رد شبهه عدم اعتقاد علمای چهارگانهی شیعه به تحریف قرآن
سه قرن ابتدایی گذشت و علمای شیعه بر تحریف قرآن کریم اجماع داشتند، تا اینکه زمان محمد بن علی بن بابویه قمی متوفای 381هـ فرا رسید، وی اولین شخصی (از علمای شیعه) بود که معتقد به عدم تحریف قرآن بود؛ او در کتاب معروفش موسوم به «الاعتقادات» آورده است: «اعتقاد و باور ما این است: قرآنی که الله تعالی بر پیامبرش محمد صلی الله علیه و سلم نازل کرد، همین قرآنی است که در میان این جلد قرار دارد و مردم در اختیار دارند نه چیزی بیش از این؛ تعداد سورههای این کتاب 114 سوره است و آنکه این مقوله را به ما نسبت می دهد که: قرآن بیش از این مقدار است، دروغگوست».
از میان علمای شیعه تنها قمی بر این باور بود، تا اینکه دوران مرتضی، متوفای سال 436هـ فرارسید که با اعتقاد و باور قمی موافق بود و ابو جعفر طوسی، شاگرد مرتضی، متوفای سال 460هـ نیز با این دو موافق بود؛ طوسی در "التبیان" می گوید: «اما این اعتقاد و باور که در قرآن افزایش و کاهش صورت گرفته، با توجه به ظاهر مذهب مسلمین، خلاف حق است و این (عدم تحریف) برای مذهب ما شایسته تر است و این همان باوری است که مرتضی آن را تقویت کرده است ..».[1]
اینها سه عالم از قدمای شیعه هستند که معتقد به تحریف قرآن نبودند و در طبقه ی آنها کسی دیگر که با آنها موافق باشد، یافت نمی شود. بعد از این سه نفر، ابوعلی طبرسی متوفای سال 548هـ آمد.
نوری طبرسی در "فصل الخطاب" می گوید: «از جمله کسانی که به این باور تصریح کردهاند، ابو علی طبرسی در مجمع البیان است. سپس می گوید: تا دوران وی بجز این چهار کس، از کسی دیگر خلاف این عقیده معلوم نیست».[2]
سوالی که در اینجا مطرح می شود این است که: چرا این چهار عالم از باور به عدم تحریف قرآن سخن می گویند، درحالی که خود به این مسأله باور ندارند؟ نعمت الله جزایری در «الأنوار النعمانیة» به ما پاسخ خواهد داد، وی بعد از ذکر اجماع امامیه بر عقیدهی تحریف قرآن، می گوید: «آری! مرتضی، صدوق و شیخ طبرسی با این (باور به تحریف قرآن) مخالفت نمودهاند و اذعان داشته اند آنچه میان این جلد قرار گرفته است، همان قرآن نازل شده است نه چیز دیگری؛ و هیچ تحریف و تبدیل و دگرگونی در آن صورت نگرفته است؛ ظاهرا این سخن بخاطر مصالح بسیاری از سوی این افراد صادر شده است، از جمله سد باب ایراد از این اعتقاد و باور؛ از این جهت که اگر تحریف و تبدیل در ارتباط با قرآن جایز باشد، پس دیگر چگونه می توان به قواعد و احکام آن عمل نمود؛ چگونه ممکن است این بزرگان به عدم تحریف قرآن معتقد باشند حال آنکه در تألیفات خود اخبار بسیاری مبنی بر وقوع تحریف در قرآن ذکر کردهاند و اینکه فلان آیه نازل شده است، سپس به این شکل تغییر کرد»[3].
نعمت الله جزایری می گوید: «در اخبار و روایات آمده است که امامان شیعیان خود را به قرائت همین قرآن موجود در نماز و غیره و عمل به احکام آن امر می کردند، تا زمانی که مولای ما صاحب الزمان ظهور کند و این قرآن را از میان مردم بردارد و به آسمان برد و قرآنی را که امیرالمؤمنین گرد آورده است، بیرون آورد و آن را قرائت کند و به احکام آن عمل نماید»[4]!!!.
