الله متعال به پاکی کتاب خود قسم یاد کرده است و اینکه قرآن توشه ی روح پاک و زیباست که انسان را به محبت الله و بهشت او می رساند
الله سبحانه و تعالی به پاک بودن کتابش، بیان آن، کامل بودنش و نیز قوت حجت آن سوگند یاد کرده است؛ الله عزوجل می فرماید: «پس به مواقع نجوم سوگند یاد می کنیم و اگر بدانید آن سوگندی بزرگ است که این (کتاب) قرآنی گران قدر است، در کتابی پنهان قرار دارد، جز پاکان به آن دست نمی رسانند، از (سوی) پروردگار جهانیان نازل شده است»[1].
پس از اینکه الله متعال چنین سوگند بزرگی یاد می کند: ﴿وَإِنَّهُۥ لَقَسَمٞ لَّوۡ تَعۡلَمُونَ عَظِیمٌ﴾، کتابش را اینگونه توصیف می کند: ﴿إِنَّهُۥ لَقُرۡءَانٞ کَرِیمٞ﴾؛ علی رغم بزرگی قسم پیشین، در اینجا قسمی بزرگ تر از آن یاد می کند و برای تزکیه ی کتاب خود بر همه چیز سوگند می خورد و این بزرگ ترین قسمی است که الله متعال در کتابش یاد کرده است؛ الله عزوجل می فرماید: «پس به آنچه می بینید سوگند می خورم و (نیز به) آنچه که نمی بینید، همانا این (قرآن) گفتار فرستاده ای گرانقدر است و آن گفته ی شاعری نیست، اندکی ایمان می آورید و گفته ی هیچ غیبگو و کاهنی نیست، اندکی پند می پذیرید. از سوی پروردگار جهانیان فرو فرستاده شده است»[2].
با تدبر در سوگند الله تعالی برای تزکیه و پاکی کتابش، از پروردگار خود شرمسار می شویم، آنگاه که عظمت و بزرگی پروردگارمان و بی نیازی او از ما و تمام مخلوقات ضعیف و ناتوانش را به خاطر می آوریم؛ با این همه رب الارباب، پادشاه جبار، کسی که از عاقبت کارشان نمی ترسد، برای آنها سوگند یاد می کند؛ اما دوری از قرآن و کنار نهادن آن و عدم تدبر در آن و تأمل در آیاتش، بسیاری را بر آن داشته است که وقتی الله، خالق و مدبر هستی چنین قسمی می خورد، از الله تعالی حیا نکرده و برای او فروتنی و گریه نکنند.
واقعا جای اندوه و نگرانی است که بسیاری از مردم قرآن را پشت سر خود می اندازند و از سخنان علمای گمراه و گمراه کننده و شرکیات و بدعات موجود در کتابهای آنها پیروی می کنند.
هنگامی که الله تعالی در کتابش بینه و دلیل را ذکر می کند، بندگانش را از پیروی از افراد نادان و تحریفگری باز می دارد که مخالفت صریح دروغ و افترای آنها با قرآن مشخص گشته است، الله تعالی می فرماید: «از آنچه که از جانب پروردگارتان به سوی شما فرستاده شده است، پیروی کنید و از اولیا و معبودانی غیر از او پیروی نکنید، واقعاً که شما دیر پند می پذیرید»[3].
کسانی که گمراه شدند، در آیات بسیاری تدبر نکرده اند که الله متعال فروفرستاده است و در آنها مخلوقاتش را به تلاوت و فهم کتابش توصیه نموده است؛ از جمله: «(قرآن) کتاب مبارکی است که آن را بر تو نازل کرده ایم تا در آیات آن بیاندیشید و تا خردمندان پند بپذیرند»[4]. وقتی الله عزوجل چنین آیاتی را برای ما فرستاده است و ما را به تدبر و اتباع توصیه می کند، برای این است که ما با اطمینان از آنها پیروی کنیم و پیروی از آن بر ما واجب است و امری اختیاری نیست: «و این کتابی است که ما نازل کردهایم، با برکت است، از آن پیروی نمایید و پرهیزگاری پیشه کنید تا مورد رحمت قرار گیرید»[5].
در اینجا تمامی شیعیان را متوجه قول [امام هشتم شیعیان] رضا در مورد قرآن می کنم، ایشان می فرماید: «قرآن ریسمان محکم الهی و دستگیره ی ناگسستنی اوست و بر هر انسانی حجت است، از هیچ سویی باطل بدان راه ندارد و از سوی الله حکیم ستوده نازل شده است»[6].
