......
و همچنین لازم استکه حاجی نخست به مکه برود و طواف القدوم “طواف ورود“ را انجام دهد و پیش از شروع به طواف، استلام حجرالاسودکند و باگامهای سریعکه پاها بسرعت و نزدیک بهم برداشته شوند، درسه طواف اول طوافکند و باگامهای عادی در چهار طواف بعدی، طوافکند. و بعد از اتمام طواف به مقام ابراهیم برود و " واتخذوا من مقام إبراهیم مصلی” را بخواند و بگونهای بایستد که مقام ابراهیم میان او و خانهکعبه قرارگیرد و دو رکعت نماز بخواند. در رکعت اول بعد از فاتحه سوره “کافرون“ و در رکعت دوم بعد از فاتحه سوره “اخلاص“ بخواند و از آن حدیث برمیآید که استلام حجرالاسود بهنگام خروج از مسجدالحرام مشروع است، همانگونهکه بهنگام دخول مشروع است. باتفاق علما استلام و دست مالیدن بر حجرالاسود سنت است و بعد از طواف، سعی از صفا شروع میگردد وازآن بالا میرود و بربالای آن رو به قبله سه بار آن دعا واذکاررا بخواند و باگامهای سریع و هروله در ته دره که “بین المیلین“ نامیده میشود، بدود، بهرحال هروله برای هر هفت بارسعی مشروع میباشد، نه تنها درسه باراول مانند طواف و حاجی باید بر تپه مروه هم برود و همان اذکار و اوراد را آنجا هم بخواند و آنوقت عمره او پایان مییابد، همینکه سرش را تراشید یا مویش راکوتاهکرد، از احرام بیرون میآید.
یاران پیامبر صلی الله علیه و سلم بدستور پیامبر صلی الله علیه و سلم حج خود را به عمره تبدیل نمودند. اماکسی که “قران -حج و عمره را با هم نیتکرده است“کرده باشد، بعد از طواف قدوم و سعی صفا ومروه، سرش را نمیتراشد ومویش راکوتاه نمیکند وهمچنان درحال احرام میماند، تا اینکه اعمال حج تمام میشود. وکسانیکه حج را به عمره تبدیل کرده باشند، درروز هشتم ذیالحجه = یوم الترویه، اگراراده حجکنند، باید مجدداً احرام ببندند وآنان وکسانیکه در حال “قران” هستند به منی میروند و سنت است که نمازهای پنجگانه را درآنجا بخوانند و شب را درآنجا بروزآورند،که شب نهم ذیالحجه باشد. و سنت استکه روز عرفه، بعد از طلوع خورشید، از منی بیرون آیند و بعد اززوال خورشید و پس از نماز ظهرو عصر بصورت جمع به عرفات درآیند. چون پیامبر صلی الله علیه و سلم به “نمره” فرود آمدکه جزو عرفات نیست و اوبعد ازآن دو نماز درنمره به “موقف = ایستگاه در عرفات” درآمد، و سنت استکه میان نمره و موقف نمازی بخواند و امام برای مردم خطبهای پیش ازنماز، ایرادکند و این خطبه یکی از خطبههای سنت، در حج میباشد و خطبه دوم سنت در حج خطبه روز هفتم ذیالحجه درنزدکعبه، بعد از نمازظهر است، و خطبه سوم خطبه روز قربانی است و خطبه چهارم روز “نفراول = دومین روز ایام التشریقکه حجاج از منی به مکه میروند” میباشد. در این حدیث سنتها وآدابی است بشرح زیر:
پس از فراغت از دو نماز ظهر و عصر به “موقف عرفه" برود. سواره ایستادن در عرفات بهتر است. در عرفات نزد صخره سنگها یا نزدیک بدانها ایستاد، که پیامبر صلی الله علیه و سلم آنجا ایستاده بود. و درحال توقف رو به قبله باشد. و در موقف عرفه بماند تا غروب خورشید. و در حین وقوف، بدعا ایستد ودستها را تا محاذی سینه بلند کند و بعد ازغروب خورشید با آهستگی روان شود واگرفرمانده وحکمروا است، مردم را نیز به آهستگی رفتن، دستوردهد. چون به مزدلفه فرود آید و نمازمغرب و عشاء را با یک اذان و دو اقامه بگزارد، بدون اینکه در بین آنها نماز سنت بخواند.
