حیات جنیان چگونه است؟ - بخش اول موضوع: پاسخ به سوالات تاریخ انتشار: 2013-07-07 | بازدید: 1291

 

حیات جنیان چگونه است؟

 

معنی و منظور از کلمات جن و شیاطین (دیو و پری):

جن: در برابر کلمه ی انس می آید. این کلمه ی عربی به معنی پوشیده و پنهان شدن می باشد. یک اجنه برای این "جن" خوانده می شود که از دیده ها پنهان شده و دیده نمی شود.

 

اما شیاطین: جمع کلمه ی شیطان است که به هر فرد ستمگر و نافرمانی از جنس انسان یا اجنه گفته می شود. بنابراین شیاطین تنها نافرمان ها و ستم پیشگان اجنه نیستند.

 

ابن عبدالبر می گوید: " جن نزد اهل کلام و علم زبانشناسی در درجات مختلفی جای می گیرند: چنانچه تنها از یک جن نام برده شود به آن می گویند: جنی ... اگر منظور آن هایی باشند که با انسان ها همزیستی دارند: عامر یا عوامر (پری)... چنانچه آن هایی باشند که خود را به کودکان نشان می دهند، به آن ها گفته می شود: ارواح (اشباح) ... اگر پلید و افسونگر باشد شیطان است ... و چنانچه از آن حد نیز درگذرد نام او: مارد(دیو) است. اگر از آن حد نیز درگذرد و کارش بگیرد به او: عفریت گویند و جمع آن: عفاریت می باشد. والله أعلم بالصواب "

 

اثبات وجود جن :

شیخ الاسلام ابن تیمیه - رحمه الله – می گوید: " هیچ یک از فرقه های اسلامی نه وجود جن را انکار نموده است و نه این موضوع را که خداوند حضرت محمد صلی الله علیه و سلم به سوی آنان فرستاده است ... علت این موضوع آن است که وجود داشتن اجنه با تواتر و بسیاری خبر پیامبران به ناچار معلوم و ثابت گردیده است و بالاجبار معلوم شده که آنان زنده، دارای اندیشه و اراده ی انجام اعمال بوده و حتی برای ایشان نیز اوامر و نواهی بیان شده است."

 

دلایل وجود اجنه در قرآن کریم بسیار می باشد، که ضرورتی به شمردن آن ها نمی بینم چرا که خداوند متعال یک سوره ی کامل را به نام آن ها "الجن " نامیده و در آن از اخبار و سرگذشت و گفته های بسیاری از آنان ذکر شده است. اما احادیث دال بر وجود اجنه نیز بیش تر از آن است که بشود همه را ذکر نمود.

 

اصل و سرشت آفرینش اجنه:

خداوند متعال اجنه را قبل از آفرینش انسان آفریده بود. دلیل این مدعا، این آیه از قرآن کریم می باشد: {وإذ قلنا للملائکة اسجدوا لآدم فسجدوا إلا إبلیس کان من الجن ففسق عن أمر ربه}(کهف:50) یعنی: « و [یاد کن] هنگامی را که به فرشتگان گفتیم آدم را سجده کنید پس [همه] جز ابلیس سجده کردند که از [گروه] جن بود و از فرمان پروردگارش سرپیچید.»

 

در این آیه بیان شده که ابلیس از اجنه بود و خداوند آنان را پیش تر از آفرینش آدم علیه السلام خلق کرده بود. خداوند متعال می فرماید: { ولقد خلقنا الإنسان من صلصال من حمإ مسنون والجان خلقناه من قبل من نار السموم }(حجر:26-27) یعنی: « و در حقیقت انسان را از گلی خشک از گلی سیاه و بدبو آفریدیم. و پیش از آن جن را از آتشی سوزان و بی‏دود خلق کردیم.»

 

ماده ی آفرینش اجنه آتش می باشد، به دلیل آنچه خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید که: {والجان خلقناه من قبل من نار السموم }(حجر:27) یعنی: « و پیش از آن جن را از آتشی سوزان و بی‏دود خلق کردیم.» برای این آتش مذکور را "نار السموم" خوانده است که به خاطر حرارت شدیدی که دارد به منافذ(مسام) بدن داخل می شود.

