرزمین و منطقه استقرار می یابند همانطور که صادق صلی الله علیه وسلم به آن خبر داده است.‏

به بعضی از کتابهای لغت و معاجم قدیمی رجوع کردم تا ببینم اهل لغت قدیم در تفسیر و تاویل اعماق و ‏دابق چه می گویند؛ دیدم که آنها می گویند: (دابق) سرزمینی بین حلب در سوریه و انطاکیه در ترکیه ‏است. می گویم سبحان الله العظیم، نگاه کنید به پایگاههای نظامی آمریکا در ترکیه و در سراسر دنیای ‏اسلامی و حتی در دولتهای اروپایی اللخصوص بعد از اتفاقات افغانستان، الان امریکا پایگاههای نظامی ‏خود را در قلب اروپا قرار داده است. پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود: «قیامت برپا نمی شود تا آنکه ‏سپاه روم در اعماق و دابق مستقر می شود» یعنی در نزدیکی حلب منطقه ی سوریه، و شاید یقینا بدانید ‏که آمریکا سوریه را در فهرست کشورهای حامی ارهاب و تروریست قرار داده است، و حتی وزیر ‏خارجه ی (سوریه) تنها وزیری بود که در اجتماع وزرای خارجه ی (امشب) به تحریم و قطع کامل ‏‏(ارتباط) با رژیم صهینونیسم تصریح کرد ولی آنها وی را ترک گفتند، پس سوریا در حال حاضر در ‏فهرست (کشورهای حامی) تروریست آمریکا قرار گرفته است. (و مورد هدف آمریکا است).‏

آری، پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود: «لاتقوم الساعة حتی ینزل الروم بالأعماق ودابق فیخرج إلیهم ‏جیش من المدینة هم من خیار أهل الأرض یومئذ‎ ‎فإذا تصافوا قالت الروم للمسلمین: خلوا بیننا وبین الذین ‏سُبُوا منّا نقاتلهم، یقول المسلمون: لا والله لا نخلی بینکم وبین‎ ‎إخواننا، قال النبی: " فیتقاتلون فیُقْتَلُ ثُلُثُ ‏الجیش لا یتوب الله علیهم أبداًویقتل ثلث هم أفضل‎ ‎الشهداء ‏عند الله ، ویبقی ثلث فیفتح الله له لا یفتنون أبداً» ‏

‏یعنی: قیامت برپا نمی شود تا آنکه سپاه روم در اعماق و دابق مستقر می شود، پس لشکری از بهترین ‏انسان‌های روی زمین از مدینه به سوی آنها می‌رود، وقتی که روبروی هم صف می‌بندند سپاه روم به ‏مسلمانان می‌گوید: از جلوی ما و کسانی که به ما کفر ورزیدند (خیانت کردند) کنار بروید ما با آنها می جنگیم. (کسانی ‏که روم می خواستند با آنها بجنگند، کسانی از اهل روم بودند که توحید خداوند عزوجل را داشتند و به لا ‏إله‎ ‎إلا الله وأن محمداً رسول الله شهادت می دهند و اسلام آورده و سپاه روم را ترک می کنند و بلکه ‏همراه مسلمانان با آنها می جنگند.) مسلمانان در جواب می گویند: قسم به خدا بین شما و بین برادرانمان ‏را ترک نخواهیم کرد (برادران مسلمانمان را تنها نمی‌گذاریم) پس با آنها جهاد می‌کنند ولی یک سوم ‏آنها شکست می‌خورند که خداوند آنان را هرگز نمی‌بخشد. (یعنی یک سوم از لشکر مسلمین کشته می ‏شوند که خداوند هرگز آنها را نمی بخشد..چرا؟ زیرا آنها خیانت کردند و از محل جنگ گریختند و به ‏خدا و رسولش و مومنین خیانت کردند، فرار می کنند و سپس کشته می شوند.) و یک سوم دیگر کشته ‏می‌شوند که آنها برترین شهیدان نزد خداوند هستند و یک سوم باقی می مانند که خداوند فتح را برایشان ‏می آورد. (یعنی خداوند این یک سوم را بر روم به پیروزی می رساند)‏.