این جمع بین نمازمغرب وعشاء بین علما مورد اتفاق است ولی درسبب جمع اختلاف دارند بعضیگفتهاند جمعکردن بین دو نماز جزو شعایر و مناسک حج است. بعضیگفتهاند علت جمع سفر است چون همه مسافرهستند.
ازجمله سنتها شب بروزآوردن درمزدلفه است. آنهم جزو شعایر ومناسک حج است. اختلاف در آن است که واجب است یا سنت، و خواندن نماز صبح در مزدلفه، سپس ازآنجا رهسپارشدن و به مشعرالحرام درآمدن وآنجا توقف نمودن و دعاکردن نیز سنت است و از جمله شعایر و مناسک حج است. سپس بهنگام روشن شدن هوا، ازآنجا رهسپار “بطن محسر“گردد و با شتاب برود، چون آنجا محل نزول غضب خدا بر “اصحاب فیل” میباشد، آهسته رفتن و ماندن، در آنجا نیکونیست. وچون به جمره عقبه رسید، به ته دره -بطن وادی -فرود آید وازآنجا هفت سنگ ریزهکه هریک باندازه دانه باقلا باشد، بطرف جمره پرتابکند و با هر سنگ ریزهکه پرتاب میکند، یک بار تکبیرگوید. سپس بطرف قربانگاه برگردد و قربانیکند، اگر قربانی داشت، سپس بعد از قربانی، سر خود را بتراشد و آنگاه به مکه برگردد و “طواف الافاضه” را انجام دهد که آن را “طواف الزیاره” نیزگفتهاند. بعد از آن تمام کارهائیکه در حال احرام بر وی حرام بود، حلال میگردد، حتی نزدیکی و همخوابگی با همسرش، اما هرگاه رمی جمره عقبه را انجام داد ولی هنوز طواف نکرده بود، تمام محرمات احرام برای او حلال است، جز نزدیکی و همخوابگی با همسرش.
این بود چگونگی هدایت و ارشاد و رهنمود پیامبر صلی الله علیه و سلم در حجکه هرکس بدینگونه حجکند، به پیامبر صلی الله علیه و سلم اقتداکرده است، و مفهوم خذوا عنی مناسککم را تحقق بخشیده و حج او درست است. اینک بیان تفصیلی اعمال حج و بیان آراء علماء و مذهب هریکاز آنان، درباره هریک از اعمال حج.
مواقیت: میعادگاههای زمانی و مکانی حج
مواقیت جمع میقات و مقصود میعادگاه زمانی و مکانی حج است.
مواقیت زمانی حج: اوقات و زمانهائی که اعمال حج باید تنها در آن اوقات انجام و آغازگیرد، تا صحیح و معتبر باشد.که خداوند درباره آنها فرموده است:" یسألونک عن الاهلة قل هی مواقیت للناس والحج [ای محمد صلی الله علیه و سلم درباره ماههای نو که در زیادت و نقصان است از تو سئوال میکنند]"،که به چه حکمتکوچک و بزرگ میشوند. بگو این اختلاف بدانجهت استکهکارهای دینی و دنیوی خود را با آن تنظیمکنند ازقبیل مدت اجل دیون و عقود وشناخت عده زنان و بیان اوقات حج و زکات و روزه و امثال آن. و" الحج أشهر معلومات"، یعنی اعمال حج تنها در ماههای معینی صورت میگیرد و باجماع علما شوال و ذوالقعده از ماههای حج میباشند و اختلاف است دراینکه تمام ماه ذیالحجه از جمله ماههای حج است یا فقط ده روز اول آن؟
بنابر رای ابن عمر و ابن عباس و ابن مسعود و حنفیها و شافعی و احمد، فقط ده روز اول ذیالحجه، جزو ماههای حج است و برای مالک تمام ذیالحجه جزء ماههای حج است.که ابن حزم آن را ترجیح داده است زیرا خداوندگفته است " الحج أشهر معلومات "، دو ماه و نیم نمیشود “اشهر” و جمع در عربی برکمتر ازسه اطلق نمیشود. بعلاوه رمی جمرات از جمله اعمال حج است و در روز ١٣ ذیالحجه انجام میگیرد و طواف الافاضه درهمه ماه ذیالحجه صحیح است. و هیچکس در آن اختلاف ندارد پس ماههای حج -مواقیت زمانی حج -سه ماهه شوال وذوالقعده و ذوالحجه میباشند نتیجه اختلاف درباره اعمال حجکه بعد از قربانی انجام میگیرد، ظاهر میشود. بنا بر رایکسانیکه فقط دهه اول ماه ذیالحجه را جزو ماههای حج میدانند، اگرکسی یک عمل حج را بعد ازدهم ذیالحجه انجام دهد باید برای تاخیر آن عمل، فدیه دهد و برایکسانیکه همه ماه ذیالحجه را جزو ماههای حج میدانند، فدیه لازم نیست.
