آیا صحیح است که انگشتر سلیمان و عصای موسی از بهشت آمده اند؟ موضوع: بهشت و جهنم تاریخ انتشار: 2013-08-02 | بازدید: 2127

ایا سلیمان علیه السلام انگشتری داشتند؟ من شنیدم که عصای موسی علیه السلام را و انگشتری سلیمان علیه السلام را حضرت ادم علیه السلام همرای خود از جنت اورده است ایا این درست است؟

 

الحمدلله،

در بعضی از کتب تفسیر از انگشتر سلیمان علیه السلام سخن به میان آمده که در ضمن آیه 34 سوره صاد آنجا که می فرماید: « وَلَقَدْ فَتَنَّا سُلَیْمَانَ وَأَلْقَیْنَا عَلَی کُرْسِیِّهِ جَسَدًا ثُمَّ أَنَابَ» یعنی : « ما سلیمان را آزمودیم و بر تخت او جسدی افکندیم؛ سپس او به درگاه خداوند توبه کرد».

بعضی مفسرین ماجرایی تعریف کردند که مضمون آن اینست که : «سلیمان علیه السلام زنان بسیاری داشت، از بین تمام این زنان به یکی از آنها بنام جراده اطمینان بیشتری داشت، و هنگامی که سلیمان علیه السلام جُنب می گشت و قصد غسل کردن داشت انگشتری خود را فقط به او می سپرد، یک روز هنگامی که سلیمان علیه السلام به بیت الخلاء می رود و انگشتری خود را به جراده می دهد، شیطان در این فاصله خود را بر شکل سلیمان علیه السلام درمی آورد و نزد جراده می رود و از او طلب انگشتریش می کند، سپس آن شیطان چهل روز بر تخت پادشاهی او نشست و مردم گمان کردند که او همان سلیمان علیه السلام است، ابن‌ جریر می‌گوید: «اسم‌ آن‌ شیطان‌، صخر بود و او خود را به‌صورت‌ سلیمان‌ علیه السلام درآورده‌ و انگشتر وی‌ را از زنش‌ گرفت‌ و بر تخت‌ سلیمان ‌نشست‌. از آن‌ سوی‌ دیگر، سلیمان‌ علیه السلام به‌ مردم‌ گفت‌: سلیمان‌ منم‌ نه این‌! ولی ‌مردم‌ او را نشناخته‌ و سخنش‌ را رد کردند»..

دانشمندان محقق چون ابن کثیر و فخر رازی و بیضاوی و غیر اینها از افاضیل علماء آن را رد کرده‌اند. امام ابن‌کثیر می‌گوید: «داستان‌ این ‌شیطان‌ از داستانهای‌ اسرائیلی‌ است‌ و پایه‌ و اساسی‌ ندارد. بعضی از مفسرین آثار کثیری به نقل از جماعتی از سلف نقل کرده‌اند که بیشتر آنها از اسرائیلیات هستند، و در اکثر آنها جای انکار شدید وجود دارد».

و درباره عصای موسی علیه السلام در تفسیر امام شوکانی آمده : قتاده یکی از مفسرین تابعی گفته: عصای موسی علیه السلام از آن آدم علیه السلام بوده است (ولی نگفته که آنرا از بهشت آورده است)، و همچنین ابن حبان از ابن عباس رضی الله عنه درباره عصای موسی علیه السلام روایت کرده که گفت : « أَعْطَاهُ إِیَّاهَا مَلَکٌ مِنَ الْمَلَائِکَةِ إِذْ تَوَجَّهَ إِلَی مَدْیَنَ فَکَانَتْ تُضِیءُ لَهُ بِاللَّیْلِ، وَیَضْرِبُ بِهَا الْأَرْضَ فَتُخْرِجُ لَهُ النَّبَاتَ، وَیَهُشُّ بِهَا عَلَی غَنَمِهِ وَرَقُ الشَّجَرِ» .

یعنی : «وقتی موسی علیه السلام به طرف مدین حرکت می کرد ملائکه ای آن عصا را به وی داد که مسیر راهش را در تاریکی شب روشن و نورانی گرداند، و آنرا بر زمین می زد که باعث می شد گیاه بروید، و بوسیله آن عصا برگ درختان را برای گوسفندش می چید».

