اگر محمد بن عبدالوهاب اگر اصلاح دین بوده چرا در مذاهب اسلامی ادغام نشده است که به اسم وهابیت شهرت یافته است؟
الحمدلله،
گذاشتن اصطلاح وهابیت بر روشنگری محمد ابن عبدالوهاب از طرف دشمنان توحید و نان خورهای خرافات بود تا مسلمانان را از روشنگریهای ایشان بهراسانند.وگرنه ایشان هرگز مذهبی جدید را تاسیس نکرده اند و خود را پایبند به مذهب امام احمد حنبل و حنبلی مذهبها کرده اند.
در زمان محمدبن عبدالوهاب(رحمه الله) بیشتر مردم از مسیر صحیح عقیدهی توحیدی فاصله گرفته بودند و در وادی خرافات گام برمیداشتند یعنی عده ای کثیر از مسلمانان به دام فرقه ی تصوف گرفتار بودند و بجای اینکه مستقیما از خدا طلب حاجات نماییند بر سر قبور اولیا می رفتند و از آنها طلب می کردند که همگی این امور بر طبق نص صریح کتاب و سنت حرام و بلکه شرک است.در این میان علمایان بسیاری به تبیین این شرکیات پرداختند.ولی از بین آنها شخصی عالم بنام محمد بن عبدالوهاب از شجاعت و شهامت بسیاری برخوردار بود و وقتیکه اوضاع و احوال مسلمانان را مشاهده می نمود که چقدر از توحید صدر اسلام دور شده اند، باعث شد که ایشان به تحذیر مسلمانان با این شرکیات بپردازد که در اینکار الله تعالی وی را توفیق داد و با تبیین و روشنگری مسلمانان باعث بیداری آنها از خرافات و شرک شد. دشمنان دین و توحید اعم از تصوف و روافض و استعمار انگلیس که زنده شدن توحید را خطری بر منافع خود می دیدند،به پیروی از سیاست شوم خود: (فَرِّقْ تَسُدْ : تفرقه بینداز و سروری کن) برای ایجاد تفرقهی بیشتر بین مسلمین اقدامات محمدبن عبدالوهاب در روشنگری مسلمانان و باخبر نمودنشان از شرکیاتشان ، را مذهبی تازه نامیدند تا همه را از وی و روشنگریش بهراسانند که متاسفانه مسلمانان ناآگاه نیز به پیروی از دشمنان توحید، از ظهور مذهبی نو سخن گفتند .و محمد ابن عبدالوهاب و مبارزه ی وی را با شرک دینی جدید با عنوان وهابی!! نام گذاشتند!!
مهمتر اینکه اصل مسائلی که شیخمحمد تبین و یا تشریح نموده است تازه و نوپیدا نبودهاند. بعبارت دیگر آن نظریاتی که امروزه تحت نام وهابیت تازه جلوه داده میشود چیزی تازه نیست زیرا همان مسائل و نظریات در قرآن بطور واضح و شفاف آمده است و نیز در احادیث پیامبرصلی الله علیه وسلم و دیگرکتب معتبر اهل سنت و جماعت موجود میباشد.
در حقیقت محمد بن عبدالوهاب یک مجدد دینی بودند که توحیدی را که رسول الله صلی الله علیه وسلم بر شبه جزیره عرب عرضه نمود ، زنده کرد و همانند ایشان در نفی شرک با دشمنان و کینه توزان که از توحید هراسان بودند روبرو شدند.
مبارزه با خرافات و شرک که امروزه بنام وهابیت مورد سوء ظن و لعن قرار گرفته -وتبدیل به حربه و وسیلهای شده برای ترور شخصیتها وترویج و ادامهی بدعتگذاری- عیناً در کتب معتبر اهل سنت و شیعه نیز موجود و مورد تأیید میباشد.پس بدون شک اگر کسی از عقل و انصاف و تقوی بهرهمند باشد به آسانی تصدیق میکند که وهابیت اسمی بیمسمی، نامفهوم و بدون مصداق است.
