
فرقه ی صوفیه
فرقه ی صوفیه از فرقه های منسوب به اسلام است .
الصوفیة : لغتا :
اختلاف بسیاری بین علماء در زمینه تعریف واقعی صوفیة و تصوف وجود دارد .
علمای لغت در معاجم زیر ماده ی ( صوف ) معانی مختلفی را ذکر کرده اند ، از جمله : پشمی که از موی حیوانات درست می شود . همچنین به معانی میل کردن آمده است ، گفته می شود : (( صاف السهم عن الهدف : یعنی تیر از هدف کج شد )) و (( صاف عن الشر : یعنی از بدی به سوی خوبی متمایل شد )) .
الصوفیة : اصطلاحا :
صوفیة خصوصا در زمان های اخیر بر مردمی اطلاق می شود که که مسلک خاصی در زمینه ی اعتقاد و عبادت دارند ، وجه ممیزشان پوشیدن لباسهای خشن برای اظهار زهد بوده و طرق مختلفی دارند و هر طریقة دارای شیخ و مرادی است که کورکورانه از شیخشان اطاعت می نمایند ، و مریدان در انجام اعمال ممزوج به شرکیات و بدعت ها از شیخشان پیروی می نمایند .
نشات آنها
در زمان رسول الله صلی الله علیه و سلم و صحابه ی کرام و تابعین این فرقه وجود نداشت . ابن تیمیه رحمه الله تعالی در مورد ظهور صوفیه سخن می گوید : (( ... اولین خاستگاه صوفیه از بصره بود ، و اولین کسانی که مجالس صوفیه را دائر نمود برخی از یاران عبدالواحد بن زید بودند ، و عبدالواحد از اصحاب حسن به حساب می آید و در بصره به نسبت سایر شهرها ، زهد و عبادت مبالغه آمیز بسیار مشهود بود . ، به همین خاطر گفته می شود فقه کوفی و عبادت بصری . )) نگاه شود به الصوفیه و الفقراء ص 15 .
برخی از پژوهشگران بیان می دارند که : اولین شخصی که به اسم صوفی در جامعه ی اسلامی شناخته شد ابوهاشم صوفی بود که قبل از نیمه ی قرن دوم هجری وفات یافت و برخی ذکر می کنند که جابر بن حیان کوفی که در نیمه ی قرن دوم می زیسته است اولین کسی است که صوفی نامیده شده است ، اما صیغه ی صوفیة در سال 199 هـ مرسوم شد .
مورخ و ریاضی دان و فیلسوف محمد بن احمد بیرونی معتقد است که خاستگاه تصوف در سرزمین های اسلامی به تصوف هندوس در هند بر می گردد ، و بت پرستی آنها دو هزار سال قبل از بعثت محمد صلی الله علیه و سلم پایه ریزی شده است . و کلمه ی المتصوف از کلمه ی فلیسوف گرفته شده است یعنی دوست دار حکمت ، و دلیل بر این مدعا این است که خداوند متعال در قرآن کریم بیان می دارد که نصاری ( قبل از مسلمین ) مقداری از منهج صوفیانه را اختراع کرده اند و لذا این روش ساخته ی دست بشر بوده و از شرع الهی به حساب نمی آید ، خداوند متعال می فرمایند : ((و [اما] ترک دنیایی که از پیش خود درآوردند ما آن را بر ایشان مقرّر نکردیم )) [الحدید: 27] و نبی اکرم صلی الله علیه و سلم می فرمایند : یقینا از روش های امت های گذشته ، وجب به وجب و گز به گز پیروی می کنید )) متفق علیه .
اضافه بر آن اگر دقت کنیم می بینیم که بسیاری از معتقدات و اقوال و افعال صوفیان هند در صوفیان مسلمان نیز وجود دارد ، که بزرگترین آنها : تعظیم قبور و شخصیت ها ، وحدت الوجود و فنا در ذات خداوند ، و کوچکترینشان رقص کردن و طبل زدن و ترک دنیا و .. می باشد .
