......
کارهای روز عید قربان
کارهای روزعید قربان بدین ترتیب صورت میگیرد: نخست رمی جمرات سپس قربانی، سپس تراشیدن موی، سپس طواف الافاضه بدور خانه کعبه.
مراعات این ترتیب سنت است. اگر یکی از مناسک را بر دیگری جلو انداخت، بنا برای اکثر اهل علم چیزی براو واجب نمیشود و قربانی برای جبران آن لازم نیست، و مذهب امام شافعی هم چنین است.
عبدالله بن عمروگفت: پیامبر صلی الله علیه و سلم در حجهالوداع درمنی توقفکرد و مردم از او پرسش میکردند، مردی آمد وگفت: ای رسول خدا من ندانستم و پیش از قربانی موی خود را تراشیدم. پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت:"اذبح و لاحرج [قربانیکنکه هیچ اشکالی ندارد]". سپس یکی دیگر آمد وگفت: ای رسول خدا من ندانستم، پیش از رمی جمره قربانیکردم. پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت:"ارم و لاحرج [رمی جمره را انجام بده و هیچ اشکالی ندارد]". درباره هیچ تقدیم و تاخیری سئوال نشد، مگر اینکه پیامبر صلی الله علیه و سلم میگفت: “کارت را بکن و اشکال ندارد”. ابوحنیفهگوید: اگر ترتیب را مراعات نکند و مناسکی را بر دیگری مقدم دارد، باید آن را با ریختن خون قربانی جبرانکند. و گفته است “لاحرج” راکه پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت: برای برداشتنگناه است نه برای برداشتن فدیه یعنی فدیه بدهد وگناهکار نمیشود.
تحلل اول و تحلل دوم: بیرون آمدن ازاحرام
پس از رمی جمره عقبه در روز عید و تراشیدن یا کوتاه کردن موی سر، تمامی چیزهائیکه بوسیله احرام بستن بر حاجی حرام شده بود، حلال میگردد، بغیر از همبستری با زنان. پس میتواند مواد خوشبو را استعمالکند و لباس و جامه دوخته شده را بپوشد. اصطلاحاً در فقه این را "تحلل اول" گویند. چون بعد از آنکه طواف الافاضه راکه رکن حج است، انجام داد تمامکارهائیکه با بستن احرام بر وی حرام شده بود بر او، حلال میگردد، حتی همبستری با زنش، و این را "تحلل دوم" گویند.
رمی جمرات [17] و اصل و دلیل مشروعیت آن
بیهقی بروایت از سالم بن ابیالجعد و او بروایت از ابن عباسگوید:که پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت: وقتیکه ابراهیم علیه السلام برای انجام مناسک حج آمد و به محل جمرات رسید، شیطان درکنارجمره عقبه خود را به وی نشان دادکه ابراهیم علیه السلام هفت سنگ ریزه به وی انداخت تا اینکه بزمین فرو رفت، سپس درکنار جمره دوم نیز شیطان بر او عارضگردید، ابراهیم علیه السلام باز هم هفت سنگ ریزه به وی انداخت، تا اینکه بزمین فرو رفت. سپس بار دیگردرکنارجمره سوم براو عارض شدکه او بازهم با انداختن هفت سنگ ریزه او را ازخود راند،که شیطان بزمین فرورفت. ابن عباسگفت: شما شیطان را رجم میکنید وازخود میرانید و بدینوسیله ازدین پدرتان ابراهیم پیروی میکنید. منذری و ابن خزیمه در صحیح خود و حاکم آن را روایتکردهاند و حاکم گفته: بشرط شیخین صحیح است.
حکمت رمی جمرات
امام محمد غزالی در «احیاء علوم الدین»گفته است: باید مقصودکسیکه رمی جمرات میکند، انقیاد و تسلیمکامل در برابر امر خدا و اظهار بندگیکامل برای او و مغتنم شمردن فرصت برای امتثال امرخداوند باشد، بدون اینکه دراین باره سهمی برای نفس و عقل خویش قایل باشد.
سپس حاجی باید بداند،که دراینکار، از حضرت ابراهیم پیروی میکند و قصد تشبه به او را دارد،که شیطان ملعون و رانده شده، در این مکان در سر راه او قرار گرفت تا اورا وسوسهکند وشبههای درحج اوداخل نماید یا اورا بفریبد و مرتکب عصیان و نافرمانی گردد و در امتثال اوامر خداوند سست شود. که خداوند بوی دستور داد تا آن ملعون را با انداختن این سنگ ریزهها، ازخود براند و وسوسه و آرزوی او را، نقش برآب کند.