حتی در روایت مسلم از حدیث عبدالله ابن مسعود که جدای از روایت ابوهریره است آمده: (یسیر بن ‏جابر گفت): ‏"هاجت ریح حمراء بالکوفة فجاء رجل لیس له هجیری إلا یا عبد‎ ‎الله بن مسعود جاءت الساعة ‏جاءت الساعة ‍‍!! فقعد ابن مسعود وکان متکئاً فقال: لا ،‏‎ ‎لا تقوم الساعة حتی لا یقسم میراث ولا ‏یفرح بغنیمة ثم أشار بیده نحو الشام ثم قال: ‎عدو یجمعون لأهل الإسلام ویجمع لهم أهل الإسلام ، ‏وعند ذاکم القتال تکون ردة شدیدةفیشترط ‏المسلمون شرطة للموت لا ترجع‎ ‎إلا غالبة  فیقتتلونحتی یحجز بینهم اللیل ، فتفیء کل فئة غیر غالبة ‏وتفنی الشرطة‎ ‎، ثم یشترط المسلمون شرطة للموت لا ترجع إلا غالبة ‏فیقتتلون‎ ‎حتی یحجز بینهم اللیل فتفیء کل فئة غیر غالبة وتفنی الشرطة ، ثم یشترط المسلمون فی‎ ‎الیوم الثالث شرطة للموت لا ترجع إلا غالبة فیقتتلون حتی یحجز بینهم اللیل فتفئ کل‎ ‎منهم غیر ‏غالبة وتفنی الشرطة (قال صلی الله علیه وسلم): فإذا کان الیوم‎ ‎الرابع نهد إلیهم بقیة الإسلام فیجعل الله‎ ‎الدائرة علیهم فیقتتلون مقتلة عظیمة لم یری مثلها حتی إن ‏الطائر‎ ‎لیمر بجنباتهم فما یخلفهم إلا وقد خر میتاً ، فیتعاد أبناء الأب الواحد فلا یجدونقد بقی منهم إلا الرجل الواحد فبأی غنیمة یفرح وأی میراث یقاسم ،‎ ‎فبینما هم کذلک إذ قد ‏وقع بهم بأس هو أکبر من ذلک فإذ بهم یأتیهم الصریخ لیخبرهم أن الدجال قد ‏خلفهم فی ذراریهم فیرفضون ما فی‎ ‎أیدیهم ویبعثون ‏عشرة فوراس طلیعة والله إنی لأعلم أسماءهم وأسماء آبائهم ‏وألوان خیولهم " هم خیر‎ ‎فوارس علی ظهر الأرض یومئذ.

«باد سرخی ‏در کوفه وزید، مردی که حال و رویی نداشت گفت: ای عبدالله بن مسعود قیامت ‏آمد قیامت آمد! ابن مسعود نشست و تکیه زد و گفت: ‏نه، تا میراث تقسیم نشود وغنیمت شادی بخشی ‏بدست نیاید، قیامت هم نمی آید، سپس با دستش به سوی شام ‏اشاره کرد و گفت: دشمنی (در آنجا) بر علیه ‏مسلمانان گردهم می آیند و مسلمانان نیز بر علیه آنها صف آرایی ‏می کنند، (گفتم منظور شما روم ‏است؟ گفت: بلی در آنجا جنگ سختی در می‌گیرد) و نزد شما در آن جنگ، بازگشت و ارتداد شدیدی ‏روی می دهد (این همان یک سوم لشکر ‏مسلمین است که مرتد می شوند و خیانت و فرار می کنند) ‏مسلمانان گروهی پیش مرگ را به خط مقدم ‏می فرستند تا حتما با پیروزی برگردند (یعنی مسلمانان ‏مجموعه ای از گردان و لشکر خود را پیش می ‏فرستند تا بازنگردند مگر آنکه پیروز شوند) پس ‏مسلمانان با روم می جنگند تا آنکه شب می رسد و هر ‏یک از دو طرف بدون پیروزی به جای خود ‏بازمی گردند و گروه پیش مرگ از هم پاشیده است، (سپس ‏در روز بعد) مسلمانان گروه دیگری را جلو ‏می فرستند تا جز با پیروزی بازنگردند، پس می جنگند تا ‏‏(دوباره) شب می رسد و هر یک از دو طرف ‏بدون پیروزی به جای خود باز می گردند و گروه پیش ‏مرگ از هم پاشیده است، سپس در روز سوم ‏مسلمانان گروه پیش مرگ دیگری را جلو می فرستند تا ‏برنگردند مگر آنکه پیروز شوند، پس می ‏جنگند تا آنکه شب می رسد و سپس هر یک از دو طرف ‏بدون پیروزی به عقب برمی گردند و گروه ‏پیش مرگ از هم پاشیده است ، پس از آنکه روز چهارم رسید، بقیه ی اهل اسلام به سوی آنها می روند ‏‏(یعنی بقیه ی مسلمانان اهل اسلام بر علیه دشمن به پا می خیزند) پس خداوند رومیان را در محاصره ی ‏مسلمین قرار می دهد و جنگ بزرگی روی می دهد که کسی مثل آنرا ندیده است (و شکست سنگینی را ‏بر رومیان وارد می سازند) حتی پرنده ای هم در جانب آنان نمی‌ماند و هر کس جای آنان را می‌گرفت ‏فوراً از بین می‌رفت، تا جائیکه اگر تعداد فرزندان پدر به صد نفر می‌رسید جز یک نفر باقی نمی‌ماند، پس آنان به غنائمی دل خوش می‌شوند و قصد دارند که بدانند چگونه این میراث را تقسیم کنند، آنان در این فکر بسر می‌برند که ناگهان ‏با بلائی بزرگتر از آن مواجه می‌شوند. به آنها خبر می رسد که دجال به میان زن و بچه آنها رفته و ‏جای آنها را گرفته است پس هر چه در دست دارند رها می‌کنند و به سمت همدیگر می‌آیند و ده لشکر ‏را آماده می‌کنند. (پیامبر صلی الله علیه وسلم می‌فرماید): «همانا من اسم آنها و اسم پدرانشان و رنگ ‏اسبانشان را می‌شناسم آنان در آن روز بهترین سواران روی زمین هستند». ‏