اسامی آنها :
1- الصوفیة : این نامی مشهور برای آنهاست که همه ی طریقه هایشان را شامل می شود .
2- ارباب الحقائق : به خاطر اینکه تصور می کنند به حقائق و خفایای امور دسترسی دارند ، بر خلاف غیر آنها که اهل ظاهر نامیده می شوند . .
3- الفقراء : آن اسمی است که سهروردی گمان برده است که خداوند آنها را بدین نام ، نامگذاری کرده است ، آنجا که می گوید : اهل شام بین تصوف و فقر هیچ تفاوتی را قائل نیستند ، می گویند : خداوند متعال می فرمایند : (([این صدقات] برای آن [دسته از] نیازمندانی است که در راه خدا فروماندهاند،))[البقرة:273] و این توصیف صوفیه است که خداوند آنها را فقراء نامیده است . ( نگاه شود به : عوارف المعارف ص 42 )
.
4- شکفتیة : که منسوب به غاری در خراسان است ، سهروردی در مورد صوفیان خراسان می گوید : گروهی از آنها که در خراسان به غارها پناه برده و در شهرها و روستاها سکونت نگزیده اند ، به شکفتیة موسومند ، چرا که شکفت اسم غاری است . ( نگاه شود : عوارف المعارف ص 48 ) .
5-جوعیة : سهروردی می گوید : اهل شام آنها را جوعیة می نامند .( عوارف المعارف ص 48 ) .
6-الملامیة یا الملامتیة : که این فرقه در واقع یکی از تطورات مذهبی صوفیه است . ملامیة به انجام کارهایی تظاهر کرده و آن را نفاق ستودنی می نامند ، بگونه ای که شخص به خاطر رسیدن به اهداف والا ، کارهایی را انجام می دهد که مورد ملامت قرار گیرد ، اما در واقع باید پرسید چگونه می تواند نفاق ستودنی باشد ؟!
و یکی از ثوابت صوفیة این است که هر عمل صوفی باید تفسیر به خیر شود حتی اگر جزء فواحش باشد ! پس واجب است که مردم معتقد باشند که تمام افعال صوفی به خاطر حکمت های والاست ، همانگونه که شعرانی در طبقاتش بیان نموده است .
در این زمینه دباغ می گوید : غیر صوفی اگر عورتش مکشوف شود فرشتگان از نزدش دور می شوند اما صوفی اگر اینکار را انجام داد ، باعث دور شدن فرشتگان نمی گردد ، چرا که او بخاطر اهدافی صحیح اینکار را انجام داده است .( نگاه شود : ابریز 2/43 ) .
از طرق صوفیه :
در حقیقت طریقه های صوفیة را نمی توان شمارش کرد ، اما مشهورترین شان طریقه ی تیجانیة است ، همچنین طریقه های قادریة ، شاذلیة ، نقشبندیة ، رفاعیة ، سهروردیة و جشتیة را می توان نام برد .
برخی از اعتقادات آنها
1- در مورد خداوند عزوجل :
بزرگان صوفیة در واقع معتقد به معبودی هستند که حقیقتی ندارد ، معبودی که در شریعت اسلام مذکور نبوده و عقل و فطرت سالم هم به سوی آن راهنمایی نمیکند . در واقع معبودی را می پرستند که غیر از پروردگار جهانیان است . معبود آنها در صورت صوفی عابد که به زعم خودشان به مرتبه ی نیابت از خداوند در تمامی امورات رسیده است برای جانشینش ظاهر می گردد ، نیابتی که در زمینه ی فهم امورات غیبی و تحکم به حکم الهی دارد و بیان می دارد که هر لحظه خداوند را می بیند .
2-حلول : علما در مورد تعریف حلول اختلاف کرده اند :
برخی می گویند : منظور از حلول یعنی اتحاد دو جسم بگونه ای که وقتی به یکی اشاره می کنیم در واقع به دیگری اشاره نموده ایم مانند حلول آب گل در گلاب .برخی دیگر هم می گویند : یعنی اختصاص چیزی به چیزی دیگر ، بگونه ای که اشاره به یکی در واقع عین اشاره کردن به دیگری است .