اگر این خیال بردل شما بگذرد:که حضرت ابراهیم شیطان را دیدکه براو ظاهر شده است، لذا آن را با انداختن سنگ ریزهها ازخود راند، ولی شیطان برمن ظاهر نمیشودکه او را ببینم و از خود برانم، بدانکه این خیال هم ازوسوسههای شیطان میباشد،که آن را در قلب شما، انداخته تا عزم و تصمیم شما را در رمی جمرات سستکند وگمان کنیکه رمی جمرات فایدهای ندارد. و بیشتر ببازی میماند، در نتیجه ازآن غفلتکنی و بدان نپردازی. پس با جدیت تمام، دامن بکمر زن و رمی جمرات را، نیکو انجام ده و شیطان را ازخود بران و پوزهاش را بخاک بمال. بدانکه تو درظاهر جمره عقبه را سنگ باران میکنی ولی درحقیقت شیطان را سنگ باران نمودهای و پشتش را شکستهای، چون بحقیقت وقتیکه شیطان دریابد،که توامر خداوند را امتثال میکنی و تنها بخاطر بزرگداشت امر خداوند و اجرای فرمان او بدون پیروی ازهوای نفس خویش، بدینکارمبادرت میکنی، پوزهاش بخاک مالیده میشود و از تو مایوس میگردد .
حکم رمی جمرات
جمهورعلماگویند: رمی جمرات واجب است، ولی جزو ارکان حج نیست پس اگرکسی آن را ترککرد باید برای جبران آن فدیه بدهد. چون مسلم واحمد ونسایی از جابر روایتکردهاندکهگفت: من پیامبر صلی الله علیه و سلم را در روز عید قربان دیدمکه سوار بر مرکب خویش، رمی جمره میکرد و میگفت:" لتأخذوا عنی مناسککم، فإنی لاأدری لعلی لا أحج بعد حجتی هذه [ای مردم مناسک حج خود را از من فراگیرید، زیرا من نمیدانم، شاید این حج آخرین حج من میباشد و بعد ازآن دیگر، حج نیایم اشاره به رحلت خویش فرموده است]". عبدالرحمن تیمیگوید: پیامبر صلی الله علیه و سلم درحجهالوع به ما امرکردندکه با سنگ ریزههائی باندازه دانه باقلا رمی جمارکنیم. طبرانی در “الکبیر“ آن را با رجال صحیح و سند معتبرروایتکرده است .
اندازه سنگ ریزهها و جنس آنها
در حدیث فوقگفتیمکه سنگ ریزه باندازه دانه باقلا و بقول اثرم بزرگتر ازدانه نخود وکوچکتر از فندق باشد. اکثر اهل علم این اندازه را مستحب، میدانند.،لذا اگرکسی با سنگ بزرگ رمی جمار نمود، کفایت میکند، ولیکراهت دارد. امام احمدگوید:کافی نیست مگر اینکه با سنگ ریزه باشد. همانگونهکه خود پیامبر صلی الله علیه و سلم بدان عمل نموده و از انداختن سنگ بزرگ نهی فرموده است.
سلیمان بن عمرو احوص ازدی ازمادرش نقل میکندکهگفت: در بستر وادی از پیامبر صلی الله علیه و سلم شنیدمکه میگفت:" یا أیها الناس لا یقتل بعضکم بعضا، إذا رمیتم الجمرة فارموا بمثل حصی الحذف [ای مردم مواظب باشیدکه بهنگام رمی جمراتکسی را نکشید، با سنگهای باندازه دانه باقلا رمی جمارکنید]". بروایت ابوداود.
ابن عباسگوید: پیامبر صلی الله علیه و سلم به منگفت: بیا برایم سنگ ریزه جمعکن، من سنگ ریزههائی برایش جمع کردم که باندازه دانه باقلا بود چون آنها را بدست او دادم گفت:" بأمثال هؤلاء وإیاکم والغلو فی الدین، فإنما أهلک الذین من قبلکم الغلو فی الدین [سنگ ریزهها باید بدین اندازه باشد. شما را از غلو و افراط در دین برحذر میدارم زیرا غلو وافراط در دین مردمان پیش ازشما را دچارهلاکتکرد]". بروایت احمد و نسائی با سند حسن.