و در بعضی از کتابهای تفسیر از جمله تفسیر امام شوکانی و قرطبی و بغوی بنقل از مجاهد و ضحاک آمده که : «پیراهن‌ یوسف علیه السلام که خدای متعال آنرا سبب بازگرداندن بینایی یعقوب علیه السلام نمود، پیراهن‌ ابراهیم‌ علیه السلام بود که‌ خدای‌ عزوجل ‌در زمانی که‌ نمرودیان‌ او را در آتش‌ افگندند، بر وی‌ از حریر بهشت‌ پوشاند، سپس‌ ابراهیم‌ علیه السلام آن‌ را بر تن‌ اسحاق علیه السلام، و اسحاق‌ علیه السلام بر تن‌ یعقوب علیه السلام و یعقوب‌  علیه السلام بر تن‌ یوسف‌ علیه السلام پوشاند».

ما دلیلی از احادیث صحیح که از شخص پیامبر صلی الله علیه وسلم روایت شده باشد، برای صحت این قضیه سراغ نداریم، و ظاهرا برگرفته از روایات و حکایات علمای یهودی باشد، چنانکه امام ابن کثیر ذیل تفسیر آیه 18 از سوره طه می گوید: «گفته شده که عصای موسی علیه السلام شب تاریک را برایش نورانی می کرد، و هرگاه بخواب می رفت آن عصا از گوسفندان او نگهبانی می کرد، و درختان را برایش هرس می کرد تا سایه بانی برای او گردد، و از این قبیل امورات خارق العاده..

ولی ظاهر امر اینست که عصای وی چنین نبوده، و اگر این سخن درست بوده چرا وقتی عصای موسی به مار تبدیل شد از آن (وحشت زده شد) و فرار نمود؟ (یعنی اگر واقعا عصای او این کارهای خارق العاده را انجام می داد پس موسی علیه السلام با آن خو می گرفت و در هنگام تبدیل شدن آن به اژدها تعجب نمی کرد) بلکه تمام این اخبار از حکایات اسرائیلی (علمای یهود) است، و همچنین سخن بعضی ها که گفتند : عصای موسی متعلق به آدم علیه السلام بوده، و یا گفتند : عصای او همان دابة الارض است که (بعنوان یکی از نشانه های بزرگ قیامت) قبل از قیامت بیرون می آید، و از ابن عباس روایت شده که اسم آن عصا ماشا بده، و خدای متعال به سخن درست آگاه تر است».

همچنین ابن عطیه درباره پیراهن یوسف علیه السلام و اینکه متعلق به ابراهیم علیه السلام بوده و باقی ماجرا، گفته : «تمام این ادعاها نیاز به سند دارند، و ظاهر امر اینست که پیراهن متعلق به خود یوسف بوده و مانند دیگر پیراهنهایی است که هر شخصی می پوشید، و غریب آنست که بوی آن از فاصله بسیار دور حس می شده، حال آنکه اگر واقعا از بهشت آمده نمی بایست غریب می بود و هرکسی آن بو را حس می کرد». المحرر الوجیز: (8 / 71-72).

 

خلاصه اینکه : به قطعیت نمی توان چنین داستانهایی را صحیح دانست، زیرا غالبا برگرفته از روایات اسرائیلی است که در بین مسلمانان وارد شده است و بعضی از مفسرین آن مطالب را در کتب خود نقل می کنند، زمانی می توان با قطع و یقین آنرا پذیرفت که یا قرآن و یا احادیث صحیح نبوی درباره آنها اطلاعاتی به ما داده باشند، و البته پرداختن به اینگونه مسائل جزئی کاری بیهوده است و دانستن یا ندانستن آنها سودی ندارد، چرا که اگر دانستن آنها لزومی داشت یا نفعی برای دین ما داشتند، خدا و رسولش صلی الله علیه وسلم آنرا برای ما بیان می کردند، از اینرو بهتر است ما نیز وقت خود را صرف یادگیری ضروریات دین خود کنیم، مسائلی که در نهایت موجب رستگاری ما می شوند.

 

والله اعلم

وصلی الله علی نبینا محمد وعلی اله وصحبه وسلم

سایت جامع فتاوای اهل سنت و جماعت

IslamPP.Com

 

    منبع: سايت جامع فتاواي اهل سنت و جماعت IslamPP.Com