احرام بستش به حج پیش از ماههای حج:
ابن عباس و ابن عمر و جابر و شافعی میگویند، احرام به حج تنها در ماههای حج درست میباشد و پیش از ماههای حج اگرکسی احرام بست آن احرام برای عمره است و موجب سقوط فریضه حج نمیگردد. بخاریگفته است: ابن عمر گفت: ماههای حج عبارتست از شوال و ذوالقعده و دهه اول ذیالحجه. ابن عباس گفته است: سنت آنستکهکسی پیش از ماههای حج احرام نبندد. ابن جریر از ابن عباس روایتکرده است،که احرام بستن تنها در ماههای حج صحیح میباشد. حنفیها و مالک و احمد احرام بستن به حج را پیش ازماههای حج، صحیح و مکروه میدانند. شوکانی رای اول را ترجیح داده است، وگفته است: خداوند برای اعمال حج ماههائی را معین و مشخصکرده است و احرام جزو اعمال حج است. هرکس مدعی استکه احرام پیش ازآن ماهها، صحیح است، باید دلیل ارائه دهد.
مواقیت مکانی حج
مواقیت مکانی حج: اماکنی استکه ازآنجا احرام به حج و عمره بسته میشود. کسیکه قصد حج یا عمره دارد، نباید بدون احرام بستن از آنجاها بگذردکه پیامبر صلی الله علیه و سلم آنها را بیان فرموده استکه میقات مکانی اهل مدینهکسیکه ازآن راه به مکه میرود “ذوالحلیفه” را قرار داده استکه در فاصله ٤٥٠کیلومتری شمال مکه قرار دارد. و میقات مکانی اهل شام وکسانیکه ازآن راه به حج میروند “جحفه” را قرارداده استکه درفاصله ١٨٧ کیلومتری شمال غربی مکه واقع استکه به “رابغ” نزدیک استکه فاصله “رابغ” با مکه ٠٤ ٢کیلومتر است و “رابغ” میقات مکانی اهل مصر و شام وکسانیکه از آن جا میگذرند، میباشد. بعد از محو آثار جحفه و میقات مکانی اهل نجد “قرن المنازل” میباشد که کوهی است در شرق مکه، مشرف بر عرفات در فاصله ٩٤کیلومتری مکه است.
و میقات مکانی مردم یمن “یلملم” میباشدکهکوهی است در جنوب مکه در فاصله ٥٤کیلومتری. و میقات مکانی مردم عراق و کسانی که ازآنجا عبور میکنند “ذات عرق” میباشد که در شمال شرقی مکه درفاصله ٩٤کیلومتری واقع است.که شاعری آنها را چنین بنظمکشیده است:
عرق العراق یلملم الیمن - وبذی الحلیفة یحرم المدنی
والشام جحفة إن مررت بها - ولاهل نجد قرن فاستبن
اینها بود مواقیتیکه پیامبر صلی الله علیه و سلم تعیینکرده بود. هرکس ازآن محلها عبورکند، از آنجا باید احرام ببندد، خواه مردم آن دیارباشدکه پیامبر صلی الله علیه و سلم نام برده است یا خیر بنابراین اگریک نفرشامی ازراه مدینه به مکه میرفت، میقات او ذوالحلیفه است نه “رابغ” و بهمین منوال برای دیگر جهات. درحدیث پیامبر صلی الله علیه و سلم آمده است:" هن لهن ولمن أتی علیهن من غیرهن لمن أراد الحج أو العمرة [این میقاتها برای مردمان آن جهات استکه نام بردم و برایکسانیکه اهل آنجاها نیستند ولی ازآنجا عبور میکنند و برای هرکسکه قصد و اراده حج یا عمره را دارد]". پس اگرکسی اهل این مناطق نباشدکه نام برده شده است، اگر بقصد انجام مناسک حج و عمره، به مکه بیاید، باید برای احرام به یکی از این اماکن برود.