جمهور فقها این احادیث را حمل بر اولویت و استجابکردهاند، و اتفاق دارند براینکه رمی جمرات جز با سنگ جائزنیست، پس با آهن و سرب و امثال آن صحیح نمیباشد. حنفیه مخالفتکرده وگویند با هرچیزیکه ازجنس خاک باشد درست است، سنگ باشد یاگل یا خشت یا خاک یا سفال. چون احادیث وارده درباره رمی جمرات مطلق هستند و عمل پیامبر صلی الله علیه و سلم و اصحاب او حمل برافضلیت میشود، نه برتخصیص. البته رای اول ترجیح دارد چون پیامبر صلی الله علیه و سلم با سنگ ریزه و سنگ ریزه های باندازه هسته خرما یا دانه باقلا رمی جمارکرده است و غیرسنگ ریزه را شامل نمیشود، ولی انواع سنگ ریزهها را دبرمیگیرد.
سنگ ریزه را از کجا باید جمع کرد؟
ابن عمرسنگ ریزهها را ازمزدلفه جمعآوری میکرد، وسعید بن جبیرنیزازآنجا جمعآوری میکرد وگفت: سنگ ریزهها را ازآنجا جمع میکردند و امام شافعی آن را مستحب میداند. و امام احمدگفته است از هر جا باشد اشکال ندارد. و قول عطاء و ابن المنذر نیز بر این است. زیرا در حدیث ابن عباسکه قبلاگفته شد محل برداشتن و جمعآوری سنگ ریزه معین نشده است. اگرکسی سنگ ریزه را درمحل رمی بردارد و بدان رمیکند، برای حنفیه و شافعی و احمد جایز است ولیکراهت دارد و برای ابن حزم کراهت ندارد وگفته: انداختن سنگ ریزهایکه قبلا انداخته شده است جایزاست و سواره سنگ انداختن نیزجایزاست. زیرا نه قرآن ونه سنت از انداختن سنگ ریزهایکه قبلا انداخته شده است نهی نکردهاند. سپس ابن حزم گوید: اینکهگفتهاندکه ابن عباس روایتکرده استکه:" أن حصی الجمار، ما تقبل منه رفع [برداشتن سنگهای انداخته شده پذیرفته نمیشود]". اگرچنین میبود و سنگها را بحال خود میگذاشتند میبایستی تا بحال جمرات هر یککوهی شده باشدکه راه را میبست و چنین نیست (پس نمیتوان آن را روایت معتبر دانست)گوئیم: خیلی خوب، پس چه میشود؟ اگرانداختن این سنگها از عمرو قبول نشود پس از زید پذیرفته خواهد شد، زیراگاهی شخصی صدقهای میبخشد و خداوند از او نمیپذیرد سپس آن چیز بدست دیگری میرسد و او آن را صدقه میدهد و از او پذیرفته میشود.
و اما درباره سواره رمی جمراتکردن، عبدالله بن قدامهگوید: پیامبر صلی الله علیه و سلم را دیدم که روزعید بر شترخویش -صهباء -سوار بود و رمی جمرات میکرد، بدون اینکه کسی را بزند یا براند یا بگوید دور شوید”.
تعداد سنگ ریزه
تعداد سنگ ریزهها هفتاد یا چهل ونه عدد استکه روزعید هفت تا به سوی جمره العقبه انداخته میشود و روز یازدهم و دوازدهم بیست و یک عدد آنها بهر سه جمره هریک هفت سنگ انداخته میشود و بیست و یک عدد دیگر بهمین ترتیب در روز سیزدهم به سوی جمرات انداخته میشودکه در این صورت تعداد سنگ ریزهها هفتادتا میشود. اگردر رمی جمرات، به روزعید و روزهای یازدهم و دوازدهم اکتفاکند تعداد سنگ ریزهها (٤٩) چهل و نه عدد میشود.
بمذهب امام احمد و عطاء اگر حاجی پنج سنگ انداخته او راکفایت میکند و مجاهد گفته است، اگر شش سنگ انداخت بروی فدیه واجب نمیشود. سعید بن مالک گوید: همراه پیامبر صلی الله علیه و سلم ازحج برمیگشتیم، یکی میگفت: من شش سنگ ریزه انداختم و یکی دیگر میگفت: من هفت سنگ ریزه انداختم وکسی،کسی دیگر را، سرزنش نمیکرد.