 

و بدینگونه خداوند متعال بنده اش مهدی و موحدین همراه وی را بر لشکر روم یعنی همان آمریکا و ‏اروپا علی رغم میل سکولارها و مادیگراها کسانی که هرچیزی را که نبینند و حس نکنند باورندارند، ‏پیروز می گرداند. این گروه مبارک و این اولیاء و برگزیدگان، همان کسانی خواهند بود که خداوند ‏توسط آنها شهر قسطنطنیه (استانبول) را نیز بدون جنگ و سلاح فتح خواهد کرد، چنانکه در صحیح ‏مسلم از حدیث ابوهریره رضی الله عنه آمده که پیامبر صلی الله علیه وسلم به اصحابش فرمود: «سمعتم ‏بمدینة جانب منها فی البر وجانب منها فی البحر» قالوا: نعم‎ ‎یا رسول الله، قال: «لا تقوم الساعة حتی ‏یغزوها سبعون ألفاً من بنی إسحاق فإذا‎ ‎جاءوها لم یقاتلوها بسلاح ولم یرموا بسهم ، وإنما قالوا: لا إله إلا ‏الله والله‎ ‎أکبر، فیسقط جانبها الذی فی البحر، فإذا جاءوها الثانیة قالوا: لا إله إلا الله‎ ‎والله أکبر، فیسقط ‏جانبها الذی فی البر، فإذا جاءوها الثالثة قالوا: لا إله إلا‎ ‎الله والله أکبر، فیفرج لهم، فیدخلوها»‏

یعنی: شهری را می‌شناسید قسمتی از آن در خشکی و قسمت دیگر آن در دریا است، اصحاب گفتند: ‏آری ای رسول خدا، فرمود: قیامت بر پا نمی‌شود تا اینکه هفتاد هزار تن از نوادگان اسحاق (فرزند ‏ابراهیم علیه السلام) در آن جنگ کنند، وقتی به آنجا می‌رسند نه با اسلحه جنگ می‌کنند و نه تیری ‏پرتاب می‌کنند. بلکه گویند: لا إله إلا الله والله‎ ‎أکبر، پس یک قسمت از شهر سقوط می‌کند، هرگاه گروه ‏دوم رسیدند گویند: لا إله إلا الله والله‎ ‎أکبر، پس قسمت دیگر شهر که در طرف دریاست سقوط می کند، ‏هرگاه گروه سوم رسیدند گویند: لا إله إلا الله والله‎ ‎أکبر، پس برای آنها فرجی می آید و داخل شهر می ‏شوند.‏