همچنین خداوند متعال می فرماید: { وخلق الجان من مارج من نار }(الرحمن:15) یعنی: « و جن را از تشعشعی از آتش خلق کرد.» مارج زیرمجموعه ی آتش می باشد، یعنی آتش عام و مارج خاص است چون نوعی آتش بدون دود می باشد. در صحیح مسلم از حضرت عایشه - رضی الله عنها-  روایت شده است که رسول الله صلی الله علیه و سلم فرموده اند: ( خلقت الملائکة من نور، وخلق الجان من مارج من نار، وخلق آدم مما وصف لکم ) یعنی: «فرشتگان از نور و جنیان از مخلوطی از آتش و آدم از آنچه به شما توصیف شده، آفریده شده اند.»

 

لازم به گفتن نیست که خلقت اجنه از جنس آتش مستلزم آن نیست که شکل و قیافه ی آنان نیز چون آتش باشد؛ خلقت بشر از خاک است ولی آدمیان مانند خاک نیستند. البته خصوصیات آتش در آنان وجود دارد، خصوصیاتی مثل سبکسری و نرمی و بی وزنی، همانگونه که انسان خصوصیات سنگینی و چگال بودنش را از خاک برگرفته است.

 

اجنه مانند انسان به دو جنس مذکر و مؤنث تقسیم می شوند، خداوند باری تعالی می فرماید: { وأنه کان رجال من الإنس یعوذون برجال من الجن فزادوهم رهقاً } (الجن: 6) یعنی: «و مردانی از آدمیان به مردانی از جن پناه می‏بردند و بر سرکشی آنها می‏افزودند.» در حدیثی از زید بن ارقم بیان شده که رسول خدا - صلی الله علیه وسلم – می فرماید: ( إن هذه الحشوش محتضرة، فإذا أتی أحدکم الخلاءَ فلیقل: اللهم إنی أعوذ بک من الخبث والخبائث ) یعنی: « در این نخلستان ها (مکان های قضای حاجت) (اجنه) حاضر می شوند، پس هرکدام از شما هنگام داخل شدن به بیت الخلا (توالت) بگوید: خدایا از شر شیاطین نر و ماده به تو پناه می برم.» خُبُث – به ضم خاء و باء – به معنی: اجنه ی مذکر، و خبائث: جنس مؤنث آنان است.

 

در اینجا بعضی این سؤال قدیمی را دوباره می پرسند که: اگر اجنه از جنس آتش خلق شده باشند چگونه بوسیله ی آتش عذاب و شکنجه خواهند شد؟

ابن عقیل در کتابش با عنوان "الفنون" به این سؤال اینگونه پاسخ می دهد: " بدان که خداوند متعال شیاطین و اجنه را به آتش نسبت داده است همانطور که انسان را به خاک، گِل و سفال(فخّار) منتسب نموده است. به نسبت انسان منظور آن است که اصل و سرشت حقیقی او از گِل می باشد نه اینکه وجود انسان حقیقتاً گِل باشد، گرچه در ابتدا گِل بوده است. به همین ترتیب اصل و اساس خلقت اجنه از آتش است، باتوجه به حدیثی از پیامبر - صلی الله علیه وسلم -  که می فرماید: ( عرض لی الشیطان فی صلاتی فخنقته حتی وجدت برد لعابه علی یدی ) معنی حدیث: «شیطان در نماز بر من ظاهر شد و من چنان گلویش را فشردم که سردی آب دهانش را بر دستم احساس نمودم.» کسی که آتش است چگونه آب دهان و لعابش می تواند سرد بوده یا اصلاً مگر می تواند آب دهان هم داشته باشد؟!!

از جمله شواهدی که ثابت می کند که اجنه بر طبیعت آتشین خویش باقی نمانده اند  فرمایش پیامبر خدا - صلی الله علیه و سلم – است که می فرماید: ( إن عدو الله إبلیس جاء بشهاب من نار لیجعله فی وجهی ) یعنی: «همانا که دشمن خدا، ابلیس، قطعه ای آتش را آورد تا آن را بر صورت من قرار دهد.» از این حدیث اینگونه استدلال می شود که چنانچه آنان بر همان طبیعت آتشین خود باقی می ماندند، نیازی نبود که شیطان یا دیوی از آنان برود و شعله ای آتش بیاورد، چون درصورت تماس دست یا باقی اعضای آنان با انسان او را می سوزاند، همانطور که آتش حقیقی به محض تماس جسم انسان را می سوزاند. "  از اینجا می توان فهمید که همانگونه که انسان از ضربه ی گِل یا سنگ آسیب می بیند، اجنه نیز با وجود آنکه از آتش پدید آمده اند بوسیله ی آتش می سوزند و آزار می بینند.