روزهای رمی جمرات
روزهای رمی سه روزیا چهارروزاست: روز عید و دو روزازایام التشریق، یا سه روز از ایام التشریق. خداوند میفرماید:" الله فی أیام معدودات، فمن تعجل فی یومین فلا إثم علیه ومن تأخر فلا إثم علیه لمن اتقی [خدارند رادر روزهای معدود ذکر گوئید: هرکس بعد ازعید قربان شتابکرد و دو روز در منی ماند و درروز دوازدهم ازآنجا سوی مکه برگشت، براوگناهی نیست وهرکس تقوی پیشهکرد وسه روزدر منی ماند و در روز سیزدهم سوی مکه برگشت، بر اوگناهی نیست]".
رمی جمره در روز عید قربان
نیکوترین وقت برای رمی جمره درروز عید هنگام چاشت بعد از طلوع خورشید میباشد. چون پیامبر صلی الله علیه و سلم درهنگام چاشت روزعید رمی جمره عقبهکرد. ابن عباسگوید: پیامبر صلی الله علیه و سلم ناتوانان و ضعفای اهل بیت خود را جلو انداخت و گفت:" لا ترموا جمرة العقبة حتی تطلع الشمس [جمره عقبه را رمی نکنید تا اینکه خورشید طلوع میکند]". بروایت وتصحیح ترمذی.
اگر رمی جمره عقبه را تا آخر روز عید بتاخیر انداخت جایز است. ابن عبدالبر گوید اهل علم اجماع دارند براینکه اگرروزعید پیش ازغروب رمی جمره عقبهکند درست است، اگرچه مستحب نیست.
ابن عباسگوید: روز عید قربان در منی از پیامبر صلی الله علیه و سلم سئوال میکردند. مردی گفت:" رمیت بعد ما أمسیت [18]، فقال: " لا حرج ". [من مساء -بعدازظهرتا نزدیک غروب، رمی جمرهکردم، پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت: اشکال ندارد]". بروایت بخاری.
آیا میتوان رمی را تا شب بتاخیر انداخت؟
اگرکسی بنا به عذری نتواند درروزرمی جمرهکند جایزاست آن را تا شب بتاخیر اندازد. چون مالک از نافع روایتکرده استکه دختر صفیه همسر ابن عمر در مزدلفه دچار زایمان شدکه او همراه صفیه مادرش درآنجا ماند تا اینکه بعد از
غروب خورشید روزعید در”منی” به ما پیوستند وابن عمربدانان امرکردکه رمی جمرهکنند و درآن اشکالی ندید. ولی تاخیررمی جمره بدون عذر مکروه است و انجام آن درشب بنا برای حنفیه و شافعیه وروایتی ازمالک وبنا بحدیث ابن عباس کهگذشت موجب فدیه نیست، ولی امام احمدگوید: اگرکسی رمی جمره را تا انتهای روزعید قربان بتاخیر انداخت، نباید شب رمی جمرهکند، بلکه باید فردای آن روز بعدازظهر بدان مبادرت کند.
ضعیفان و افراد معذور میتوانند بعد از نیمه شب عید قربان رمی جمره کنند
باجماع علما، هیچکس مجازنیست پیش ازنیمه آخرشب عید رمی جمرهکند، ولی زنان وکودکان و ضعیفان و افراد معذورو چوزبانان شتر، این رخصت را دارند که ازنیمه شب عید به بعدرمی جمره عقبه را انجام دهند. ازعایشه روایت استکه پیامبر صلی الله علیه و سلم ام سلمه را شب عید فرستادکه رمی جمره عقبهکندکه پیش ازفجرآن را انجام داد، سپس برای طواف الافاضه رهسپار مکهگردید. بروایت ابوداود و بیهقی. اوگفته استکه اسناد آن صحیح است و اشکالی ندارد.
ابن عباس گوید: پیامبر صلی الله علیه و سلم اجازه دادند که چوزبانان و شتر چرانان در شب عید رمی جمره عقبهکنند. بزارآن را روایتکرده و در اسناد آن مسلم بن خالد زنجی وجود داردکه ضعیف است.
عروه بن الزبیرگوید: پیامبر صلی الله علیه و سلم روزعید قربان به سوی ام سلمه چرخید وبه وی دستور دادکه ازمزدلفه راهی طواف الافاضه شود و به مکه برود و نمازصبح را در آنجا بگزارد. وآن روزنوبه ام سلمه بودکه نزد پیامبر صلی الله علیه و سلم باشد و پیامبر صلی الله علیه و سلم دوست داشت که همراه او باشد. بروایت شافعی و بیهقی. عطاء گوید: یکی از “اسماء” برایم نقلکردکه او رمی جمرهکرد، من به ویگفتم:که ما درشب جمره عقبه را رمیکردیم و بسویش سنگ انداختیم. اسماءگفت: ما در زمان پیامبر صلی الله علیه و سلم چنان رفتار میکردیم. بروایت ابوداود.