همچنین در نصی از ابو عبدالله آمده است: [7]: « .. وقتی فتنه ها همچون شب تاریک بر شما طاری گشت، به قرآن چنگ زنید، زیرا قرآن شفاعت کننده ای است که شفاعتش مورد قبول واقع می شود، هرکس آن را جلودار و پیشوای خود قرار دهد، او را به بهشت می برد و هرکس آن را پشت سر اندازد، او را به آتش سوق می دهد و آن راهنمایی است که راهنمای بهترین راه می باشد ..».
قرآن راست ترین و بهترین سخن است، الله سبحانه وتعالی می فرماید: «و چه کسی از الله راستگوتر است»[8].
ما در قرآن کریم می بینیم که خلیل الله ابراهیم علیه السلام، حجت نمرودِ طاغوت را باطل نمود و دلیل او را با دلیل از بین می برد تا جایی که نمرود مات و مبهوت گشت و در برابر قومش رسوا شد و حقیقت امرش و ضعف و ناتوانی وی آشکار شد، چنانکه الله تعالی به ما خبر داده است: «آیا از (حال) کسی که الله به او پادشاهی بخشیده بود و با ابراهیم در مورد پروردگارش مجادله کرد، خبرداری؟ آنگاه که ابراهیم گفت: پروردگار من کسی است که زنده می کند و می میراند. گفت: من (نیز) زنده می گردانم و می میرانم، ابراهیم گفت: الله خورشید را از مشرق بر می آورد، تو آن را از مغرب برآور، پس کسی که کفر ورزیده بود، حیران شد و الله قوم ستمکار را هدایت نمی کند»[9].
این حکمت ابراهیم علیه السلام به عنوان مخلوقی از مخلوقات الله تعالی است که الله عزوجل او را تأیید کرده و توفیق داده است، حال چگونه خواهد بود وقتی خود پروردگار به ما می آموزد و بر ما اقامه ی حجت می کند درحالی که او احکم الحاکمین است، آنگاه که آیاتش را نازل می کند و این آیات کلام او تعالی هستند.
کوتاهی از خود مردم است؛ زیرا چنانکه باید، حق کتاب الله را نمی دانند یا با عجله و دل مشغولی به امور دنیا آن را می خوانند یا با سرعت تمام می خوانند تا در ختم آن از بقیه سبقت بگیرند.
وقتی عبدالله بن عمرو بن عاص نزد رسول الله صلی الله علیه و سلم آمد، پیامبر به او اجازه نداد در کمتر از سه شبانه روز قرآن را ختم کند و فرمود: «آنکه قرآن را در کمتر از سه روز ختم نماید، آن را نفهمیده است»[10].
این روایت بر این مساله دلالت دارد که مقصود از تلاوت قرآن، فهمیدن آن است که با تدبر، عمل و پیروی حاصل می شود، نه صرف قرائت. براستی جایگاه مردم در این توجیه ربانی و نبوی کجاست، بخصوص عوام شیعه که خود را به مراجعشان سپردهاند بدون اینکه به قرآن مراجعه کنند تا سخنان علمای خود را با آن مقایسه نمایند.
قرآن بزرگترین حجت و قویترین دلیل برای افراد سرگردان است، هیچ شکی در آن نیست و راست ترین سخن است و جز کسانی که بر خود ظلم می کنند، از آن روی نمی گردانند. کسانی که در کتاب الله به درستی و چنانکه باید تدبر می کنند، داناترین مردم، آرام ترین و فروتنین آنها هستند؛ الله متعال می فرماید: «جز این نیست که از میان بندگان الله دانایان از او می ترسند، بی تردید الله پیروزمند آمرزنده است»[11]. زیرا آنها در قرائت کتاب الله و عمل به آن با پروردگار خود صادق هستند، تنها خواسته ی آنها کسب رضایت الله تعالی است، نه آنچه خواهشات، پدران و اجداد و قبایل آنان را راضی کند، درنتیجه الله تعالی با کرامتهای خود، بر آنان منت می نهد؛ دلیل آن این آیه است: «ای کسانی که ایمان آوردهاید! از الله بترسید و به پیامبرش ایمان بیاورید تا دو بهره از رحمتش را به شما ببخشد و برای شما نوری قرار دهد که با آن راه بروید و گناهان شما را بیامرزد و الله آمرزنده ی مهربان است»[12].