 

اجنه نیز مکلف هستند:

خداوند متعال چنین می فرماید: { وما خلقت الجن والإنس إلا لیعبدون }(الذاریات:56) یعنی: « و جن و انس را نیافریدم جز برای آنکه مرا بپرستند.» این آیه بیانگر آن است که هدف از آفرینش آدمیان و اجنه عبادت است و آنان نیز مکلف به پرستش خداوند می باشند و این فرمان بر هردو جنس می باشد و پیامبر – صلی الله علیه و سلم – برای ثقلین یعنی دو گونه ی انسان و اجنه مبعوث شده است.

حافظ ابن حجر در کتاب "الفتح" می نویسد: " اما درباره ی اینکه آنان مکلف باشند، ابن عبدالبر می گوید: اجنه .. مکلف هستند.. و دلیل آن .. آنچه در قرآن در مورد نکوهش شیاطین، و دوری گزیدن از شر آنان و عذابی که برایشان مهیا گشته می باشد. این ویژگی ها جز برای کسی که با فرمان خداوند مخالفت کرده و مرتکب گناه شود با وجود توانایی عدم انجام آن، بکار نمی رود. آیات و احادیث بیانگر این واقعیت، بسیارزیاد هستند، از جمله حدیثی از آنحضرت - صلی الله علیه و سلم – که فرموده است: ( وکان النبی یبعث إلی قومه، وبعثت إلی الإنس والجن ) یعنی: «هر پیامبری به سوی قومش برانگیخته می شد، ولی من به سوی آدمیان و اجنه مبعوث گشتم.» [أخرجه البزار]

 

با اثبات این مطلب که اجنه مکلف هستند این نیز معلوم می شود که آنان برای طاعت و عبادت خویش پاداش یافته و در نتیجه ی نافرمانی خود سزاور عذاب می گردند. خداوند متعال می فرماید: { وأما القاسطون فکانوا لجهنم حطبا}(الجن: 15) یعنی: « ولی منحرفان هیزم جهنم خواهند بود.» همچنین می فرماید: { وأن لو استقاموا علی الطریقة لأسقیناهم ماء غدقاً }(الجن:16) یعنی: « و اگر [مردم] در راه درست پایداری ورزند قطعا آب گوارایی بدیشان نوشانیم.»

 

در جایی دیگر حافظ ابن حجر چنین می گوید: "از مالک روایت شده که او برای اثبات آنکه آنان مجازات شده و پاداش می گیرند به این آیه استدلال نمود: { ولمن خاف مقام ربه جنتان } (الرحمن:46) یعنی: «و هر کس را که از مقام پروردگارش بترسد دو باغ است.» سپس می فرماید: { فبأی آلاء ربکما تکذبان } (الرحمن:47) یعنی: « پس کدامیک از نعمتهای پروردگارتان را منکرید.» این آیه خطاب به انسان و اجنه می باشد؛ با اثبات اینکه در میان آن ها مؤمن وجود دارد می شود گفت که شایسته است که از مقام پروردگارش بترسد و آن وقت است که آنچه می خواستیم ثابت می شود. "

 

جنیان (مانند انسان ها) در درجات و در پرستش پروردگارشان با هم فرق دارند؛ در میان ایشان افراد درستکار و جز آن وجود دارد. خداوند متعال در قرآن از زبان اجنه می فرماید: { وأنا منا الصالحون ومنا دون ذلک کنا طرائق قددا }(الجن: 11) یعنی: « و از میان ما برخی درستکارند و برخی غیر آن و ما فرقه‏هایی گوناگونیم.»، همچنین در قرآن از زبان اجنه آمده است: { وأنا منا المسلمون ومنا القاسطون فمن أسلم فأولئک تحروا رشدا }(الجن:14) یعنی: « و از میان ما برخی فرمانبردار و برخی از ما منحرفند پس کسانی که به فرمانند آنان در جستجوی راه درستند.»