طبریگوید: شافعی به این حدیث ام سلمه وحدیث اسماء استدلالکرده است که بعد ازنیمه شب طواف الافاضه را جایز دانسته است. ابن حزمگوید: اجازه رمی جمره در شب مخصوص زنان میباشد نه مردان. برای مردان این اجازه نیست خواه، نیرومند باشند یا نیرومند نباشند. وآنچه که ازحدیث برمیآید آنست که اگر کسی معذور باشد، میتواند شب عید، پیش افتد و رمی جمره عقبهکند. ابن المنذر گوید: سنت آنست تا بعد ازطلوع خورشید رمی جمره صورت نگیرد، همانگونهکه پیامبر صلی الله علیه و سلم چنینکرده است ورمی جمره قبل ازطلوع فجر جایزنیست چون اگر کسی چنینکند مخالف سنت رسول خدا رفتارنموده است. و هرکس پیش ازطلوع - فجر رمی جمره عقبهکرد، بر وی، چیزی واجب نمیشود -تاوان ندارد -چونکسی را سراغ ندارمکهگفته باشد او راکفایت نمیکند.
رمی جمره عقبه کردن بر فوق آن
اسودگوید: عمربن خطاب را دیدمکه برفوق جمره ایستاده بود وآن را رمی میکرد - بر روی آن ایستاده بود و بدان سنگ ریزه میانداخت - از عطاء هم در این باره سئوال شد -گفت: اشکالی ندارد. این دو روایت را سعید بن منصورآورده است.
رمی جمار -سنگ انداختن به جمرات -درایام سهگانه ایام التشریق وقت برگزیده و انتخاب شده برای رمی جمرات درسه روزه ایام التشریق از زوال خورشید ازخط استوا تا غروب خورشید میباشد. ابن عباسگوید: پیامبر صلی الله علیه و سلم رمی جمار را انجام داد، بهنگام زوال خورشید یا بعد از زوال خورشید. بروایت احمد و ابن ماجه و ترمذیکه آن را “حسن” دانسته است.
بیهقی بروایت از نافع گوید: عبدالله بن عمر میگفت: ما در ایام التشریق به رمی جمرات مبادرت نمیکنیم تا اینکه خورشید از خط استوا زوال کند.
اگرکسی رمی را تا شب بتاخیرانداخت، مکروه است و شب تا طلوع خورشید فردای آن شب، باید بدان کار مبادرتکند. همه پیشوایان مذاهب فقهی بر این مطلب اتفاق دارند، مگر ابوحنیفهکه روز سوم پیش از زوال خورشید آن را جایز
میداند، او بحدیث ضعیفیکه ابن عباس در این باره روایتکرده نظر داشته است کهگفته: “هرگاه خورشید روزآخر-روزسوم ایام التشریق -که موقع پراکنده شدن از “منی” است بالا آمد، جایز است رمی جمارکرد و آنگاه از “منی” به سوی مکه برگشت”. -اخیراً علمای مصر فتوی دادهاندکه هر روز پیش اززوال خورشید از خط استوا رمی جمرات جایزاست -
توقف و دعا خواندن بعد از رمی جمرات در ایام التشریق
مستحب است که بعد از رمی جمرات رو به قبله ایستاد و بدعا وحمد و استغفار، برای خود و دیگر مسلمانان پرداخت. زیرا احمد و بخاری بروایت ازسالم بن عبدالله و از پدرشگفتهاند:که پیامبر صلی الله علیه و سلم بروایت از سالم بن عبدالله بن عمر و از پدرشگفتهاند:که پیامبر صلی الله علیه و سلم هر وقت رمی جمره اولیکه درکنار مسجد است مینمود، هفت سنگ ریزه به سوی آن میانداخت و با انداختن هر سنگ الله اکبر میگفت وبرمیگشت به طرف چپ به طرف بستروادی وروبه قبله میایستاد و دست بدعا برمیداشت و این توقف او طول میکشید، سپس به رمی جمره دوم میپرداخت با هفت سنگ ریزهکه با هریکی تکبیرمیگفت، سپس بطرف چپ بطرف بستروادی برمیگشت و رو به قبله دست بدعا برمیداشت، سپس میرفت تا اینکه به جمره عقبه میرسید وبه سوی آن هفت سنگ ریزه پرتاب میکردکه با هریکی تکبیرمیگفت، سپس برمیگشت و توقف نمینمود. در حدیث آمده است که بعد ازرمی جمره عقبه توقف نمیفرمودند، بلکه بعد ازدو جمره دیگرتوقف میفرمودند. علما برای آنکار اصلی قرار داده وگفتهاند: هر رمیکه بعد از آن در آن روز رمی دیگر نباشد، توقف نزد آن لازم نیست و هررمیکهبعد ازآن درآن روز رمی دیگر باشد، توقف هست. ابن ماجه بروایت ازابن عباسگوید: پیامبر صلی الله علیه و سلم هرگاه رمی جمره عقبه میکرد میرفت وتوقف نمینمود.