برخی از صوفیة لفظ حلول را برای اشاره کردن به اتصال پروردگار و بنده بکار برده اند ، به این معنا که خداوند عزوجل در برخی از اجساد حلول می کند ، و این خاستگاه مسیحی دارد و اولین کسی که از صوفیة آن را ابراز داشت ، حسین بن منصور حلاج بود ، بگونه ای که در ابیاتش به این مساله اشاره کرده بود که خداوند در هر چیزی حلول کرده و بین خالق و مخلوق تفاوتی نیست .
3- وحدت الوجود : وحدت وجود عقیده ای ضد دینی است که بعد از اشباع تفکر حلول حاصل می شود ، و مفاد آن به این صورت است که هیچ چیزی جز الله نیست ، و هر آنچه که در عالم هستی وجود دارد در واقع تجسد پروردگار است ، و هیچ انفصالی بین خالق و مخلوق وجود ندارد ، و اینکه وجود کائنات عین وجود الله متعال است ، و در واقع این تفکر بودائیان و مجوسیان هندوستان است ، و مذهب ابن عربی بر این پایه استوار می باشد ، بگونه ای که می گوید : پاک و منزه است کسی که اشیاء را آفرید در حالی که او عین آنهاست .
4- وحدت الشهود : و این بدان معناست که شخص نمی تواند به درجه ی حلول و اتحاد برسد مگر اینکه قبلا درجاتی را پیموده باشد ، همانگونه که علی حرازم جواب شیخش تجانی نقل می کند که (( بدان که سید ما رضی الله عنه در مورد حقیقت شیخ واصل مورد پرسش قرار گرفت که او کیست ؟ پس جواب داد : اما حقیقت شیخ واصل این است که تمام حجاب های ما بین او و پروردگار کنار رفته و می تواند عینا و حقیقتا به پروردگار نگاه کند )) نگاه شود به جواهر المعانی 1/135 .
و این نهایت فنا فی الله است .
4- اعتقادشان در مورد رسول الله صلی الله علیه و سلم : اعتقاد دارند که خداوند در ابتدا در خفا بود ، پس خواست که در تصویری مشهود شود ، و تصویر محمد صلی الله علیه و سلم را انتخاب نمود ، به عبارت دیگر آنها معتقدند که محمد صلی الله علیه و سلم همان خداوند متعال است ، ( هذه هی الصوفیة ص 73-92 ، ) و بیان می دارند که این ذات الهی که در محمد صلی الله علیه و سلم متجلی بود از مکه به مدینه مهاجرت کرد که ابن عربی به این نکته اشاره می کند .( هذه هی الصوفیة ص 77 )
همچنین معتقدند که محمد صلی الله علیه و سلم در هر مجلس و یا مکانی با جسم و روحش حاضر می شود و هر جایی از زمین که بخواهد می رود و این عمل هم تا به امروز در موردش مصداق یافته و بعد از وفات هم هیچ تغییری نکرده است .
بیان می دارند که همه ی موجودات از نور محمد صلی الله علیه و سلم بوجود آمده ، سپس در جهان پراکنده گشته اند .
اعتقاد دارند که رسول الله صلی الله علیه و سلم ، قرآن را قبل از نزول می دانست حتی بیان می دارند که این محمد بود که قرآن را در ابتدا به جبرییل یاد داد .( هذه هی الصوفیه ص 89 به نقل از کتاب کبریت احمر شعرانی ص 6 .
5- اعتقادشان در مورد پیامبران : برخی از صوفیان امثال ابایزید بسطامی معتقدند که جایگاه پیامبران از آنها پایین تر بوده است می گوید : در دریایی وارد شدیم که پیامبران بر ساحلش ایستاده اند . ( سطحات صوفیة ص 31 .
http://www.al-tawhed.net/ferq/ShowCat.aspx?ID=12
منبع: نوار اسلام