 

توانایی های اجنه:

خداوند سبحان صحنه هایی را از میزان توانایی اجنه و قدرت مافوق بشری آنان و نیروی که در جوانب معینی در اختیار دارند به تصویر می کشد. مثلاً توانایی آن ها در اثرگذاری بواسطه ی وسوسه و تلقین در افراد بدون دخالت عوامل مادی، که شیطان آن را در سخنانی که برای دوزخیان پیرو خود می گوید به اختصار توضیح می دهد، در قرآن کریم آمده است: { وقال الشیطان لما قضی الأمر إن الله وعدکم وعد الحق ووعدتکم فأخلفتکم وما کان لی علیکم من سلطان إلا أن دعوتکم فاستجبتم لی فلا تلومونی ولوموا أنفسکم ما أنا بمصرخکم وما أنتم بمصرخی إنی کفرت بما أشرکتمونی من قبل إن الظالمین لهم عذاب ألیم }(إبراهیم:22) یعنی: «و چون کار از کار گذشت [و داوری صورت گرفت] شیطان می‏گوید در حقیقت‏خدا به شما وعده داد وعده ی راست و من به شما وعده دادم و با شما خلاف کردم و مرا بر شما هیچ تسلطی نبود جز اینکه شما را دعوت کردم و اجابتم نمودید پس مرا ملامت نکنید و خود را ملامت کنید من فریادرس شما نیستم و شما هم فریادرس من نیستید من به آنچه پیش از این مرا [در کار خدا] شریک می‏دانستید کافرم، آری ستمکاران عذابی پردرد خواهند داشت.»

سلطان یا تسلطی که در این سخنان شیطان داشتنش را انکار می کند سلطان و تسلط برهان و دلیل و تسلط مادی و جسمی است؛ چون در وسوسه و تلقین های خود به هیچ دلیل و برهان یا نیرو یا تسلط مادی تکیه نمی کند، بلکه تنها برانگیختن شهوت ها و آواز و نعره ها است ولی با این حال ببینید که چه تعداد از انسان ها را گمراه کرده است!!

 

از جمله آیاتی که بیانگر توانایی اجنه می باشد، این فرمایش خداوند متعال در قرآن کریم است که: { وأنا لمسنا السماء فوجدناها ملئت حرسا شدیدا وشهبا وأنا کنا نقعد منها مقاعد للسمع فمن یستمع الآن یجد له شهابا رصدا }(الجن:8- 9 ) یعنی: «و ما بر آسمان دست‏یافتیم و آن را پر از نگهبانان توانا و تیرهای شهاب یافتیم. و در [آسمان] برای شنیدن به کمین می‏نشستیم [اما] اکنون هر که بخواهد به گوش باشد تیر شهابی در کمین خود می‏یابد.» ناگفته پیداست که نشستن آنان بر کمینگاه های دزدیده گوش فرادادن به اخبار آسمان نشانگر توانایی بزرگی است که خداوند به آنان اختصاص داده است ولی این توانایی پس از بعثت پیامبر اسلام حضرت محمد صلی الله علیه و سلم ضعیف گردید. البته این ضعف از درون و به خاطر از دست دادن توانایی هایشان نبوده که آن برجای خود باقی است، بلکه به دلیل شهاب هایی است که به سوی آنان نشانه می روند.

 

خوراک اجنه:

از حضرت عبد الله بن مسعود - رضی الله عنه – روایت شده که پیامبر - صلی الله علیه و سلم - فرمودند: ( أتانی داعی الجن فذهبت معه فقرأت علیهم القرآن ) یعنی: «نماینده ی جنیان نزد من آمد و با آنان رفتم و بر ایشان قرآن را تلاوت نمودم.»  عبد الله بن مسعود می گوید: رسول الله - صلی الله علیه و سلم – ما را با خود برد و آثار آنان و اثر آتش هایشان را مشاهده کردیم. وقتی آن ها از او توشه و زاد درخواست نمودند، آن حضرت صلی الله علیه و سلم فرمود: ( لکم کل عظم ذکر اسم الله علیه یقع فی أیدیکم أوفر ما یکون لحما، وکل بعرة علف لدوابکم ) یعنی: «هر استخوانی که نام خدا بر آن برده شود و در دستانتان قرار بگیرد تا جاییکه بشود پرگوشت خواهد گشت و پشگل ها علف چهارپایانتان خواهند شد.» [رواه مسلم]

 

البته بیان این دو نوع غذا به این معنی نیست که کل جنیان تنها از این دو نوع غذا استفاده می کنند. شاید این دو مهم ترین خوراکی های آنان بوده یا مخصوص برخی از ایشان برحسب گونه ها و مناطقی که در آن زندگی می کنند باشد.