حافظ ابن کثیر می گوید: نوادگان اسحاق در این حدیث در حقیقت از سلاله ی عیص بن اسحاق بن ‏ابراهیم هستند و آنها از رومیان هستند که در آخر الزمان اسلام می آورند و خداوند قسطنطنیه را توسط ‏گروهی از آنها که به وحدانیت خدا و به رسول الله صلی الله علیه وسلم ایمان آورده اند، فتح خواهد کرد.‏

 

اما جنگ پنجم: که مهدی آنرا رهبری می کند با پلیدترین و شرورترین خلایق خدا از یهود خواهد بود، ‏و کراماتی را که پیامبر صلی الله علیه وسلم به آن وعده داده بود روی خواهد داد، چنانکه در صحیح ‏مسلم از حدیث ابوهریره رضی الله عنه آمده که پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود: «لا تقوم الساعة حتی ‏یقاتل المسلمون الیهود فیقتلهم المسلمون، حتی یختبئ‎ ‎الیهودی وراء الحجر والشجر، فیقول الحجر ‏والشجر: یا مسلم ، یا عبد الله تعال خلفی‎ ‎یهودیّ تعال فاقتله، إلا الغرقد فإنه من شجر الیهود » یعنی: ‏قیامت نمی‌آید تا مسلمانان با یهودیان جهاد کنند و آنها را قتل و عام کنند تا جاییکه یهودی خود را پشت ‏سنگ و درخت پنهان می کند و (هر) درخت و سنگی بگویند: ای مسلمان، ای عبدالله! بیا یک نفر یهودی ‏پشت من پنهان شده است بیا و او را به قتل برسان، بجز درخت غرقد (نوعی درخت در بیت المقدس) ‏که به درخت یهودیها مشهور است.‏

ای برادران و خواهران بزرگوار؛ یهود با دجالی خروج می کند که خداوند او را توسط عیسی و مهدی ‏علیهما السلام شکست می دهد، یهود به یاری دجال می آید، پس مسلمانان هم با یهود می جنگند و ‏خداوند این کرامتی را که پیامبر صلی الله علیه وسلم به آن خبر داده واقع می گرداند و خداوند ریشه و ‏اصل آنها را از بیخ نابود خواهد کرد و زمین را از پلیدی و نجاست آنها پاک خواهد کرد، و به این ‏ترتیب هیچ دینی بجز دین محمد صلی الله علیه وسلم بر روی زمین باقی نمی ماند.‏

 

و اما اصل سوم: و خدا و رسولش راست گفتند:‏

خداوند عزوجل می فرماید: « یُرِیدُونَ أَن یُطْفِؤُواْ نُورَ اللّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَیَأْبَی اللّهُ إِلاَّ أَن یُتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ کَرِهَ ‏الْکَافِرُونَ * هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَی وَدِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ وَلَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ» (توبه ‏‏32-33)‏

یعنی: آنها می‏خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش کنند؛ ولی خدا جز این نمی‏خواهد که نور خود را ‏کامل کند، هر چند کافران ناخشنود باشند!او کسی است که رسولش را با هدایت و آیین حق فرستاد، تا ‏آن را بر همه آیین‏ها غالب گرداند، هر چند مشرکان کراهت داشته باشند!‏‎ ‎

و پیامبر صلی الله علیه وسلم در حدیثی که امام احمد از حدیث ابی تمیم داری روایت کرده فرمودند: « ‏لیبلغن هذا الأمر -‎أی هذا الدین- ما بلغ اللیل والنهار ولا یترک الله بیت وبر ولا مدر إلا أدخله الله‎ ‎هذا ‏الدین بعز عزیز أو بذل ذلیل عزاً یعز الله به الإسلام وذل یذل الله به الکفر» یعنی: تا جایی که شب و ‏روز فراگیر باشد، این دین فراگیر خواهد شد و به آنجا می رسد، و خداوند هیچ خانه ای و بیابانی و ‏قصبه ای را نخواهد گذشت مگر آنکه این دین را وارد آنجا خواهد کرد، با سربلند ساختن عزیز و خوار ‏نمودن ذلیل، عزیز آنکسی است که خداوند او را بواسطه ی اسلام عزت بخشیده و ذلیل کسیست که ‏بواسطه ی کفر او را خوار می گرداند.‏

سلام و صلوات خداوند بر صادقی باد که از روی هوی سخن نمی گوید، و از الله تعالی خواستارم که این ‏روزهای (پیروزی بخش) را هرچه زودتر برساند چرا که او بر آن قادر و تواناست.‏