همچنین نیز می فرماید: «ای کسانی که ایمان آوردهاید! اگر از الله بترسید برای شما راه نجات (و وسیله ای برای جدایی حق از باطل) قرار می دهد و گناهانتان را می پوشاند و شما را می آمرزد و الله صاحب فضل و بخشش بزرگ است»[13]. ﴿فُرۡقَانٗا﴾: یعنی تشخیص حق از باطل؛ آنها مطیع آیات الله تعالی و سنت پیامبرش صلی الله علیه و سلم هستند؛ الله متعال می فرماید: «و گفتند: شنیدیم و اطاعت کردیم. پروردگارا! آمرزش تو را (خواهانیم) و بازگشت به سوی توست»[14].
ابن عباس رضی الله عنهما می گوید: «الله متعال برای کسی که قرآن می خواند و به محتوای آن عمل می کند، ضمانت نموده در دنیا گمراه نشود و در آخرت بدبخت و رسوا نگردد، سپس این آیه را خواند: ﴿فَمَنِ ٱتَّبَعَ هُدَایَ فَلَا یَضِلُّ وَلَا یَشۡقَیٰ﴾ [طه: 123] «هرکس از هدایت من پیروی کند، پس نه گمراه می شود و نه به رنج افتد (و بدبخت شود)».
علامه عبدالرحمن سعدی رحمه الله می گوید: «معنی تدبری که بدان امر شدهایم، تمرکز و تسلط ذهن بر آیات کتاب مجید با شطحیات و ادعا و دروغ و نسبت دادن کلامی به الله متعال نیست، آن هم با این پندار که این از آثار تدبر و عواقب تفکر در آیات الهی است؛ چنانکه شطحیات صوفیه و خیالات و پندارهای اهل بدعت و دروغهای فلاسفه از این قبیل می باشد. درنتیجه تکیه بر ظن و گمان و آنچه به ذهن خطور می کند، درست نیست و از جمله روشهای نادرست در تدبر در قرآن کریم است».
آثار متعددی از سلف در رابطه با تحذیر از تفسیر قرآن به رأی، وارد شده است و عبدالرحمن سعدی می گوید: «الله متعال برای بندگان خود درهای احسان و فضلش را باز کرده و به آنها فرمان داده که در نیکی و فضل او وارد شوند و نیز خبر داده است که گناهان مانع از فضل پروردگار هستند، پس چون بندهای مرتکب گناهی شود جز نفسش را ملامت نکند، زیرا خود سد راه فضل الهی قرار گرفته است، الله متعال می فرماید: ﴿لَا یَکَادُونَ یَفۡقَهُونَ حَدِیثٗا﴾ [النساء: 78] «این مردم سخن نمی فهمند».[15]
در اینجا از تمامی خوانندگان در مورد آیات ذیل این سوال را می پرسم که در این آیات، الله عزوجل چه کسانی را امر به تدبر در قرآن کرده است؟
«کتابی است پر برکت که آن را بر تو نازل کردیم، تا در آیاتش تدبّر کنند و خردمندان پند گیرند»[16].
همچنین می فرماید: «آیا در قرآن نمیاندیشند؟ که اگر از سوی غیر الله بود، قطعاً اختلاف بسیار در آن می یافتند»[17].
الله متعال در این آیات تمام انسانها را به تدبر در قرآن امر نموده است. زیرا قرآن برای تمامی انسانها نازل شده است و آیات قرآن در این باب بسیارند:
«و به تحقیق (ما) در این قرآن، برای مردم هر مثلی را گوناگون بیان کردیم، پس بیشتر مردم جز ناسپاسی را قبول نکردند»[18]؛
«و به راستی در این قرآن، هرگونه مثلی برای مردم بیان کردهایم، ولی انسان بیش از هر چیز به مجادله می پردازد»[19]؛
وقتی الله متعال مردم را به تدبر در کتابش فرا می خواند و این تدبر برای عمل کردن است، طبعا آیاتش واضح و روشن می باشند: «الر (الف. لام. را) این آیات کتاب و قرآن روشنگر است»[20]. و ممکن نیست الله متعال ما را به چیزی فرمان دهد که انجام آن برای ما محال است.