مراعات ترتیب در رمی جمار
آنچهکه از عمل پیامبر صلی الله علیه و سلم به ثبوت رسیده، آنستکه او از جمره اولیکه به “منی” نزدیک است آغاز میکرد، سپس بدومی که بعد از آنست، میپرداخت، سپس برمی جمره عقبه میرفت. و پیامبر صلی الله علیه و سلم فرموده است: " خذوا عنی مناسککم [مناسک حج خود را ازمن فراگیرید]".
سه نفراز پیشوایان مذاهب فقهی با توجه به عمل پیامبر صلی الله علیه و سلم ترتیب بین رمی جمرات را بشرحی که گذشت شرط میدانند، همانگونه که پیامبر صلی الله علیه و سلم انجام داده است. ولی آنچه حنفیه اختیارکردهاند، آنست که مراعات ترتیب مذکور سنت میباشد .
مستحب است با انداختن هرسنک ریزه تکبیرگفت ودعاکرد وسنگها را در میان انگشتان قرار داد:
از عبدالله بن مسعود و عبدالله بن عمرروایت استکه آنان بهنگام رمی جمره عقبه می گفتند: خداوندا آن حج را از ما بپذیر وگناهانمان را بیامرز " اللهم اجعله حجا مبرورا وذنبا مغفورا" ابراهیم نخعی نیزگفته است این دعا را بعد از رمی جمره عقبه پسندیده دانستهاند. از وی پرسیدند: بعد از رمی هر جمره آن دعا را میخوانی؟ گفت: آری. عطاء نیزگفته است بعد ازرمی وانداختن هرسنگ ریزه تکبیربگوی. آن را سعید بن منصور روایتکرده است. این مطلب در حدیث جابرکه مسلم روایت کرده است نیز آمده است. در ”الفتح”گفته است. باجماع علما نگفتن تکبیر بعد از سنگ انداختن تاوان ندارد. سلمان بن احوص بنقل ازمادرشگوید: “که او پیامبر صلی الله علیه و سلم را درکنار جمره عقبه دیدکه سواره بود و در میان انگشتانش سنگی بودکه آن را بسوی جمره انداخت و مردم نیز چنینکردند”. بروایت ابوداود.
تعیین نیابت در سنگ انداختن
اگرکسی عذری از قبیل بیماری وغیرآن داشته باشد و نتواند شخصاً رمی جمار کند،کسی را بجای خویش به نیابت میگزیندکه اینکار را انجام دهد. جابرگفت: همراه پیامبر صلی الله علیه و سلم به حج رفتیم وزنان واطفال همراه ما بودند، و ما بجای اطفال تلبیه میگفتیم و رمی جمار میکردیم. بروایت ابن ماجه.
شب بروز آوردن در منی
سه نفر از پیشوایان مذاهب اربعهگویند، شب بروزآوردن در منی در شبهای ایام التشریق یا شبهای یازدهم و دوازدهم واجب میباشد و حنفیه آن را سنت میدانند. ابن عباسگوید: هرگاه رمی جمارکردی هرجا میخواهی شب را بروز، آور بروایت ابن ابی شیبه. مجاهدگوید: اگرکسی اول شب در مکه باشد وآخرآن در منی یا برعکس اشکالی ندارد. ابن حزمگوید: اگرکسی شبهای منی درآنجا نماند کار بدی مرتکب شده است و تاوانی ندارد و چیزی بر وی واجب نمیباشد.
باتفاق همه فقها شب در منی ماندن، برایکسانیکه عذر دارند واجب نیست، مانند: سقایان و شترچرانان و امثال آنان و چیزی بر آنان واجب نمیشود و تاوانی ندارند .