 

ای برادران گرامی، در انتها می گویم: ‏

از برنامه ی کاری جلو بیافت، البته منظور این نیست که سستی و تنبلی کنیم یا بیکار بمانیم و (فقط) توکل ‏کنیم، چرا که انسانهای عاقل این توکل و امید را با عمل و کار همراه می کنند، زیرا امید و توکل بدون ‏عمل در حقیقت امیدواری انسانهای نادان و جاهل است! در حالیکه انسانهای عاقل و صادق کسانی ‏هستند که امید و انتظار به وعده ی خدا و رسولش را با یاری رساندن به اسلام و تبلیغ آن در تمامی ‏ملتهای جهان همراه می کنند، آنها کسانی هستند که آن امید و توکل را با کار  عمل همراه می سازند، ‏روا نیست که مسلمان که به جنگهای آینده ای که در برابر مهدی قرار می گیرد دلخوش کند، و همچنین ‏روا نیست که مسلمان منتظر باشد تا آنکه از اخبار تلویزیون و رادیو بشنود که: مهدی در بیت الله ‏الحرام ظهور کرد، و جنگها و آشوبهایی که الان (در این خطبه) شنیدی شروع شوند!‏

 

ای برادران و خواهران بزرگوار:‏

بایستی بین ملتها و انسانها پخش شویم و لازمست تا کار کنیم:  این برنامه ی کاریست:

اول: بر ما واجب است که به خدا پناه ببریم و از او کمک بخواهیم، چرا که براستی هرکس خداوند او ‏را یاری دهد، پس او یاری شده ی حقیقی است و هرکس را که خداوند رهایش کند، پس او خوار شده و ‏شکست خواهد خورد، پس لا حول ولا‎ ‎قوة إلا بالله.

 

دوم: بر همگی ما واجب است حال در هر شغل و مقام و سمتی که باشی، تا زمانی را جهت یادگیری و ‏آموختن از خدا و رسولش اختصاص دهی؛ اگر پزشک هستی، پس یک ساعت در هفته ملاقاتت (با ‏بیماران) را تعطیل کن، اگر مهندس هستی، پس یک ساعت در هفته از کارت بگذر، اگر معلمی پس ‏یک ساعت از هفته را در زمانهایی که کلاس درس نداری یا بیکار هستی اختصاص بده، هر شغل و ‏وظیفه ای که داری، لازمست تا یک ساعت را برای خودت اختصاص دهی و به یکی از خانه های الله ‏تعالی بروی تا علوم شرعی صحیح را بیاموزی و از خدا و رسولش محمد صلی الله علیه وسلم بشنوی، ‏زیرا که جهل از خطرناکترین فتنه هاست، بخصوص که دانستیم فردی که به فتنه ی دجال جهل دارد، به خداوند متعال کافر می شود و به سوی دجال می رود، زیرا او از فرموده های پیامبر صلی الله ‏علیه وسلم در باره ی فتنه ی دجال چیزی نمی داند، و لذا (نزد دجال رفت) دجال به او می گوید: ‏من پروردگارت هستم.‏

او نیز در جواب می گوید: خیر (تو خدا نیستی)، دجال می گوید: آیا دوست داری تا پدر و مادرت را ‏زنده کنم تا به من ایمان بیاوری؟ می گوید: آری، در آنصورت به تو ایمان می آورم (و باور می کنم که ‏تو پروردگار هستی) - در حالیکه او این سخن را می گوید ولی نمی داند که فتنه ی دجال خطرناکترین فتنه ی ‏روی زمین است – بعد دو شیطان در برابر او ظاهر می شوند که یکی بر شکل پدرش است و دیگری ‏بر شکل مادرش، بعد آن دو به وی امر می کنند تا از دجال تبعیت کند، او نیز (باور می کند که آن دو والدینش هستند که زنده شده اند لذا) برای دجال سجده می ‏برد و می گوید: تو پروردگارم هستی، پس به این ترتیب بدلیل جهل او نسبت به فتنه ی دجال، (به ‏خداوند متعال) کافر می شود.‏

ولی اگر او دجال و فتنه ی دجال را می شناخت و می دانست که پیامبر صلی الله علیه وسلم درباره ی ‏این فتنه چه فرموده است، او چنین کاری نمی کرد، بنابراین بر تو لازمست تا بر یادگیری علم شرعی ‏بر اساس سنت صحیح حریص باشی.‏