وقتی عرب می شنید قرآن تلاوت می شود، به محض شنیدن معانی و مقاصد آن را می فهمید، الله متعال می فرماید: «(و نیز) پیامبری (به سوی شما فرستاده) که آیات روشن الله را بر شما می خواند تا کسانی را که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته انجام دادهاند از تاریکیها به سوی نور بیرون آورد»[21]. حال چگونه خواهد بود درک معانی و مقاصد قرآن وقتی خواندن آیات آن با تدبر و خشوع همراه باشد؟
از اینرو الله متعال متمسکین به قرآن را ستوده است، زیرا پروردگار این افراد را از نابودی اعمال و نیز بدعات نجات می دهد، پس به آن عمل می کنند و بدان دعوت می دهند، در نتیجه به اذن الله تعالی هم صالح و هم مصلح می گردند؛ الله عزوجل می فرماید: «و کسانی که به کتاب (الله) تمسک می جویند و نماز را بر پا می دارند، (پاداش بزرگی خواهند داشت) به راستی ما پاداش درستکاران را ضایع نخواهیم کرد»[22].
هیچ انسان عاقلی نمی تواند در برابر آیاتی که الله متعال در آنها احکام خود، بخصوص اصول دین را به ما میآموزد، بگوید: فهم این آیات ممکن نیست؛ حتی شخص امی و بی سوادی که خواندن و نوشتن بلد نیست نیز هنگام شنیدن آیات الله، معنی و مقصود اکثر آنها را می فهمد، همانند این کلام الهی: «و نماز را بر پا دارید و زکات را ادا کنید و هر کار نیکی را که برای خود از پیش می فرستید، آن را نزد الله خواهید یافت، یقیناً الله به آنچه می کنید، بینا است»[23].
مضمون این آیه واضح و روشن است؛ به برپا داشتن نماز و دادن زکات و نیز ذخیره دیگر اعمال نیک فرمان می دهد؛
همینطور این کلام الهی: «و نزدیک زنا نشوید، که کار بسیار زشت و بد راهی است!»[24] این نهی واضح و روشن است و نیازی نیست کسی آن را برای ما تفسیر کند و امثال این آیات در قرآن کریم بسیارند و نیازی نیست کسی آنها را برای ما تفسیر نماید و این از رحمتهای الله متعال است.
الله تبارک و تعالی قرآن را وسیله ی هدایت بشریت و این کتاب محکم و استوار خود را راهنما و قانون اساسی انسان قرار داده است؛ هیچ موردی نیست که انسان نیازمند آن باشد مگر اینکه الله تعالی در کتاب خود بیان نموده است یا به صراحت یا با اشاره که برخی آن را فرا گرفته اند و برخی نسبت به آن جاهل اند.
هیچ خلق و خوی نیکی نیست که در قرآن و سنت نبوی از آن یاد نشده باشد و هیچ خلق و خوی بدی نیست مگر اینکه الله تعالی و رسولش صلی الله علیه و سلم در قرآن و سنت ما را از آن نهی کردهاند.
آری، در قرآن کریم آیاتی وجود دارد که فهمیدن آنها نیازمند مراجعه به اهل علم است، همانند آیات میراث، طلاق، خرید و فروش؛ به همین دلیل می بینیم اهمیت سنت پاک رسول الله صلی الله علیه و سلم در اسلام، کمتر از قرآن کریم نیست؛ چنانکه هرکس به سنت اعتراف نکند، در اسلام جایگاهی ندارد و نیز برای کسی که از اهمیت آن بکاهد یا آن را در حاشیه قرار دهد، ایمانی نخواهد بود زیرا سنت دومین مصدر شریعت اسلام است و اسلام جز با آن کامل نمی شود؛ این مصدر متصل به قرآن است، همانند پیوند سر با جسد؛ و سنت نبوی، شارح، مفسر و مکمل است، بطور مثال: الله متعال در قرآن کریم، خواندن نماز را بر ما فرض کرده است و سنت نبوی کیفیت نماز، اوقات، ارکان، شروط، واجبات، سنتها و همچنین غسل و وضو و غیره را به ما آموزش می دهد. در این مرحله علمای ربانی وظیفه ی خطیری در فهماندن امور دین به مردم دارند و باید آن دسته از امور دین را که مردم به سبب ناتوانی در فهم و نه کاستی در قرآن و سنت نفهمیدهاند، به آنان بفهمانند، زیرا دین الله تعالی با وفات رسول الله صلی الله علیه و سلم کامل شده است.