تغییر یافتن استخوان خالی به استخوانی پرگوشت و تبدیل سرگین به علف چهارپایان شان خاص مؤمنان ایشان است. در مورد جنیان کافر این اتفاق نمی افتد بلکه آنان تنها آن غذاهایی را می توانند بخورند که نام خدا بر آن برده نشده باشد، چنانچه در حدیث آمده است: ( إن الشیطان یستحل الطعام الذی لم یذکر اسم الله علیه ) یعنی: « شیطان طعامی را که در آن نام خدا برده نشود، برای خود حلال می سازد.» [رواه مسلم]

 

درباره ی بازداشتن شیاطین از خوردن طعام انسان ها که نام خدا بر آن برده شده باشد از جابر - رضی الله عنه – روایت شده که می گوید: شنیدم که رسول الله - صلی الله علیه و سلم – می فرمود: (إذا دخل الرجل بیته فذکر الله تعالی عند دخوله وعند طعامه، قال الشیطان: لا مبیت لکم ولا عشاء، وإذا دخل فلم یذکر الله تعالی عند دخوله، قال الشیطان: أدرکتم المبیت. وإذا لم یذکر الله تعالی عند طعامه، قال: أدرکتم المبیت والعشاء ) یعنی: « هرگاه شخص به خانه اش داخل شده و در وقت داخل شدن خود و در هنگام نان خوردن خویش نام خدا را یاد کند، شیطان به یارانش می گوید: نه می توانید بخوابید و نه می توانید نان بخورید، ولی هرگاه داخل شود، و نام خدا را در وقت دخول خود یاد نکند، شیطان می گوید: جای شب ماندن خود را یافتید و هر گاه خدا را در وقت طعام خود یاد نکند، می گوید: جای نان خوردن و شب ماندن را یافتید.» [رواه مسلم]

 

مسکن و خانه های اجنه:

نه در قرآن کریم و نه در احادیث صحیح رسول خدا– صلی الله علیه و سلم –درباره ی خانه های جنیان یا چگونگی زندگی آن ها و اینکه آیا آن ها دارای شهرها و دهاتی مانند انسان ها می باشند یا در بیابان ها و صحراها می زیند، آیا با انسان ها در خانه و منازلشان پراکنده اند یا خیر، توضیح مفصلی بیان نشده است. جز آنچه در احادیث در مورد مشخص ساختن بعضی از اماکن به اینکه در آن ها شیاطین حضور می یابند آمده است، مثلاً در حدیث زید بن ارقم - رضی الله عنه – که پیش تر ذکر شد رسول الله - صلی الله علیه و سلم - فرمودند: ( إن هذه الحشوش محتضرة، فإذا أتی أحدکم الخلاء، فلیقل: اللهم إنی أعوذ بک من الخبث والخبائث ) یعنی: « در این نخلستان ها (مکان های قضای حاجت) (اجنه) حاضر می شوند، پس هرکدام از شما هنگام داخل شدن به بیت الخلا (توالت) بگوید: خدایا از شر شیاطین نر و ماده به تو پناه می برم.» خطابی می گوید: کلمه ی "الحش" در اصل نخلستان پر درخت است که در قدیم، قبل از آن که در منازل دستشویی(بیت الخلاء) بسازند، مردم برای قضای حاجت به آن جا می رفتند، و معنی ( مُحْتَضَرةٌ ) : در آن اجنه و شیاطین در آن به قصد آزار و اذیت دیگران حضور می یابند و سرک می کشند.

 

شکل و هیکل اجنه:

از ابی ثعلبه خشنی – رضی الله عنه – روایت شده که رسول الله - صلی الله علیه و سلم - فرمودند: ( الجن ثلاثة أصناف: صنف لهم أجنحة یطیرون فی الهواء، وصنف حیات، وصنف یحلون ویظعنون ) یعنی: «اجنه بر سه گونه اند: گونه ای از آنان بال هایی دارند و در آسمان به پرواز درمی آیند، گونه ای به شکل مار هستند و گونه ی دیگر اقامت نموده و کوچ می کنند.» [رواه الطبرانی وقال الهیثمی فی المجمع: "رجاله وثقوا وفی بعضهم خلاف "]

شیخ الاسلام ابن تیمیه می گوید: " اجنه به شکل های شتر، گاو، گوسفند، اسب، قاطر و الاغ و نیز به شکل بنی آدم هستند، یکبار شیطان بر قریش به شکل یک پیرمرد نجدی ظاهر شد، وقتی در دارالندوه گردآمده بودند تا ببینند آیا رسول خدا - صلی الله علیه و سلم – به قتل برسانند یا او را به زندان بیافکنند و یا او را تبعید نمایند. در قرآن کریم آمده است: { وإذ یمکر بک الذین کفروا لیثبتوک أو یقتلوک أو یخرجوک ویمکرون ویمکر الله والله خیر الماکرین } یعنی: « و [یاد کن] هنگامی را که کافران در باره تو نیرنگ می‏کردند تا تو را به بند کشند یا بکشند یا [از مکه] اخراج کنند و نیرنگ می‏زدند و خدا تدبیر می‏کرد و خدا بهترین تدبیرکنندگان است.»

