آیا قرآن، در آیه‌ی 49 سوره‌ی القصص، تحریف‌ نشدگی تورات را تأیید می‌کند؟ موضوع: کتابهای آسمانی تاریخ انتشار: 2013-07-23 | بازدید: 1624

آیا قرآن، در آیه‌ی 49 سوره‌ی القصص، تحریف‌ نشدگی تورات را تأیید می‌کند؟

 

الحمدلله،

قرآن در آیات 43 تا 48 قصص می فرماید:

" وَلَقَدْ آتَیْنَا مُوسَی الْکِتَابَ مِن بَعْدِ مَا أَهْلَکْنَا الْقُرُونَ الْأُولَی بَصَائِرَ لِلنَّاسِ وَهُدًی وَرَحْمَةً لَّعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ"  و ما به راستی بر موسی کتاب آسمانی نازل کردیم بعد از آنکه اقوام روزگاران پیشین را نابود نمودیم، تا برای مردم مایة بینش و وسیله هدایت و رحمت باشد و تا ایشان پند پذیرند.

وَمَا کُنتَ بِجَانِبِ الْغَرْبِیِّ إِذْ قَضَیْنَا إِلَی مُوسَی الْأَمْرَ وَمَا کُنتَ مِنَ الشَّاهِدِینَ [ای محمد] و تو در جانب غربی [کوه طور] نبودی، در آن دم که فرمان نبوت را به موسی ابلاغ کردیم، و تو حضور نداشتی.

وَلَکِنَّا أَنشَأْنَا قُرُونًا فَتَطَاوَلَ عَلَیْهِمُ الْعُمُرُ وَمَا کُنتَ ثَاوِیًا فِی أَهْلِ مَدْیَنَ تَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِنَا وَلَکِنَّا کُنَّا مُرْسِلِینَ در حقیقت ما نسلهایی را پدید آوردیم، آنگاه عمرشان طولانی شد. و تو در میان اهل مدین نبودی تا آیات ما را بر آنان بخوانی ولی این ما هستیم که تو را فرستادهایم.

وَمَا کُنتَ بِجَانِبِ الطُّورِ إِذْ نَادَیْنَا وَلَکِن رَّحْمَةً مِّن رَّبِّکَ لِتُنذِرَ قَوْمًا مَّا أَتَاهُم مِّن نَّذِیرٍ مِّن قَبْلِکَ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ و تو در کنار کوه طور نبودی بدانگاه که ما ندا دادیم،ولی [وحی] از روی رحمتی از سوی پروردگارت [آمد] تا گروهی را بیم دهی که قبل از تو بیم دهندهای پیش ایشان نیامده است، شاید آنان پند پذیرند.

وَلَوْلَا أَن تُصِیبَهُم مُّصِیبَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ فَیَقُولُوا رَبَّنَا لَوْلَا أَرْسَلْتَ إِلَیْنَا رَسُولًا فَنَتَّبِعَ آیَاتِکَ وَنَکُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ اگر [پیش از فرستادن پیامبر] بلا و عذابی به خاطر اعمالشان گریبانگیرشان میگردید، میگفتند: «پروردگارا! چرا به سوی ما پیامبری نفرستادی تا از آیات تو پیروی کنیم و از مؤمنان باشیم؟!

فَلَمَّا جَاءهُمُ الْحَقُّ مِنْ عِندِنَا قَالُوا لَوْلَا أُوتِیَ مِثْلَ مَا أُوتِیَ مُوسَی أَوَلَمْ یَکْفُرُوا بِمَا أُوتِیَ مُوسَی مِن قَبْلُ قَالُوا سِحْرَانِ تَظَاهَرَا وَقَالُوا إِنَّا بِکُلٍّ کَافِرُونَ پس چون حق از سوی ما برایشان آمد، گفتند:«چرا مانند آنچه که به موسی داده شده بود بدو داده نشده است؟». آیا به آنچه پیش از این به موسی داده شده کفر نورزیدهاند؟ گفتند: «این دو جادو هستند که یکدیگر را پشتیبانی میکنند». و گفتند: «ما همه را انکار میکنیم»."(تفسیر سعدی)

الله تعالی در آیات 49 و قبل و بعد آن کفار قریش را خطاب قرار داده است ، چرا که آنها از پیامبر ایراد می گرفتند که اگر تو ادعای رسالت داری پس چرا مثل موسی به یکباره بر تو کتاب نازل نشد، الله تعالی آنها را خطاب قرار داده و متهم می نماید که شما حتی به تورات نیز کفر ورزیدید با وجود اینکه از جانب خدا آمده بود و شما هردو کتاب را با وجود اینکه از جانب خدا آمده است را تکذیب می نمایید،پس الله تعالی بدانها می گوید (اگر آن دو کتاب را قبول ندارید) پس شما دو کتاب مثل آنها بیاورید:

«قُلْ فَأْتُوا بِکِتَابٍ مِّنْ عِندِ اللَّهِ هُوَ أَهْدَی مِنْهُمَا أَتَّبِعْهُ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ»(قصص 49)

یعنی: بگو: «اگر راست میگویید از نزد خداوند کتابی هدایتگرتر از این دو [کتاب] بیاورید تا من از آن پیروی کنم».