از عرباض بن ساریه رضی الله عنه روایت است که می گوید: رسول الله صلی الله علیه و سلم برای ما چنان موعظه ای ایراد نمود که چشمها از آن اشکبار گشت و قلبها را به لرزه درآورد. ما گفتیم: یا رسول الله، گویی این موعظه وداع است؛ از ما چه عهد و پیمانی می گیری؟ فرمود: «قَدْ تَرَکْتُکُمْ عَلَی الْبَیْضَاءِ لَیْلُهَا کَنَهَارِهَا لَا یَزِیغُ عَنْهَا بَعْدِی إِلَّا هَالِکٌ..»: «شما را بر آیین و دلایل آشکاری ترک نمودم [که هیچ شبهه ای نمی پذیرد] و شب آن مانند روز آن [روشن] است و جز هلاک شده از آن روی برنمی تابد ...».[25]
همچنین در قرآن شاهد دهها آیه هستیم که الله متعال در آنها بیان داشته قرآن روشنگر هر چیز است و از هر مثلی در آن آمده است و پروردگار پیامبر خود را از دنیا نبرد مگر بعد از آنکه دین را برای او کامل کرد، الله متعال می فرماید: «امروز دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را (بعنوان) دین برای شما برگزیدم»[26].
این آیه در اواخر زندگی شریف رسول الله صلی الله علیه و سلم نازل شد و یکی از دلایل نزدیکی اجل ایشان بود و در عین حال بشارتی بود برای پیامبر و امتش مبنی بر کامل شدن شریعتش و این افزون بر سورهی نصر بود که الله تعالی در آن می فرماید: «(ای پیامبر) هنگامی که یاری الله و پیروزی فرا رسد. و مردم را ببینی که گروه گروه در دین الله داخل می شوند. پس به ستایش پروردگارت تسبیح گوی و از او آمرزش بخواه، همانا او بسیار توبه پذیر است»[27]. این بدان معنا بود که: ای پیامبر، وظیفه ی تو به پایان رسیده است، تو رسالت را ابلاغ کردی و امانت را ادا نمودی و مردم گروه گروه در دین الله تعالی وارد شدند و این خود بیانگر آن است که دین الله تعالی قبل از امامتی که شیعه بدان معتقد است، کامل گشته و بوده است.
از جمله دلایل کمال اسلام و نیز حفظ آن بعد از وفات رسول الله صلی الله علیه و سلم، این است که بعد از توفیق الله تعالی، قرآن به تنهایی موجب اسلام آوردن هزاران غیر عرب شد که چیزی از زبان عربی نمی دانستند، برخی از این افراد همین که آیات الهی را می شنیدند، اسلام می آورند، قلبهایشان نرم می شود و با اینکه چیزی از زبان عربی نمی دانستند، اسلام می آوردند و امثال این افراد بسیارند؛ این افراد وقتی آیات الله تعالی را شنیدند، احساس می کردند چیز زیبایی وارد قلبهای آنها شده است و فطرتشان را خطاب می کند و آنها را تسلیم پروردگار و خالقشان می نماید، در نتیجه نور اسلام به اذن الله وارد قلبهای آنها شد؛ پاک و منزه است پروردگاری که می فرماید: «و اگر آن را قرآنی عجمی قرار می دادیم، یقیناً می گفتند: چرا آیاتش روشن نیست؟! آیا (قرآن) عجمی است و (مخاطب آن) عربی است؟! بگو: این (قرآن) برای کسانی که ایمان آوردند، هدایت و شفاست و کسانی که ایمان نمی آورند، در گوشهایشان سنگینی است و آن (قرآن) برایشان (مایه ی) کوری است، آنان (همچون کسانی اند که گویا) از جایی دور ندا داده می شوند»[28].
الله تعالی خیری را که در وجود مملو از صداقت آنها بود، پرورش داد و بر هدایت آنها افزود؛ پاک و منزه است پروردگاری که در مورد کتابش می فرماید: «به راستی از جانب الله نور و کتاب آشکاری به سوی شما آمد. الله بوسیله ی آن کسانی را که از خشنودی او پیروی کنند به راههای سلامت هدایت می کند و به فرمان خود آنها را از تاریکیها به سوی روشنایی می برد و آنها را به راه راست هدایت می کند»[29].
این درحالی است که متاسفانه برخی از اعراب مسلمان و نیز غیر مسلمان، آیات الله را می شنوند که بر آنها تلاوت می شود، اما از آن روی می گردانند و آن را کنار می نهند و یا استهزاء می کنند؛ پاک و منزه است پروردگاری که می فرماید: «و ما دلهایشان و دیدگانشان را دگرگون می کنیم همان گونه که از اول به آن ایمان نیاوردند و آنان را در سرکشی شان سرگردان رها می سازیم»[30].