 

وقتی که قریش برای خارج شدن برای جنگ بدر گردآمده بودند و آنچه در جنگ میان آنان و کنانه رخ داده بود را یادآوردند چیزی نمانده بود که از نبرد منصرف شوند، در آن هنگام ابلیس به صورت سراقة بن مالک بن جعشم مدلجی – که از اشراف بنی کنانه بود- بر آنان ظاهر شد و خطاب به ایشان گفت: من شما را از اینکه گزندی از قبیله ی کنانه به شما برسد در امان می دارم. با این حرف آنان برای نبرد بیرون شدند و شیطان نیز همراه شان بود و از ایشان جدا نمی شد. ولی زمانی که نبرد درگرفت و دشمن خدا لشگر خدا را دید که از آسمان فرود می آیند پشت به آنان نمود و پا به فرار گذاشت. قریشیان گفتند: کجا می روی ای سراقه؟ مگر خودت نگفتی که همراه ما هستی و ما را تنها نمی گذاری؟ پاسخ داد: { إنی بریء منکم إنی أری ما لا ترون إنی أخاف الله والله شدید العقاب } (الانفال:48) یعنی: « من از شما بیزارم من چیزی را می‏بینم که شما نمی‏بینید من از خدا بیمناکم و خدا سخت‏کیفر است.»"

 

نشانه های بسیاری که نشانگر جلوه نمودن اجنه به صورت آدمیان هستند، بیانگر قدرت اجنه در به شکل های مختلف درآوردن خویش می باشد.

جنیان باهم ازدواج نموده و زاد و ولد می کنند ... خداوند متعال می فرماید: {لم یطمثهن إنسٌ قبلهم ولا جان} (الرحمن:56) معنی آیه: « دست هیچ انس و جنی پیش از ایشان به آنها نرسیده است.»،
کلمه ی "الطمث" به معنی: جماع است. درباره ی زاد و ولد آن ها، خداوند در قرآن کریم می فرماید: {أفتتخذونه وذریته أولیاء من دونی وهم لکم عدو بئس للظالمین بدلاً} (الکهف:50) یعنی: «آیا [با این حال] او و نسلش را به جای من دوستان خود می‏گیرید و حال آنکه آنها دشمن شمایند و چه بد جانشینانی برای ستمگرانند.» معنی کلمه ی "الذریة" همان اولاد و خانواده می باشد.

اجنه در کجا زندگی می کنند؟
از جمله اقامتگاه های اجنه گرمابه ها هستند، چنانچه در صحیحین در حدیثی از انس رضی الله عنه آمده: که رسول الله صلی الله علیه و آله وقتی وارد بیت الخلاء(دستشویی) می شد می گفت: [اللهم إنی أعوذ بک من الخبث والخبائث] یعنی: « خدایا از شر شیاطین نر و ماده به تو پناه می برم.» همچنین زباله دان ها و ویرانه ها و غار و حفره ها از اماکن مورد استفاده ی اجنه می باشند.

آیا آن ها برای خود خانه هم می سازند؟ بعضی از اجنه به من گفته اند که آن ها برای خود خانه می سازند، و الله اعلم.

لکن این موضوع با آنچه پیامبر راستگو و تصدیق شده صلی الله علیه و سلم بیان داشته است معلوم می گردد که آنان با انسان ها در خانه هایشان مشارکت می کنند اگر نام خداوند عزوجل را در هنگام داخل شدن به منزل نبرند، آن حضرت صلی الله علیه و سلم فرموده است: (اذا دخل الرجل منزله فذکر اسم الله عند دخوله وعند طعامه، قال الشیطان لا مبیت لکم ولا عشاء، وإذا ذکر اسم الله عند دخوله ولم یذکره عند طعامه قال أدرکتم العشاء ولا مبیت لکم، وإذا لم یذکر اسم الله عند دخوله ولا عند عشائه قال: أدرکتم المبیت والعشاء) یعنی: «هرگاه شخص به خانه اش داخل شده و در وقت داخل شدن خود و در هنگام نان خوردن خویش نام خدا را یاد کند، شیطان به یارانش می گوید: نه می توانید بخوابید و نه می توانید نان بخورید، ولی هرگاه داخل شود، و نام خدا را در وقت دخول خود یاد نکند، شیطان می گوید: جای شب ماندن خود را یافتید و هر گاه خدا را در وقت طعام خود یاد نکند، می گوید: جای نان خوردن و شب ماندن را یافتید.» [رواه مسلم]