میقات مکانی برای مردمان مکه،که اراده حجکنند، منازل مکه است. و اگر اراده عمرهکنند، باید از زمین حرم خارج شده و در زمین “حل“ احرام ببندندکه نزدیکترین جا “تنعیم” است و برایکسانیکه منزلشان در فاصله بین میقات مکانی و مکه قرار دارد، میقات همان منزلشان است. ابن حزمگفته استکسیکه راهش از هیچیک از این مواقیت نمیگذرد، از هرجا بخواهد احرام میبندد، دریا باشد یا خشکی فرقی ندارد.
احرام بستن پیشاز رسیدن به میقات:
ابن المنذرگوید: اگرکسی پیش ازمیقات احرام بست باجماع اهل علم احرام او درست است. ولی بعضیگفتهاند: مکروه است، زیرا اینکه صحابی گفته است پیامبر صلی الله علیه و سلم فلان محل را برای فلان میقات قرار داده اسث، مقتضی آنست،که باید از آنجا احرام بسته شود و تلبیه شروعگردد و زیادت و نقص نباشد. زیادت اگر حرام نباشد لااقل مکروه است.
احرام وتعریف آن:
احرام یعنی قصد انجام مناسک حج یا عمره یا هر دو با هم. احرام رکن حج است، زیرا خداوند میفرماید:" وما أمروا إلا لیعبدوا الله مخلصین له الدین [بدانان دستور داده نشده است مگراینکه عبادتکنند و دین را خالصانه ازآن خدا بدانند و اخلاص داشته باشند]". بدیهی استکه داشتن اخلاص، خود نیت و قصد است و برای حج این اخلاص از طریق احرام صورت میگیرد. و پیامبر صلی الله علیه و سلم گفته است:" إنما الاعمال بالنیات، وإنما لکل امرئ ما نوی [ارزش هر عمل وکاری از نیت و قصد آن عمل سرچشمه میگیرد و بهرکس ثواب وپاداش چیزی میرسد،که نیت وقصد آن را، کرده است ]" .
قبلا در باب وضوء از حقیقت “نیت” سخنگفتیم و خاطرنشان ساختیمکه محل نیت قلب و دل انسان است.کمال بن الهمامگوید: راویان نسک و مناسک پیامبر صلی الله علیه و سلم معلوم نیستند. یکیگفته است: از او شنیدم که میگفت:" نویت العمرة، أو نویت الحج ".
آداب احرام
احرام آداب ویژهای داردکه مراعات آنها لازم استکه بشرح زیر میباشند:
1-نظافت:که باگرفتن ناخن وکوتاهکردن موی سبیل وکندن موی زیر بغل و تراشیدن موی شرمگاه وگرفتن وضو یا غسلکردنکه بهتر است و شانهکردن موی ریش وسر، تحقق میپذیرد. ابن عمرگفته است: سنت است اگرکسی اراده احرام و اراده دخول در مکه را نمود، به نیت احرام غسلکند. بروایت بزار و دارقطنی و حاکمکه آن را صحیح دانسته است.
ابن عباس گفت: پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود:" إن النفساء والحائض تغتسل وتحرم، وتقضی المناسک کلها، غیر أنها لا تطوف بالبیت حتی تطهر [زنان بعد از زایمان و در حال قاعدگی، اگر اراده حجکنند، باید غسلکنند و احرام ببندند و همه مناسک را انجام دهند جزطواف خانهکعبه،که نباید آن را انجام دهند، تا اینکه ازحیض و نفاس پاک میشوند]". بروایت احمد و داود و ترمذیکه آن را حسن دانسته است.