بسیاری از غیر مسلمانان بودهاند که با تاثیرپذیری از تفسیر آیات قرآن کریم و روشن شدن برخی از معانی و معجزات علمی قرآن برای آنها، اسلام را بدون وجود امام یا وصی پذیرفته اند و این خود بیانگر آن است که پس از الله تعالی، قرآن به تنهایی سبب هدایت میلیونها نفر به اسلام بوده است که نه امامان را می شناختند و نه چیزی از آنها شنیده بودند.
هدف از این مطالب، این توصیه به عوام شیعه است که به قرآن کریم مراجعه کنند و با فهم صحیح در آن تدبر کنند که در این صورت حقایق بسیاری برای آنها روشن خواهد شد، تا راه مستقیم الله تعالی را با ثبات و طمأنینه طی نمایند و از دوری از کتاب الله و کنار گذاشتن آن برحذر باشند، زیرا رسول الله صلی الله علیه و سلم در روز قیامت از تمامی کسانی که قرآن را کنار گذاشتند و بدان عمل نکردند، شکایت خواهد کرد، الله تعالی می فرماید: «و پیامبر (الله) گوید: پروردگارا! بی گمان قوم من این قرآن را رها کردند»[31].
منبع: کتاب: آیا در روز قیامت دوست دارید در گروه امام حسین باشید؟، تألیف: ابومعاذ / طلال بن معیض بن احمد الحارثی، ترجمه: مجموعه موحدین.
[1] ـ الواقعه: 75-80: ﴿فَلَآ أُقۡسِمُ بِمَوَٰقِعِ ٱلنُّجُوم* وَإِنَّهُۥ لَقَسَمٞ لَّوۡ تَعۡلَمُونَ عَظِیمٌ* إِنَّهُۥ لَقُرۡءَانٞ کَرِیمٞ* فِی کِتَٰبٖ مَّکۡنُونٖ* لَّا یَمَسُّهُۥٓ إِلَّا ٱلۡمُطَهَّرُونَ* تَنزِیلٞ مِّن رَّبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ﴾.
[2] ـ الحاقه: 38-43: ﴿فَلَآ أُقۡسِمُ بِمَا تُبۡصِرُونَ* وَمَا لَا تُبۡصِرُونَ* إِنَّهُۥ لَقَوۡلُ رَسُولٖ کَرِیمٖ* وَمَا هُوَ بِقَوۡلِ شَاعِرٖۚ قَلِیلٗا مَّا تُؤۡمِنُونَ* وَلَا بِقَوۡلِ کَاهِنٖۚ قَلِیلٗا مَّا تَذَکَّرُونَ* تَنزِیلٞ مِّن رَّبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ﴾.
[3] ـ اعراف: 3: (ٱتَّبِعُواْ مَآ أُنزِلَ إِلَیۡکُم مِّن رَّبِّکُمۡ وَلَا تَتَّبِعُواْ مِن دُونِهِۦٓ أَوۡلِیَآءَۗ قَلِیلٗا مَّا تَذَکَّرُونَ).
[4] ـ ص:29: ﴿کِتَٰبٌ أَنزَلۡنَٰهُ إِلَیۡکَ مُبَٰرَکٞ لِّیَدَّبَّرُوٓاْ ءَایَٰتِهِۦ وَلِیَتَذَکَّرَ أُوْلُواْ ٱلۡأَلۡبَٰبِ).
[5] ـ انعام: 155: ﴿وَهَٰذَا کِتَٰبٌ أَنزَلۡنَٰهُ مُبَارَکٞ فَٱتَّبِعُوهُ وَٱتَّقُواْ لَعَلَّکُمۡ تُرۡحَمُونَ﴾.
[6]- عیون أخبار الرضا، ابن بابویه: 2/130: «هو حبل الله المتین وعروته الوثقی.. وحجة علی کل إنسان لا یأتیه الباطل مـن بین یدیـه ولا مـن خلفه تنزیل من حکیم حمید».
[7]- وسائل الشیعة: 4/828، باب: 3: «.. فـإذا التبست علیکم الفتن کقطع اللیل المظلم، فعلیکم بالقرآن، فإنه شافع مشفع، من جعله أمامه قـاده إلـی الجنة، ومـن جعله خلفه ساقـه إلی النار، وهـو الدلیل یدل علی خیر سبیل..».
[8] ـ نساء:87: ﴿وَمَنۡ أَصۡدَقُ مِنَ ٱللَّهِ حَدِیثٗا﴾.
