قرار گرفتن خدا بر عرش به چه معنی است؟ موضوع: اسماء و صفات الهی تاریخ انتشار: 2013-07-31 | بازدید: 1904

قرار گرفتن خدا بر عرش به چه معنی است؟

 

الحمدلله،

ما چگونگی و نحوه استقرار خداوند بر عرش را نمی‌دانیم، زیرا ما از کیفیت ذات الهی خبر نداریم، اما معنی و ‏مفهوم استقرار را در لغت عرب می‌دانیم. عربها، وقتی که (ماده استوی) را بوسیله "علی" متعدی کنند، یکی از ‏چهار معنی زیرا را قصد می کنند، چنانکه تحقیقات علامه ابن قیم نشانگر آن است : ‏

‏1ـ استقراریافتن، 2ـ بلند و بالا بودن 3ـ فزونی و شدت یافتن 4ـ صعود و بالا رفتن ‏

ابوالحسن اشعری در "مقالات الاسلامیین" ص211،157 نقل کرده که معتزلیها استوی را به استولی به ‏معنی (چیره شدن و تسلط یافتن) تفسیر کرده‌اند. پس کسانی که استواء را این چنین تاویل کرده اند، در واقع پیرو معتزلیها ‏بوده و چه سلف بدی دارند.‏

اما اهل سنت و اصحاب حدیث، استواء علی العرش را برای خدا ثابت دانسته، نه آن را نفی می کنند و نه ‏کیفیتی برای آن قائل شده اند، چنانکه ابوالحسن اشعری رضی الله عنه از اهل سنت و اصحاب حدیث اینچنین ‏نقل نموده است، "مقالات الاسلامیین" ص290، 211‏.‏

اهل لغت برای ما نقل کرده‌اند که علماء و دانشمندان زبان و لغت عربی، آنانی که فطرت شان با فلسفه ‏آلوده نشده است، هرگز استواء را به استولی تفسیر نکردهاند.

ابوداود بن علی اصفهانی می گوید: نزد ابن الاعرابی بودم. مردی به محضر او آمد و سؤال کرد: معنی ‏‏«‏الرَّحْمَنُ عَلَی الْعَرْشِ اسْتَوَی» چیست‏؟ ابن الاعرابی در جواب گفت: معنی آن - چنانکه خودش خبر داده- ‏این است: خداوند بالای عرش است. آن مرد گفت: ای اباعبدالله (کنیه ابن الاعرابی است) استواء به معنی ‏استولی (چیره وغالب) است. ابن الاعرابی گفت: تو از کجا می‌دانی؟ هرگز عرب، (استولی علی شیء) نمی ‏گویند، مگر زمانی که آن شیء ضدی داشته باشد، که هرگاه یکی از آنها بر دیگری پیروز شود و غلبه پیدا کند، ‏میگویند: (استولی علیه) بر دیگری چیره و پیروز شد. مگر قول نابغه را نشنیده ای که می گوید:

الا لمثلک أومن أنت سابقه                  ‏ سبق الجواد إذا استولی علی الامد

لسان العرب:2/249.‏

این منهج و روش یعنی شناخت، معنی استواء و عدم آگاهی به کیفیت آن و نهی از بحث و جدال در مورد ‏آن، روش و شیوه سلف صالح است. وقتی که از امام مالک سؤال شد، استوی در این آیه «‏ الرَّحْمَنُ عَلَی ‏الْعَرْشِ اسْتَوَی» چگونه است؟ امام مالک سر را پائین انداخت، بگونه ای که پیشانیش عرق کرد، سپس سر را ‏بلند کرد و فرمود:آری درست است «الرَّحْمَنُ عَلَی الْعَرْشِ اسْتَوَی» یعنی خداوند بر عرش قرار گرفته است، ‏همانطور که خود را بدان متصف کرده است، اما نباید گفت: چگونه؟ زیرا کیفیت آن نامعلوم است و تو اهل ‏بدعت هستی، (سپس) دستور داد آن مرد را بیرون کنند. روایت از بیهقی ،وذهبی آن را صحیح دانسته: نگاه ‏‏"مختصر العلو للعلی الغفار" تألیف: ذهبی: ص141 حدیث شماره 131‏.‏

‏ در روایت دیگر از امام مالک چنین آمده است: ‏

‏«الکیف غیر معقول:  الاستواء منه غیر مجهول و الایمان به واجب والسوال عنه بدعة». ‏

‏(کیفیت آن در دایره عقل نمی گنجد، واستواء برای او ثابت وقطعی است، ووایمان به آن واجب است و ‏سؤال در مورد آن بدعت است.) ‏"مختصر العلو: ص141 حدیث شماره142 .‏

این که امام مالک میگوید: (غیر مجهول) یعنی معلوم است. معنی معلوم هم مشخص است، زیرا معلوم در ‏لغت عرب معنی دارد که عربها به آن آگاه اند و عالم می تواند آن را ترجمه و تفسیرکند. لذا بسیاری ازآنهایی ‏که این سخن را از امام مالک نقل کرده‌اند، آن را دانسته و گفتهاند: که امام مالک این سخن را در جواب آن ‏مرد سائل گفته است. در واقع معنی (معلوم) با (غیر مجهول) فرق نمیکند و هردو کلمه یک مفهوم را می ‏رسانند، پس (الاستواء معلوم) با (الاستواء غیر مجهول) از لحاظ معنی هر دو یکی هستند.

قرطبی میگوید: سلف و گذشتگان صالح رضی الله عنهم جهت را از خداوند نفی نکرده و چنین سخنی را ‏نگفتهاند، بلکه همه آنها جهت را برای خدا ثابت دانسته اند. همانطور که کتاب خداوند آن را ثابت کرده و ‏رسولش بدان خبر داده است.

اینکه خداوند بر عرش قرار دارد واقعی است و هیچ کس آن را انکار نکرده است و عرش را به استوا ‏اختصاص داده اند زیرا عرش از بزرگترین آفریده‌های خداوند است و اما اینکه از کیفیت استواء اظهار بی ‏علمی کرده‌اند، بدین جهت است که هیج کس حقیقت آن را نمی‌داند.‏

امام مالک می فرماید: استواء به اعتبار لغت معلوم است و نحوه آن مجهول است و سوال درباره آن بدعت ‏است. ام سلمه رضی الله عنها نیز چنین فرموده است و در این رابطه همین اندازه که بیان شد، کافی است. ‏تفسیر قرطبی: 2/219‏.‏

 

والله اعلم

وصلی الله وسلم علی محمد وعلی آله وأصحابه والتابعین لهم بإحسان إلی یوم الدین

 

    منبع: منبع: کتاب «عقیده و ایمان»؛ دکتر عمر سلیمان اشقر.‏