این سخن نعمت الله جزایری و اعترافات او، برای عوام شیعه شافی و کافی است تا دروغ علمای متأخر خود را در نفی جریمه باور به تحریف اثبات نمایند، آنگاه که به سخن این چهار عالم خود استدلال می کنند.
یکی از بزرگان امامیه در هند، احمد سلطان احمد به این مطلب تصریح کرده است، آنجا که می گوید: «انکار تحریف قرآن از سوی تعدادی از علمای شیعه، جز بر تقیه حمل نمی شود»[5].
(وقتی به شیعه می گوییم بزرگان شما معتقد به تحریف قرآنند)، تمامی عوام و نیز علمای شیعه با استدلال به سخنان چهار عالم مذکور، اتهام تحریف قرآن را رد می کنند؛ ما نیز در پاسخ به آنها می گوییم: این چهار نفر نیز معتقد به تحریف قرآن هستند!! چگونه است که آنها معتقدان به تحریف را مراجع خود معرفی کرده اند و از آنان انتقاد نمی کنند، بلکه چگونه است که در کتابهای خود از آنها روایاتی را نقل کردهاند که صراحت به تحریف دارد؟!! و چرا قائلان به تحریف را تکفیر نکردند یا حداقل آنها را سرزنش نکردهاند و این باور آنها را انکار ننمودند!! پس به وضوح روشن می گردد که قلبهای آنها شبیه هم است، همچنانکه میزان دستکاری علمای شیعه نسبت به دین خود و کوچک شمردن عقل پیروانشان آشکار می شود.
به باور من این چهار نفر تنها به این علت اعتقاد به تحریف را انکار کردهاند تا در پاسخ به کسانی که این جریمه را در حق (شیعه) ثابت می دانند، به سخنان ایشان استدلال شود و به عنوان سپری دفاعی در برابر مخالفان تشیع استفاده گردد.
سوالی که در اینجا مطرح می شود و من از تمامی شیعیان می خواهم با صراحت و صداقت به آن پاسخ دهند، این است که: قرآن تحریف شده است یا نه؟
اگر در پاسخ بگویی: خیر تحریف نشده است، علمای متقدم و بزرگ شیعه را که نزد شما ثقه هستند و تشیع بر دوش آنها استوار شده است و قائل به تحریف هستند، تکذیب کرده ای!! و با اعتقاد و باور به اینکه قرآن کامل است و تحریف نشده است، این علما را گمراه و افترا زننده بر کتاب الله تعالی خواندهای؛ که درنتیجه کتابهای آنها و نیز اخبار و روایات موجود در آنها که اساس دینت می باشند، باطل می گردد!!
اگر همانند آنها معتقد به تحریف قرآن باشی، کتاب پروردگارت را تکذیب کرده ای و همانند آنان کافر گشته ای و چهار عالم شیعه که معتقد به عدم تحریف بودند و نزد شما ثقه هستند، تکذیب کرده ای، علمایی که با زبان خود چیزی می گویند که در دل بدان باور ندارند!! پس ناگزیر باید یکی از دو مورد را اختیار کنی، دو موردی که شیرین ترین آن دو نیز، تلخ است!!
وقتی برای عوام شیعه ثابت می کنیم که دین آنها بر باور به نقص و تحریف قرآن استوار است، هدف ما انتقام از آنها نیست، بلکه این را می گوییم تا به حقیقت باوری که دارند، پی ببرند و خود و خانوادهی خود را در قیامت به خسران و هلاکت نیندازند.
منبع: کتاب: آیا در روز قیامت دوست دارید در گروه امام حسین باشید؟، تألیف: ابومعاذ / طلال بن معیض بن احمد الحارثی، ترجمه: مجموعه موحدین.
[1]- التبیان فی تفسیر القرآن، طوسی: 1/3
[2]- فصل الخطاب، ص: 34.
[3]- الأنوار النعمانیة، نعمت الله جزایری، 2/246 – 247.
[4]- همان: 2/248.
[5]- مشارق الشموس الدریة، ص: 129.
منبع: منبع: کتاب: آیا در روز قیامت دوست دارید در گروه امام حسین باشید؟، تألیف: ابومعاذ / طلال بن معیض بن احمد الحارثی، ترجمه: مجموعه موحدین.