آیا اجنه می میرند؟ اگر چنان است، قبرهایشان چگونه است؟
در میان اجنه نیز مرگ و میر وجود دارد ، در کتاب خداوند عزوجل اینگونه آمده است: {کل من علیها فان} (الرحمن:26) یعنی: « هر چه بر [زمین] است فانی‏شونده است.» و در صحیح بخاری آمده است که پیامبر صلی الله علیه و آله فرموده است: (أعوذ بعزتک الذی لا إله ألا أنت الذی لا یموت، والجن والإنس یموتون.) یعنی: «پروردگارا! به عزت ات که هیچ  معبودی بجز تو وجود ندارد، پناه می برم. همان ذاتی که هرگز نمی‏میرد ولی جن و انسانها می‏میرند.»

اما در مورد شیطان قضیه اندکی متفاوت است و او تا وقتی که خداوند عزوجل او را مهلت داده است، یعنی تا روز رستاخیز زنده می ماند.

لیکن باقی جنیان همگی در سن و سال های متفاوتی می میرند.

در پاسخ به اینکه اجسادشان چه می شود، خداوند خود بهتر می داند، اما کسانی از آن ها به من اطلاع داده اند که آن ها مردگان خویش را دفن می کنند و شامل این فرمایش خداوند متعال هستند که می فرماید: {فإذا هم من الأجداث إلی ربهم ینسلون} (یس:51) یعنی: « پس بناگاه از گورهای خود شتابان به سوی پروردگار خویش می‏آیند.» و الله تعالی أعلم.

 

در اینجا برخی نکات نادر و اطلاعات جزئی را به همراه دلایل و احادیث و روایت ها برایتان ذکر می کنیم:


اول: نظر کردن جن و چشم زدن آدمیان.
چشم ها دو گونه اند: چشم انسانی و چشم جنی، این مسأله بواسطه ی روایتی که ام سلمة رضی الله عنها از پیامبر صلی الله علیه و سلم نقل می کند که در او در خانه اش دختری را دید که رنگش پریده بود(یعنی رنگ صورتش متفاوت بود.) پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود: ( استرقوا لها فإن بها النظرة) یعنی: « او را دم کنید. زیرا چشم زخم دارد.» [متفق علیه]
و معنی این سخن آن است که او چشمی دارد که اصابت آن نافذتر از سنان نیزه ها است.

ثانیاً: عرش ابلیس بر روی دریا است:
امام مسلم رحمه الله در حدیثی از جابر بن عبدالله رضی الله عنهما روایت می کند که گفته است شنیدم که رسول خدا صلی الله علیه وسلم فرمودند: ( إن عرش إبلیس علی البحر، فیبعث سرایاه فیفتنون الناس ، فأعظمهم عنده منزلة أعظهم فتنة، یجیء أحدهم فیقول: فعلت کذا وکذا ، فیقول : ما صنعت شیئاً! ثم یجیء أحدهم فیقول : ما ترکته حتی فرقت بینه وبین امرأته فیدنیه منه ویقول: نِعْم أنت أنت ) یعنی: « تخت ابلیس بر دریا قرار می دهد، سپس سربازانش را گسیل می دارد تا مردم را از راه بدر کنند. یکی از آنان می آید و می گوید: چنین و چنان کرده ام. (ابلیس) می گوید: کاری نکرده ای! سپس دیگری می آید و می گوید: او را رها نساختم تا میان وی و زنش جدایی انداختم. (ابلیس) او را نزد خود می خواند و می گوید: آری، تو! تو! »
پس ای برادر و ای خواهر گرامی مراقب دسیسه و مکرهای شیطان باشید و جز به خاطر خداوند عزوجل خشمگین نشوید و همه ی راه های قلب و روح و عقلت را با علم و عمل و تقوا و تلاش و کوشش و همنشینی با درستکاران بر روی شیطان ببندید.