[9] ـ بقره:258: ﴿أَلَمۡ تَرَ إِلَی ٱلَّذِی حَآجَّ إِبۡرَٰهِۧمَ فِی رَبِّهِۦٓ أَنۡ ءَاتَیٰهُ ٱللَّهُ ٱلۡمُلۡکَ إِذۡ قَالَ إِبۡرَٰهِۧمُ رَبِّیَ ٱلَّذِی یُحۡیِۦ وَیُمِیتُ قَالَ أَنَا۠ أُحۡیِۦ وَأُمِیتُۖ قَالَ إِبۡرَٰهِۧمُ فَإِنَّ ٱللَّهَ یَأۡتِی بِٱلشَّمۡسِ مِنَ ٱلۡمَشۡرِقِ فَأۡتِ بِهَا مِنَ ٱلۡمَغۡرِبِ فَبُهِتَ ٱلَّذِی کَفَرَۗ وَٱللَّهُ لَا یَهۡدِی ٱلۡقَوۡمَ ٱلظَّٰلِمِینَ﴾.
[10]- سنن أبوداود، شمارهی: 1394؛ صحیح ابن حبان، شمارهی: 758: «لاَ یَفْقَهُ مَنْ قَرَأَ الْقُرْآنَ فِی أَقَلَّ مِنْ ثَلاَثٍ».
[11] ـ فاطر: 28: ﴿إِنَّمَا یَخۡشَی ٱللَّهَ مِنۡ عِبَادِهِ ٱلۡعُلَمَٰٓؤُاْۗ إِنَّ ٱللَّهَ عَزِیزٌ غَفُورٌ﴾.
[12] ـ الحدید:28: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ ٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَءَامِنُواْ بِرَسُولِهِۦ یُؤۡتِکُمۡ کِفۡلَیۡنِ مِن رَّحۡمَتِهِۦ وَیَجۡعَل لَّکُمۡ نُورٗا تَمۡشُونَ بِهِۦ وَیَغۡفِرۡ لَکُمۡۚ وَٱللَّهُ غَفُورٞ رَّحِیمٞ﴾.
[13] ـ انفال:29: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ إِن تَتَّقُواْ ٱللَّهَ یَجۡعَل لَّکُمۡ فُرۡقَانٗا وَیُکَفِّرۡ عَنکُمۡ سَیَِّٔاتِکُمۡ وَیَغۡفِرۡ لَکُمۡۗ وَٱللَّهُ ذُو ٱلۡفَضۡلِ ٱلۡعَظِیمِ﴾.
[14] ـ بقره:258: ﴿وَقَالُواْ سَمِعۡنَا وَأَطَعۡنَاۖ غُفۡرَانَکَ رَبَّنَا وَإِلَیۡکَ ٱلۡمَصِیرُ﴾.
[15]- تیسیر الکریم الرحمن فی تفسیر کلام المنان، سعدی، صفحهی: 189.
[16] ـ ص:29: ﴿کِتَٰبٌ أَنزَلۡنَٰهُ إِلَیۡکَ مُبَٰرَکٞ لِّیَدَّبَّرُوٓاْ ءَایَٰتِهِۦ وَلِیَتَذَکَّرَ أُوْلُواْ ٱلۡأَلۡبَٰبِ﴾.
[17] ـ نساء:82: ﴿أَفَلَا یَتَدَبَّرُونَ ٱلۡقُرۡءَانَۚ وَلَوۡ کَانَ مِنۡ عِندِ غَیۡرِ ٱللَّهِ لَوَجَدُواْ فِیهِ ٱخۡتِلَٰفٗا کَثِیرٗا﴾.
[18] ـ اسراء:89: ﴿وَلَقَدۡ صَرَّفۡنَا لِلنَّاسِ فِی هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانِ مِن کُلِّ مَثَلٖ فَأَبَیٰٓ أَکۡثَرُ ٱلنَّاسِ إِلَّا کُفُورٗا﴾.
[19] ـ کهف:54: ﴿وَلَقَدۡ صَرَّفۡنَا فِی هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانِ لِلنَّاسِ مِن کُلِّ مَثَلٖۚ وَکَانَ ٱلۡإِنسَٰنُ أَکۡثَرَ شَیۡءٖ جَدَلٗا﴾.
[20] ـ حجر:1: ﴿الٓرۚ تِلۡکَ ءَایَٰتُ ٱلۡکِتَٰبِ وَقُرۡءَانٖ مُّبِینٖ﴾.