در حقیقت خداوند آنها را در تنگنا قرارداد و فرمود: قُلْ فَأْتُوا بِکِتَابٍ مِّنْ عِندِ اللَّهِ هُوَ أَهْدَی مِنْهُمَا بگو: شما از نزد خداوند کتابی بیاورید که از قرآن و تورات هدایت بخشتر باشد، أَتَّبِعْهُ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ تا من از آن پیروی کنم. اگر شما راست میگویید. ولی آنها و دیگران راهی برای آوردن کتابی همانند تورات و قرآن ندارند، زیرا از زمانی که خداوند جهان را آفریده است از نظر علم و هدایت و رحمت برای مردم کتابی همانند این دو کتاب نفرستاده است. و این نهایت انصاف دعوتگر است، چرا که میگوید: هدف من [بیان] حق و هدایت و راهنمایی است، و من این کتاب را برایتان آوردهام که مشتمل بر حق و هدایت و راهیابی است، و مطابق با کتاب موسی میباشد.

پس اگر شما از طرف خداوند برای من کتابی بیاورید که از تورات و قرآن هدایتگرتر باشد من از آن پیروی میکنم، و گر نه، حق و هدایتی را که شناختهام برای چیزی که هدایت و حق نیست ترک نمیکنم.

ولی این تعابیر دلیل بر نفی تحریف نیست بلکه هدف آن بوده است که به مشرکان قریش فهمانده شود که اگر شما به بهانه تورات رسالت محمد صلی الله علیه وسلم را انکار می کنید، شما که خود تورات را نیز قبول ندارید هرچند که از جانب کسی نازل شده بود که همانند محمد صلی الله علیه وسلم پیامبری دیگر را برای آن مبعوث کرده بود. یعنی توراتی که بر موسی علیه السلام نازل شده بود عین کلام الله است و در این شکی نیست چنانکه در این آیات به زمان نزول تورات نیز در کنار کوه طور اشاره دارد و دلیل بر تورات تحریف نشده است نه آن توراتی که اکنون در دست یهودیان است، یعنی بعد از موسی علیه السلام تورات دستخوش تحریف گشت  و این امر در قرآن صراحتا بیان شده است:

«اِّنَ الَّذِینَ هَادُواْ یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَن مَّوَاضِعِهِ»(نسا 64)

یعنی: بعضی از یهود، کلام (الله) را از جای خود، تحریف می‏کنند.

و می فرماید: «فَبِمَا نَقْضِهِم مِّیثَاقَهُمْ لَعنَّاهُمْ وَجَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قَاسِیَةً یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَن مَّوَاضِعِهِ وَنَسُواْ حَظًّا مِّمَّا ذُکِّرُواْ»(مائده 13)

یعنی: ولی بخاطر پیمان‏شکنی، آنها را از رحمت خویش دور ساختیم؛ و دلهای آنان را سخت و سنگین نمودیم؛ سخنان (خدا) را از موردش تحریف می‏کنند؛ و بخشی از آنچه را به آنها گوشزد شده بود، فراموش کردند؛

«أَفَتَطْمَعُونَ أَن یُؤْمِنُواْ لَکُمْ وَقَدْ کَانَ فَرِیقٌ مِّنْهُمْ یَسْمَعُونَ کَلاَمَ اللّهِ ثُمَّ یُحَرِّفُونَهُ مِن بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ وَهُمْ یَعْلَمُونَ»(بقره 75)

یعنی: آیا انتظار دارید به (آئین) شما ایمان بیاورند، با اینکه عده‏ای از آنان، سخنان خدا را می‏شنیدند و پس از فهمیدن، آن را تحریف می‏کردند، در حالی که علم و اطلاع داشتند؟!

و اصلا جدای از این مطالب چگونه ادعا می شود که تورات تحریف نشده است ولی تناقضهای آشکاری با قرآن دارد مثلا قرآن یهودیان را متهم می کند که آنها به ناحق عزیر را پسر خدا می دانند درحالیکه قرآن آنرا انکار می کند. یعنی اگر ادعای تحریف نشدن تورات صحیح باشد نمی بایست با قرآن تضاد می داشت. البته موقف اهل سنت و جماعت در برابر کتابهای پیشین اینست که:

 

والله اعلم
وصلی الله وسلم علی محمد و علی آله و اتباعه الی یوم الدین
سایت جامع فتاوای اهل سنت و جماعت
IslamPP.Com

 

    منبع: سايت جامع فتاواي اهل سنت و جماعت (IslamPP.Com)