٢-تجرد: -برای مردان -خود را برهنهکردن از لباسهای دوخته و پوشیدن لباس احرامکه دو تکه است: ردائیکه نصف فوقانی تن را بجز سر میپوشاند و خود را بدان میپیچد وازاریکه نصف پائین بدن را بدان میپوشاند و خود را بدان میپیچد. و لازم استکه این دو پارچه سفید باشند چون جامه سفید در پیشگاه خداوند از دیگر جامهها محبوبتر است. ابن عباسگفت: پیامبر صلی الله علیه و سلم بعد از اینکه موی خود را شانه و روغن زد وازار و ردای خود را پوشید، با یارانش روانگردید. بروایت بخاری.
٣-تطییب: لباس و تن خود را با مواد خوشبو، خوشبو میسازد حتی اگراثرآن بعد ازاحرام هم باقی بماند. عایشهگوید: “گوئیکه الان درخشندگی ماده خوشبو را در قسمت پیشانی سر پیامبر صلی الله علیه و سلم را میبینم و حال آنکه او در احرام بود“. بروایت بخاری و مسلم.
همین دو نفر از او روایت کردهاند که گفت: “من پیش از احرام پیامبر صلی الله علیه و سلم را،خوشبو میساختم و پس از رمی جمره نیز برای اینکه احرام بشکند او را خوشبو میکردم. پیش از اینکه طواف کند”.
عایشهگفته است: “ما همراه پیامبر صلی الله علیه و سلم به سوی مکه بیرون میرفتیم و بهنگام احرام مشک بر چهره خود میسائیدیمکه هرگاه یکی ازما عرق میکرد، مشک بر چهرهاش جاری میگردید و پیامبر صلی الله علیه و سلم آن را میدید و ما را منع نمیکرد”. بروایت احمد و ابوداود.
٤-دو رکعت نماز: پس از قرائت فاتحه اول سوره “کافرون” و بعد از فاتحه دوم سوره اخلاص میخواند. ابن عمرگوید:”پیامبر صلی الله علیه و سلم در ذوالحلیفه -میقات حج اهل مدینه -دو رکعت نمازخواند”. بروایت مسلم. اگرکسی دو رکعت فرض هم بخواند بجای دو رکعت سنتکافی است، همانگونهکه برای سنت تحیه المسجد نیزکافی است.
انواع احرام
احرام سه نوع است: “قران” و “تمتع” و “افراد” باجماع علما، هر سه نوع جایز است. عایشهگوید: “در سال حجه الوداع همراه پیامبر صلی الله علیه و سلم ما هم - از مدینه -بیرون آمدیم، برخی احرام بعمره وبرخی احرام به حج وبعضی احرام به حج و عمره هر دو بسته بودند و پیامبر صلی الله علیه و سلم ؛ احرام به حج بست”. هرکس احرام به عمره بسته بود، پس از طواف القدوم احرام را شکست. و هرکس احرام، به حج یا احرام به حج و عمره بسته بود، تا روز قربانی احرام را نشکست. بروایت احمد و بخاری و مسلم و مالک.
قران چیست؟
قران یعنی درمیقات بنیت انجام مناسک حج وعمره هردوبا هم، احرام ببندد. زیرا با یک احرام هر دو را با هم جمع بسته است و میگوید: " لبیک بحج وعمرة [خداوندا به نیت و قصد حج و عمره، به خدمت توآمدهام]".
در این صورت محرم تا فراغتکامل ازانجام اعمال حج و عمره، در حال احرام باقی میماند. یا اینکه در میقات احرام به نیت عمره میبندد و پیش ازطواف نیت حج را هم میکند و حج را برعمره وارد میسازد.
-این یکی را دراصطلاح کتاب و سنت تمتع میگویند -.
تمتع چیست؟
تمتع آنستکه در ماههای حج به عمره برود، سپس در همانسال حج را نیز انجام دهد. چون در یک سال در ماههای حج از انجام مناسک هر دو بهرهمند گردیده است پیش ازاینکه به دیارخویش برگردد، آن را تمتع نامیدهاند زیرا او بعد از انجام عمره، احرام را بپایان میبرد و همانندکسانیکه در احرام نیستند، از پوشیدن لباس و مواد خوشبو و امثال آن تمتع میبرد. متمتع باید درمیقات تنها به نیت عمره احرام ببندد و بگوید: ’’لبیکبعمره’’ و درحال احرام میماند، تا اینکه به مکه میرسد، او طواف القدوم را انجام میدهد و بین صفا و مروه سعی میکند، سپس یا موی سرش را میتراشد یاکوتاه میکند و احرامش پایان مییابد و لباس احرام را درمیآورد و لباس عادی میپوشد و هرآنچهکه وسیله احرام، بر او حرام بود، انجام میدهد، تا اینکه روز ’’ یوم الترویة ، (هشتم ذیالحجه) فرا میرسد، آنگاه از خود مکه احرام به حج میبندد.