 

سوم: تصحیح و راست کردن ایمان؛ ایمان بمانند دژ محکمی است که در آن قرار می گیری و بمانند ‏کشتی نجاتی است که در آن سوار می شوی و از این امواج متلاطم از فتنه های کنونی و فتنه هایی که ‏در راه هستند عبور خواهی کرد، (و باید بدانی که) ایمان فقط گفتن و اقرار کردن آن با زبان نیست، بلکه هم اقرار با ‏زبان است و هم تصدیق کردن آن در قلب و هم عمل به مقتضای آن است، ایمان فقط از این طریق محقق ‏می یابد و خداوند تو را در برابر فتنه ها نجات می دهد. و با ایمان است که کلمه ی کفر را بر روی پیشانی دجال ‏می خوانی (و می فهمی که او تو را به کفر دعوت می کند). پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود: « یخرج ‏الدجال مکتوب علی جبینه: کاف، فاء،‎ ‎راء وفی لفظ: "کافر" قال: "لا یقرأها إلا المـؤمن» یعنی: دجال ‏ظهور می کند در حالیکه بر روی پیشانی او نوشته شده: کاف، فاء، راء ( و در روایت دیگر ی آمده که ‏نوشته شده: کافر) پس کسی جز مومن آن نوشته را (نمی تواند) بخواند.‏

 

چهارم: کسب توشه با تقوی و عمل صالح برای آخرت؛

ای برادران و خواهران بزرگوار، به الله عزوجل سوگند یاد می کنم که تمام آنچه که پیامبر صلی الله ‏علیه وسلم درباره ی علامتهای کوچک قیامت به ما خبر داده اند، همگی روی داده اند و ما اکنون منتظر ‏مهدی هستیم و یادآوری می کنم که خداوند متعال احوال او را در یک شب اصلاح خواهد کرد، و ‏مقدمات ظهور مهدی نیز اکنون فراهم است، پس در پی کسب توشه ای برای آخرت باش، همانطور که الله تعالی می فرماید: (َتَزَوَّدُواْ فَإِنَّ ‏خَیْرَ الزَّادِ التَّقْوَی وَاتَّقُونِ یَا أُوْلِی الأَلْبَابِ) (بقره 197)‏؛ و زاد و توشه تهیه کنید، که بهترین توشه، پرهیزکاری است! و از من بپرهیزید ای خردمندان.‏

ای بزرگواران:‏

از خداوند متعال خواستارم که بعد از این خطبه و بعد از این تفصیل و توضیحات نبوی، احدی از ‏مسلمین به یأس و نومیدی دچار نگردد حتی اگر اوضاع از این سخت تر شود، چرا که اینها مقدماتی پیش روی ماست و بلکه مقدمه ی فتح و پیروزی در آینده است انشاءالله، و وعده ایست از جانب الله ‏تعالی و رسولش صلی الله علیه وسلم .‏

وصلی الله وسلم علی نبینا‎ ‎محمد وعلی آله وصحبه وسلم ، سبحانک ربی رب العزة عما یصفون وسلامٌ ‏علی المرسلین و‎ ‎الحمد لله رب العالمین.

 

ترجمه: عبداللطیف

سایت نوار اسلام

IslamTape.Com

 

    منبع: سايت نوار اسلام

 

نصیحت و حکمت

حدثنا یحیی ابن یمان، قال: سمعت سفیان الثوری، یقول: «الأعمال السیئة داء، والعلماء دواء، فإذا فسد العلماء فمن یشفی الداء؟». "حلیة الأولیاء وطبقات الأصفیاء" حافظ أبو نعیم اصفهانی.

یحیی بن یمان می گوید: شنیدم که سفیان ثوری می فرمود: «اعمال و کارهای بد و زشت درد هستند و علماء دوای آن دردها هستند، هرگاه علماء فاسد شدند پس چه کسی دردها را درمان کند؟».

نظر سنجی

شما به کدام بخش سایت بیشتر مراجعه میکنید؟









      

گالری تصاویر
  • قرآن

    قرآن

  • حدیث

    حدیث

  • دعا

    دعا

Close

برای دریافت مطالب جدید سایت لطفا ایمیل خود را وارد نمایید.