عباس عموی پیامبر صلی الله علیه و سلم از پیامبر صلی الله علیه و سلم اجازه خواستکه شبهای منی در مکه بماند، بجهت اینکه متصدی سقایت حجاج بود. پیامبر صلی الله علیه و سلم به وی اجازه داد. بروایت بخاری و دیگران. اصحاب سنن و ترمذی از عاصم بن عدی نقلکردهاندکه پیامبر صلی الله علیه و سلم به چوزبانان اجازه دادندکه شب در منی نمانند.
چه موقع از منی برگردند؟
سه نفر از پیشوایان مذاهب فقهیگفتهاند: موقع برگشتن از منی به مکه پیش از غروب خورشید دوازدهم ذی الحجه بعد از رمی جمرات میباشد. حنفیهگویند: پیش از طلوع فجر روز سیزدهم ذیالحجه برگشتن اشکالی ندارد. اگرکسی بعد از غروب آن روزبه مکه برگردد، مکروه است، چون مخالفت با سنت نبوی است و تاوانی بر وی نیست.
چهار پایان قربانی = هدی
هدی عبارت است از چهارپایانیکه به حرم شریف جهت تقرب و نزدیکی بخداوند اهداء میشوند. خداوند فرماید:" والبدن جعلناها لکم من شعائر الله، لکم فیها خیر، فاذکروا اسم الله علیها صواف، فإذا وجبت جنوبها فکلوا منها وأطعموا القانع والمعتر کذلک سخرناها لکم لعلکم تشکرون.
لن ینال الله لحومها ولادماؤها، ولکن یناله التقوی منکم [و شترانیکه برای قربانی به حرم شریف اهداء میکنید، آنها را برایتان از نشانهها و شعایر دین الله قرار دادهایم، بشما در قربانی کردن آنها خیر فراوان میرسد، در حالیکه این شتران ایستادهاند و عیبی ندارند و شما میخواهید آنها را نحرکنید، نام خدا را یادکنید در حال نحر ایشان، چون آن شتران بزمین افتادند از گوشت آنها بخورند و خواهندگان و ناخواهندگان و فقیران قانع و غیرقانع را از گوشت آنها بخورانید، ما همچنین آنها را برایتان مسخرکردهایم ودراختیارشما قرار دادهایمکه سپاس خدای را بجای آورید،گوشتها و خونهای آنها به خداوند نمیرسد لیکن این تقوای شما استکه بخداوند میرسد و موجب رضای او می گردد.
عمر خطاب گفت: قربانی اهداء کنید، بیگمان خداوند قربانی و حیوان اهداء کردن را دوست دارد. پیامبر صلی الله علیه و سلم یکصد شتررا قربانیکرد و این اهدای یکصد شتراز طرف او داوطلبانه بود نه واجب (یعنی بطور سنت این عمل را انجام داد نه بطور وجوب )
بهترین قربانی
باجماع علما حیوانات اهداء شده برای قربانی، باید از جمله “نعم” شتر وگاو و بزوگوسفند نریا ماده -باشد و باتفاق بهترین آنها نخست شتر، سپسگاو و سپس گوسفند است. چون شتربعلت بزرگی بیشتربه سود فقیران است وگاو هم بهمین سبب ازگوسفند بهتر میباشد. در اینکه برای یک شخصکدام بهتر است اختلاف کردهاند،که آیا یک هفتم شتر یا یک هفتمگاو یا یکگوسفند بهتر است؟ بهرحال هرکدام بنفع فقرا باشد آن بهتر است.
کمترین چیزی که برای اهداء به خانه خدا کفایت میکند
انسان میتواند هریک از این چهارپایان را که نام بردیم، به خانه خدا اهداء نماید و قربانی کند و پیامبر صلی الله علیه و سلم بدلخواه خویش، یکصد شتر را پیشکش خانه خدا کرد و قربانی نمود و کمترین چیزی که برای یکنفر کفایت میکند، یکگوسفند یا یک هفتم شتر یا یک هفتم گاو میباشد، زیرا شتر وگاو هریک برای هفت نفرکافی میباشند. جابرگفت: ما همراه پیامبر صلی الله علیه و سلم به حج رفتیم، برای هفت نفریک شتریا یکگاونحر نمودیم و قربانیکردیم. بروایت احمد و مسلم. لازم نیستکه هر هفت نفر یا همه شرکاء، قصد تقرب بخدا را داشته باشند، بلکه اگر بعضی بقصد قربت و بعضی بقصد بهرهگرفتن ازگوشت آن با هم شریک شدند، جایزمیباشد. بخلاف حنفیهکه میگویند، قصد تقرب بخداوند از طرف همه شرکاء شرط میباشد.