در “فتح”گفته است: جمهور فقهاگفتهاند: تمتع آنستکه یک شخص حج و عمره را دریک سال درماههای حج دریک سفرانجام دهد وعمره را برحج مقدم دارد و مکی باشد. هرکس به یکی ازاین شروط خلل برساند متمتع نیست.
افراد چیست؟
افراد آنستکه شخص حاجی از میقات، تنها حج را ارادهکند و به حج احرام ببندد و در تلبیهگوید " لبیک بحج "و در حال احرام میماند تا اینکه اعمال حج پایان میپذیرد، سپس اگر خواست بعد از اتمام حج نیت احرام عمره میکند و عمره را هم بجای میآورد. (البته برای احرام به عمره باید به خارج حرم برود از جمله تنعیم)
کدامیک از این مناسک حج بهتر است؟
فقها اختلاف دارند در اینکهکدامیک از این انواع سهگانه نسک حج بهتر است [6]. شافعیه گویند: “افراد” و “تمتع’“ از “قران“ بهترند زیرا "مفرد” و “متمتع” هریک از این دو را بصورت کامل انجام میدهند. ولی "مقارن“ تنها اعمال حج را انجام میدهد. بعضیگفتهاند: “تمتع“ از "افراد” بهتر است و بعضی بعکسگفتهاند. حنفیه گفتهاند: “قران” از “تمتع” و “افراد” بهتر است و “تمتع” از “افراد” تنها برتر است. مالکیه گفتهاند: افراد از تمتع و قران بهتر است.
حنابلهگفتهاند: “تمتع،“ از “قران” و افراد” بهتر است و این برای ما آسانتر است و پیامبر صلی الله علیه و سلم آن را برای خویش آرزوکردند و یاران را بدان دستور دادند.
مسلمگوید: عطاء گفت: از جابر بن عبدالله شنیدمکهگفت: ما یاران پیامبر صلی الله علیه و سلم تنها احرام به حج بستیم. پیامبر صلی الله علیه و سلم صبح روز چهارم ذیالحجه آمد وبه ماگفت:که احرام خود را بپایان ببریم. مردم احرام را بپایان بردند و با زنانشان معاشرت و آمیزشکردند. ولی پیامبر صلی الله علیه و سلم شکستن احرام را واجب نکردند، بلکه شکستن آن را برایشان حلال وروا دانستند -وآنان را مخیرنمودند گفتیم: هنوزبین ما و بین رفتن به عرفات پنج روز باقی بود،که پیش زنان خود میرفتیم و همبستر میشدیم تا جائیکه وقتی به عرفات رفتیم، هنوزآثارجماع درما پیدا بود (یعنی تا روزهشتم، پیش ازرفتن به عرفات احرام برای حج نبستیم و تا اندکی پیش ازرفتن به عرفات از همبستری با زنان خودداری نکردیم و پیش ازحرکت غسلکردیم و احرام بستیم و راه افتادیم.
پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت: ای یاران شما میدانیدکه من از همه شما متقیتر و راستگوتر و نیکوکارترم، اگر قربانی با خود نیاورده بودم، من نیز احرام خود را میشکستم مثل شما. اگرآنچهکه الان میدانم اول میدانستم با خود هدی قربانی نمیآوردم، پس شما احرام خود را بشکنید وما احرام خود را شکستیم ودستوراورا شنیدیم وازاو اطاعت کردیم.
میتوان بطور مطلق احرام بست
هرکس بطور مطلق احرام بست و گفت: نویت الاحرام -و قصد اداء فریضه خدا داشت، بدون اینکه یکی از این انواع ثلاثه -قران، تمتع، افراد -را تعیین کند، بعلت اینکه از تفصیل آن خبر نداشت، جایز است و احرام او صحیح میباشد.