[21] ـ طلاق:11: ﴿رَّسُولٗا یَتۡلُواْ عَلَیۡکُمۡ ءَایَٰتِ ٱللَّهِ مُبَیِّنَٰتٖ لِّیُخۡرِجَ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ مِنَ ٱلظُّلُمَٰتِ إِلَی ٱلنُّورِۚ﴾.
[22] ـ اعراف:170: ﴿وَٱلَّذِینَ یُمَسِّکُونَ بِٱلۡکِتَٰبِ وَأَقَامُواْ ٱلصَّلَوٰةَ إِنَّا لَا نُضِیعُ أَجۡرَ ٱلۡمُصۡلِحِینَ﴾.
[23] ـ بقره:110: ﴿وَأَقِیمُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتُواْ ٱلزَّکَوٰةَۚ وَمَا تُقَدِّمُواْ لِأَنفُسِکُم مِّنۡ خَیۡرٖ تَجِدُوهُ عِندَ ٱللَّهِۗ إِنَّ ٱللَّهَ بِمَا تَعۡمَلُونَ بَصِیرٞ﴾.
[24] ـ اسراء32: ﴿وَلَا تَقۡرَبُواْ ٱلزِّنَیٰٓۖ إِنَّهُۥ کَانَ فَٰحِشَةٗ وَسَآءَ سَبِیلٗا﴾.
[25]- صحیح ابن ماجه، شماره: 41.
[26] ـ مائده:3: ﴿ٱلۡیَوۡمَ أَکۡمَلۡتُ لَکُمۡ دِینَکُمۡ وَأَتۡمَمۡتُ عَلَیۡکُمۡ نِعۡمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ ٱلۡإِسۡلَٰمَ دِینٗاۚ﴾.
[27] ـ نصر:1-3: ﴿إِذَا جَآءَ نَصۡرُ ٱللَّهِ وَٱلۡفَتۡحُ* وَرَأَیۡتَ ٱلنَّاسَ یَدۡخُلُونَ فِی دِینِ ٱللَّهِ أَفۡوَاجٗا* فَسَبِّحۡ بِحَمۡدِ رَبِّکَ وَٱسۡتَغۡفِرۡهُۚ إِنَّهُۥ کَانَ تَوَّابَۢا﴾.
[28] ـ فصلت:44: ﴿وَلَوۡ جَعَلۡنَٰهُ قُرۡءَانًا أَعۡجَمِیّٗا لَّقَالُواْ لَوۡلَا فُصِّلَتۡ ءَایَٰتُهُۥٓۖ ءَا۬عۡجَمِیّٞ وَعَرَبِیّٞۗ قُلۡ هُوَ لِلَّذِینَ ءَامَنُواْ هُدٗی وَشِفَآءٞۚ وَٱلَّذِینَ لَا یُؤۡمِنُونَ فِیٓ ءَاذَانِهِمۡ وَقۡرٞ وَهُوَ عَلَیۡهِمۡ عَمًیۚ أُوْلَٰٓئِکَ یُنَادَوۡنَ مِن مَّکَانِۢ بَعِیدٖ﴾.
[29] ـ مائده:15-16: ﴿قَدۡ جَآءَکُم مِّنَ ٱللَّهِ نُورٞ وَکِتَٰبٞ مُّبِینٞ* یَهۡدِی بِهِ ٱللَّهُ مَنِ ٱتَّبَعَ رِضۡوَٰنَهُۥ سُبُلَ ٱلسَّلَٰمِ وَیُخۡرِجُهُم مِّنَ ٱلظُّلُمَٰتِ إِلَی ٱلنُّورِ بِإِذۡنِهِۦ وَیَهۡدِیهِمۡ إِلَیٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِیمٖ﴾.
[30] ـ انعام:110: ﴿وَنُقَلِّبُ أَفِۡٔدَتَهُمۡ وَأَبۡصَٰرَهُمۡ کَمَا لَمۡ یُؤۡمِنُواْ بِهِۦٓ أَوَّلَ مَرَّةٖ وَنَذَرُهُمۡ فِی طُغۡیَٰنِهِمۡ یَعۡمَهُونَ﴾.
[31] ـ الفرقان:30: ﴿وَقَالَ ٱلرَّسُولُ یَٰرَبِّ إِنَّ قَوۡمِی ٱتَّخَذُواْ هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانَ مَهۡجُورٗا﴾.
منبع: منبع: کتاب: آیا در روز قیامت دوست دارید در گروه امام حسین باشید؟، تألیف: ابومعاذ / طلال بن معیض بن احمد الحارثی، ترجمه: مجموعه موحدین.