چه موقع قربانی کردن شتر واجب میشود؟
قربانیکردن شتر، واجب نمیگردد، مگر اینکه کسی طواف الزیاره را در حال جنابت، یا حیض یا نفاس، انجام دهد یا اینکه بعد از توقف در عرفات و پیش از حلق و تقصیرموی به جماع وهمبستری وهمخوابگی اقدامکرده باشد یا اسماً نذر کرده باشدکه شتری را قربانیکندکه قربانی آن جایزباشد، دراین صورتها، قربانی کردن شترواجب میگردد. دراینصورت اگرشتری را نیافت، بروی واجب استکه هفت راسگوسفند را بجای آن قربانیکند. ازابن عباس روایت شده استکه مردی پیش پیامبر صلی الله علیه و سلم آمد وگفت: قربانیکردن شتری برمن واجب شده است، من قدرت خریدن آن را دارم ولی نمییابمکه بخرم و پیامبر صلی الله علیه و سلم به وی دستوردادکه هفت راس گوسفند بخرد وآنها را قربانیکند. بروایت احمد وابن ماجه با سندی صحیح.
اقسام هدی = قربانی
هدی و اهداء حیوان قربانی به دو نوع تقسیم میشود: سنت و واجب. قربانی و هدی مستحب و سنت است برای حاجیانیکه بصورت “افراد” حج یا عمره میگذارند.
قربانی و هدی واجب بشرح زیر میباشد:
1-٢-برایکسانیکه بصورت “قران“ و یا “تمتع” احرام بستهاند.
٣-برای کسانیکه یکی از واجبات حج را ترککرده باشند، مانند: ترک رمی جمارو ترک احرام ازمیقات و ترک جمع بین شب و روز بهنگام توقف در عرفات و ترک مبیت درمزدلفه -شب را درآنجا بروزنیاورده باشد -یا ترک مبیت درمنی یا ترک طواف الوداع.
٤-برایکسانیکه یکی از محظورات و ممنوعات در حال احرام را مرتکب شده باشند. بغیر از جماع، مانند استعمال مواد خوشبو و تراشیدن موی و...
5-برایکسانیکه در”حرم” مرتکب جنایتی شدهاند مانند ارتکاب شکار یا قطع درختان و غیره. همه اینها قبلا بیان شده است.
شرایط هدی = شرایط حیوان قربانی
شرایط حیوانات قربانی بشرح زیر میباشد:
1-اگرغیرازگوسفند باشد باید “ثنی” [19] باشد ولیگوسفند اگرشش ماه یا بیشتر ازآنگذشته و چاق باشدکفایت میکند. ثنی ابل آنست که پنج سال تمام و ثنی گاو آنست که دو سال تمام و ثنی بز آنستکه یک سال تمام داشته باشد. از این حیوانات ثنی و بیشتر از آنکفایت میکند.
٢-باید حیوان قربانی سالم باشد. پس حیوانکور و لنگ و لاغر ومعیوب جایز نیست. حسن بصریگفته است: “اگرکسی شتری خریداری کرد برای قربانی که سالم بود ولی پیش ازروزقربانی دچارکوری یا لنگی یا لاغری شد آن را قربانیکند و صحیح است”. بروایت سعید بن منصور حیوان نیکوگزیدن برای قربانی مستحب است.
مالک بنقل از هشام بن عروه و او بنقل از پدرشگوید:که او به فرزندان خود میگفت: ای فرزندانم حیوانی را برای قربانی در راه خدا انتخابکنیدکه از اهداء آن به عزیزان خود شرم نداشته باشید. بیگمان خداوند بزرگوارترین بزرگان و عزیزترین عزیزان است و شایسته استکه بهترین چیز به وی تقدیمگردد.
سعید بن منصورگوید: ابن عمردر فاصله بین مکه و مدینه سوار بر یک شتر بختی ماده شده بود وگفت: بهبه چه شتری!! ازآن فرود آمد و با پارهکردنکوهانش آن را برای قربانی و اهداء به مکه علامتگذاشت و نامزدکرد.
...... ادامه در بخش دهم
منبع: سايت نوار اسلام