علماگفتهاند: اگرکسی بقصد نسک و عبادت، تهلیل و تلبیهگفت و نام هیچیک ازآن انوع سهگانه را نبرد و به دلش نیت قران و یا تمتع و یا افراد خطورنکرد، حج وی صحیح میباشد و به انتخاب خویش یکی ازآن سه نوع را انجام میدهد.
طواف قران و تمتع و سعی صفا ومروه درآن دو، برای اهل حرم مکی جز افراد درست نیست:
از ابن عباس درباره متعه الحج سوال شد. گفت: مهاجرین و انصار و زنان پیامبر صلی الله علیه و سلم در حجه الوداع احرام بستند و نیت احرامکردند و ما نیز چنانکردیم. چون به مکه وارد شدیم، پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت: احرام خود را،که برای حج بستهاید، به عمره تبدیلکنید مگرکسیکه هدی قربانی را همراه خود آورده باشد، ما طواف کعبه و سعی بین صفا و مروه راکردیم و احرام خود را شکستیم وبا زنان خود همخوابه شدیم و لباس و جامه دوخته پوشیدیم. پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت: هرکس هدی قربانی با خود آورده است، برای او حلال نیستکه احرام را بشکند تا اینکه قربانی را به جای خود رساند -یعنی تا روز عیدکه در “منی“ قربانی میکند -سپس پیامبر صلی الله علیه و سلم به ماکه احرام به حج را، به احرام به عمره تبدیلکرده بودیم، درشب روز هشتم ذیالحجه - یوم الترویه -به ما دستوردادکه درروزهشتم ذیالحجه احرام به حج ببندیم. یعنی به نیت انجام فریضه حج احرام ببندیم. چون مناسک را انجام دادیم، آنگاه به خانهکعبه آمدیم و طواف -طواف الافاضه -کردیم وسعی بین صفا ومروه را هم انجام دادیمکه بدینگونه حج ما بپایان رسید و برما واجب بودکه فدیه بدهیم و حیوانی ذبح کنیم، خداوند گوید: " فمن تمتع بالعمرة إلی الحج فما استیسر من الهدی فمن لم یجد فصیام ثلاثة أیام فی الحج وسبعة إذا رجعتم إلی أمصارکم [هرکس در ماههای حج نخست عمره را انجام دهد سپس حج را -هردو را در یک سفرانجام دهد -.بر وی است که بشکرانه این دو عبادت که انجام داده است، آنچه از هدی قربانی میسر است ذبحکند، اگرکسی قربانی نداشته باشد سه روز در حج روزه بگیرد وچون به وطن خویش برگشت هفت روزرا روزه بگیردکه جمعاًده روزکامل میشود]". ذبح یکگوسفندکافی است. آنان دونسک و عبادت را -حج و عمره - دریک سال انجام دادندکه خداوند آن را درکتاب خویش و سنت پیامبر صلی الله علیه و سلم بدان امرفرموده است وآن را برای غیراهل مکه مباح داشته است:" ذلک لمن لم یکن أهله حاضری المسجد الحرام این بهرهمندی از -متعه حج -برایکسانی استکه اهل مکه نباشند و خانواده وکاشانهشان در مکه نباشد و ماههای حج که خداوند نام برده است: شوال و ذوالقعده و ذوالحجه میباشد. هرکس دراین ماهها متعه حج بگزارد، باید یا قربانی دهد یا روزه بگیرد. بروایت بخاری.
1-از این حدیث برمیآیدکه اهل مکه نمیتوانند متعه حج و قران بجای آورند. (شافعی و مالک و احمد میگویند اهل مکه میتوانند آنها را بدونکراهت انجام دهند). بلکه باید حج تنها وعمره تنها، انجام دهند واین رای ابن عباس وابوحنیفه است.
بعلت همین آیه:" ذلک لمن لم یکن أهله حاضری المسجد الحرام ". دربارهکسانیکه در مسجدالحرام هستند، اختلاف است. مالک میگوید:مردم خود مکه مراد است، که اعرج هم چنینگفته و طحاوی آن را اختیارنموده است و ترجیح داده است و ابن عباس و طاووس وگروهیگفتهاند: اهل حرم مراد است. و حافظ گفته از ظاهر آیه چنین پیدا است. شافعیگوید: مرادکسانی استکه تا حداقل مسافه قصرنماز، در پیرامون مکه سکونت دارند و ابن جریر هم آن را اختیار کرده است.