البته این نامگذاری و کاربرد کلمهی وهابیت توسط انگلیس رواج پیدا کرد و قضیه این بود که: وقتی که روشنگری محمد بنعبدالوهاب برای یکتاپرستی در عبادت و پرستش خداوند شروع شد و دوباره زمینههای توحید الوهیت در میان مردم شروع به رشد کرد، در آن زمان هندوستان مستعمرهی انگلیس بود و در نهایت خرافهپرستی و شرک به سر میبرد. حاجیانی که از هندوستان برای انجام مناسک حج به عربستان میآمدند کمکم در آنجا با این افکار و عقاید صحیح اسلامی آشنا شدند و دوباره در صدد تصحیح عقاید و باورهای خود به خدا و قرآن برآمدند، به همین خاطر آنها نیز با برگشتن به کشورشان شروع به ترویج این دعوت توحیدی در میان مردم کردند و انگلیس از این نظر احساس خطر میکرد زیرا میدانست که این دعوت یک بیداری اسلامی قوی، پابرجا و رستگار است. به همین دلیل در صدد چارهجویی برآمد و مثل همیشه خواست از دسیسههای مکارانهی انگلیسی استفاده کند و برچسبی بر این دعوت بزند، به همین خاطر شایع کرد که این دعوت، دعوتی اسلامی و الهی نیست، بلکه دعوتی وهابیست و آن را منتسب به اسم پدر محمد که عبدالوهاب بود، کرد که در اصل باید دعوت را به اسم صاحب دعوت میکرد و صاحب این دعوت هم محمد بود نه عبدالوهاب پدرش، ولی انگلیس میدانست اگر بگوید این یک دعوت محمدی است در ذهن مردم نمیتواند ایجاد شبه کند، پس شایع کرد که این دعوت، دعوتی وهابیست و آن را منتسب به اسم پدر محمد، که عبدالوهاب است، کرد.
در حقیقت روافض و تصوف می خواهند که با چماق و برچسب وهابیت به ترور دانشمندان و آگاهان مبارز و نستوه اهل سنت و جماعت اقدام نمایند.
در زیر متنی را از سخنان شیخ محمد بن عبدالوهاب را می آوریم که به هیاهوی دشمنان توحید جواب می دهند.
اما بشنوید قسمتی از سخنرانی شیخ الاسلام محمد بن عبدالوهاب در میان جلسات و گروههای سالانه حجاج ازجمله سخنان وی در روز اول ذیحجه سال 1347ه.ق. مطابق با 11 مه سال 1929م تحت عنوان (این عقیده ماست )انجام داد، مطالب زیر میباشد
عدهای ما را (وهابی) و مذهب ما را (وهابیت) مینامند با ادعای اینکه مذهب ما، مذهب پنجم است. این یک اشتباه بزرگ است که نامش از ادعاهای دروغی است که افراد دارای قصد و غرض خاص آن را ترویج میکردند. ما مذهب جدید یا عقیده جدیدی نداریم. محمد بن عبدالوهاب امر یا عقیده تازهای نیاورده است. عقیده ما همان عقیده سلف صالح (پیشینیان نیکوکار) است که در قرآن و سنت پیامبر ص و عقاید و آثار سلف صالح آمده است
ما به ائمه چهار گانه احترام میگذاریم و در نظر ما شافعی، مالک، ابوحنیفه و احمد با همدیگر هیچ فرقی ندارند. همه آنها از نظر ما مورد احترام هستند. ما در امور فقهی براساس مذهب حنبلی عمل میکنیم
این همان عقیدهای است که شیخ الإسلام محمد بن عبدالوهاب [مردم را] بدان دعوت میکرد و این همان عقیده ماست که براساس یکی دانستن خداوند ـ عز وجل ـ و توحید خالص و پاک و به دور از هر شبهه و آلایش بدعتی بنا شده است. این عقیده توحیدی است که ما مردم را به سوی آن دعوت میکنیم، همان چیزی است که ما را از مصیبتها و محنتهایی که بدان دچار شدهایم، نجات میدهد
اما تجدیدی که گروهی با ادعای اینکه باعث نجات ما از دردهایمان میشود. میخواهند به وسیلة آن مردم را فریب دهند، باعث رسیدن به هیچ هدفی نمیشود و ما را به سعادت اخروی نزدیک نمیسازد
مسلمانان تا زمانی که براساس کتاب خدا و سنت پیامبر ص عمل نمایند، بر مسیر هدایت حرکت میکنند و آنان فقط به وسیلة توحید خالص به سعادت دنیا وآخرت دست مییابند. ما تجدیدی را که موجب از دست رفتن دین و عقیدهمان شود نمیخواهیم ما فقط رضایت پروردگار ـ عز وجل ـ را میخواهیم کسی که برای رضایت خداوند تلاش نماید، خداوند برایش کافی و یاور اوست. تجدید به مسلمانان سودی نمیرساند، بلکه فقط بازگشت به اعتقادات سلف صالح (پیشینیان نیکوکار) موجب سعادت و رستگاری آنان میشود
آنان در حقیقت از عمل کردن به آنچه در کتاب خدا و سنت پیامبر ص آمده است، دور شده بودند و در گناهان و بدیها غرق شده بودند. خداوند ـ جل شأنه ـ آنها را دچار شکست کرده و به ذلت و خواری گرفتار کرد. و چنانچه آنان به کتاب خداوند و سنت پیامبرش ص چنگ میزدند و بدان عمل میکردند. دچار مصیبت و گناه نمیشدند. و عزت و افتخارشان را از دست نمیدادند
من در حالی که از اموال دنیا و نیروی انسانی چیزی ندارم، قیام کردم، دشمنان به من حمله کردند. اما به فضل و قوت خدا بر دشمنان چیره شدم و همه این سرزمین را فتح کردم
مسلمانان امروزه به علت ترک عمل به کتاب خداوند و سنت پیامبر ص به فرقههای مختلفی متفرق شدند. اینکه گمان کنیم که بیگانگان باعث این تفرقه شدهاند، فکر اشتباهی است. علت این مصیبتها خودمان هستیم نه بیگانگان. یک نفر خارجی به سرزمین میآید و در میان هزاران بلکه میلیونها مسلمان زندگی میکند. او به تنهایی کار میکند، آیا میتوان باور کرد که یک نفر بتواند بر میلیونها نفر تأثیر بگذارد، بدون اینکه در میان این میلیونها نفر افرادی باشند با افکار و اعمالشان به او کمک کنند؟؟!
هرگز !! علت بلا و مصیبتها همین افراد هستند که در حقیقت دشمن خدا و خودشان هستند. پس باید خود مسلمانان را سرزنش کرد، نه بیگانگان را. اگر بنایی محکم و استوار باشد. هیچ چیز نمیتواند آن را تخریب و ویران کند. به شرطی که در آن سوراخی به وجود نیامده باشد که کلنگها از آن وارد شوند، مسلمانان نیز چنین هستند. اگر آنان با هم متحد میبودند، کسی نمیتوانست صفوف آنان را بشکند و وحدت آنان را از بین ببرد
در سرزمینهای عربی و اسلامی افرادی هستند که در راه زیان رساندن به شبه جزیره عربستان و اسلام، از ریشه بر کردن آن و اذیت کردن ما مسلمانان تلاش میکنند(همین ایران) اما إن شاء الله تا زمانی که ما زنده هستیم آنان به اهداف شومشان دست نخواهند یافت
اگر مسلمانان با هم متحد باشند و به قرآن و سنت پیامبر ص عمل کنند، خوشبخت و سعادتمند هستند، بیتردید مسلمانان با عمل کردن به آن پیشرفت میکنند، و با یکدیگر بر سر عمل به کتاب خدا و سنت پیامبر ص و آنچه در آن آمده است و دعوت خالصانه به سوی توحید اتفاق نظر پیدا کنند. بیتردید من به سوی آنان خواهم شتافت و به همراه آنان در هر عمل و حرکتی که انجام میدهند همراه و همگام خواهم بود.
به خدا سوگند من حکومت و قدرت و شکوه آن را نمیخواهم، هدف من فقط جلب رضایت پروردگار و دعوت به سوی توحید است، تا مسلمانان در میان خودشان بر سر تمسک و عمل به آنان اتفاق پیدا کنند. در این صورت من نه به عنوان پادشاه و رهبر بلکه به عنوان یک خادم آنان را همراهی میکنم .( رجوع کنید به کتاب: تصحیح یک اشتباه تاریخی در مورد وهابیت)
والله اعلم
وصلی الله وسلم علی محمد و علی آله و اتباعه الی یوم الدین
سایت جامع فتاوای اهل سنت و جماعت
IslamPP.Com
منبع: سایت جامع فتاوای اهل سنت و جماعت (IslamPP.Com)