حنفیه گفتهاند: مراد از اهل حرم، کسانی استکه میقات مکانی احرامشان حرم است یا نزدیکتر میباشند. آنچه که مورد اعتبار است سکونت و اقامت است، نه نشات و پیدایش -بنابراین اگر یکنفرایرانی هم آنجا سکونت داشته باشد، اهل حرم است .
٢-از این حدیث برمیآیدکه اگرکسی متمتع باشد باید نخست طواف -طواف القدوم -و سعی بین صفا و مروه را برای عمره انجام دهد. سپس طواف الافاضه را بعد ازوقوف در عرفات و سعی بین صفا و مروه برای فریضه حج انجام دهد. اما کسیکه به قران احرام بسته است، جمهور علماگویند اعمال حج برای اوکافی است پس برای حج و عمره یکبار طواف -طواف الافاضه -را بعد ازوقوف در عرفات و سعی بین صفا و مروه را انجام میدهد، مثلکسیکه نیت افراد میکند با این تفاوتکه در قران برای هر دو احرام میبندد، ولی درافراد تنها یکی را قصد می کند.
1-جابر بن عبداللهگفت: پیامبر صلی الله علیه و سلم با یک نیت و احرام، حج و عمره هر دو را، اراده و قصدکرد و برای هر دو یک طواف -و یک سعی -انجام داد بروایت ترمذی که آن را حدیث حسن دانسته است. پس بصورت قران حج گزارد.
2-ابن عمرگوید: پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت:" من أهل بالحج والعمرة، أجزأه طواف واحد وسعی واحد [هرکس احرام به حج وعمره بست وبا صدای بلند برای آنها تلبیهگفت یک طواف و یک سعی برای اوکفایت میکند]". ترمذی آن را روایتکرده و “حسن صحیح“ و “غریب“ دانسته و دارقطنی آن را نقلکرده و بدان افزوده است:" ولا یحل منهما حتی یحل منهما جمیعا (هر دو با هم پایان میگیرند)
٣-مسلمگوید: پیامبر صلی الله علیه و سلم به عایشه گفت:" طوافک بالبیت، وبین الصفا والمروة یکفیک لحجک وعمرتک [طواف تو بدور خانهکعبه و سعی بین صفا ومروه، برای حج و عمرهات کافی است]".
ابوحنیفهگوید: دو طواف ودو سعی لازم است. رای اول بهتراست چون دلایل آن قویتر میباشد.
٤-در حدیث آمده استکه بر "متمتع“ و “قارن“ قربانی واجب است و حداقل آن یکگوسفند است. هرکس قربانی نداشت، سه روز، روزه بگیرد، در ایام حج و هفت روز دیگر روزه بگیرد، وقتیکه بمیان خانواده وکشورخویش برگشت، بهتر استکه آن سه روز را در دهه اول ذیالحجه پیش از رفتن به عرفات روزه بگیرد. برخی ازعلما ازجمله طاووس و مجاهد جایزمیدانند،که آنها را ازاول شوال روزه بگیرد. ابن عمرگوید میتواند آن سه روز را پیش از“یوم الترویه“ روز هشتم“ و یوم الترویه و روزعرفات را روزه بگیرد، اگرآنها را روزه نگرفت، یا بعضی راگرفته و بعضی مانده بود، میتواند در ایام التشریق آنها را بگیرد. زیرا عایشه و ابن عمر گفتهاند: روزه ایام التشریق رخصت نیست، مگر برایکسیکه قربانی نداشته باشد. اگر بتواند آن سه روزه را درایام حج بگیرد، باید آنها را قضاکند.
واما درباره آن هفت روز، بعضیگفتهاند: بوقت برگشتن به وطن خود آنها را روزه میگیرد، و بعضی گفتهاند: بوقت برگشتن به منزل خود آنها را میگیرد. بنابراین، در اراه هم میتواند آنها را بگیردکه مجاهد و عطاء بر این رای میباشند.
تتابع و پشت سرهم بودن دراین ده روزواجب نیست. هرگاه نیتکرد، و احرام بست شرعاً میتواند تلبیه را بگوید، (از ظاهر عبارت برمیآید که میتواند روزه بگیرد ) .
..... ادامه در بخش چهارم
منبع: سايت نوار اسلام