ثالثاً: شیطان در تمام شئون و گوشه های زندگی انسان  وارد می شود:
امام مسلم رحمه الله در حدیثی از جابر رضی الله عنه روایت می کند که رسو ل الله صلی الله علیه و سلم فرمود: (إن الشیطان یحضر أحدکم عند کل شیء ، حتی یحضره عند طعامه، فإذا سقطت لقمة أحدکم فلیأخذها ، ولیمط ما کان بها من أذی ولیأکلها ولا یدعها للشیطان ، فإذا فرغ فلیلعق أصابعه، فإنه لا یدری فی أی طعامه البرکة.) یعنی: «حقا که شیطان در وقت انجام هرکاری با شما حاضر می شود، حتی که در وقت نان خوردنش هم با او حاضر می شود. پس هرگاه لقمه ی یکی از شما افتاد، باید آن را بگیرد و خاشاک آن را دور کند و باز آن را خورده و برای شیطان نگذارد، و چون فارغ شد، باید انگشتان خود را بلیسد، زیرا او نمی داند که در کدام بخش طعام او برکت نهاده شده است.»

رابعاً: شیطان در هنگام جماع مرد با همسرش حاضر می شود:
امام بخاری و مسلم رحمهما الله در صحیحین خود از حضرت انس بن مالک رضی الله عنه نقل می کنند که: رسول الله صلی الله علیه و سلم فرموده است: ( لو أن أحدکم إذا أراد أن یأتی أهله قال : بسم الله ، اللهم جنِّبنا الشیطان، وجنِّب الشیطان ما رزقتنا، فإنه إن یقدر بینهما ولد فی ذلک لم یضره الشیطان أبداً ) یعنی: « به نام  خدا، الهی! شیطان را از ما و از آنچه به ما عنایت می‌کنی، ‌دور نگهدار. اگر از آن همبستری، فرزندی بوجود آید، هیچ شیطانی، هرگز به او ضرری نمی‌رساند.»


ابن جریر در کتاب "تهذیب الآثار" – با رساندن سند به مجاهد – می گوید: وقتی که مردی با همسرش جماع کند و نام خدا را نیاورد، اجنه بر آلت وی گرد آمده و همراه وی جماع می کنند. در خداوند متعال در قرآن کریم چنین بیان می فرماید: { لَمْ یَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَلا جَانٌّ} (الرحمن:56) یعنی: « دست هیچ انس و جنی پیش از ایشان به آنها نرسیده است.»

خامساً:  شیطان بر سر فرزندی که تازه به دنیا می آید حاضر می شود:
در صحیحین حدیثی از ابوهریره رضی الله عنه بیان شده که رسول خدا صلی الله علیه و سلم می فرماید: ( ما من بنی آدم من مولود إلا نخسه الشیطان فیستهل صارخاً من نخسه إیاه إلا مریم وابنها) یعنی: «هیچ فرزندی نیست جز آن که شیطان هنگام ولادت او را می خلد جز مریم و پسرش.» و در روایت مسلم آمده که: ( إلا نخسه الشیطان فیستهل صارخاً من نخسة الشیطان ) یعنی: « آن که شیطان هنگام ولادت او را می خلد و از همین خلیدن شیطان جیغ می کشد.» ابوهریره رضی الله عنه می گوید چنانچه خواستید این دعا را بخوانید: {وإنی أعیذها بک وذریتها من الشیطان الرجیم } یعنی: « و او و فرزندانش را از شیطان رانده‏شده به تو پناه می‏دهم.» و در صحیح بخاری این عبارت آمده است: ( کل بنی آدم یطعن الشیطان فی عینیه بإصبعه حین یولد إلا عیسی بن مریم ، ذهب یطعن فطعن فی الحجاب ) یعنی: «هیچ فرزندی نیست که هنگام تولد شیطان با انگشتش به چشمانش ضربه نزند، جز عیسی بن مریم، که وقتی می خواست به او ضربه بزند، بر پرده ضربه می زد.»


این ها گوشه ای از روابط اجنه و انسان بودند و از خداوند عزوجل خواستاریم که همه ی ما را از هر طرف، از روبرو و از پشت سر و از راست و از چپ محافظت فرماید و از اینکه ما را از زیر پاهایمان بفریبد به عظمت و بزرگی او پناه می بریم، و الحمد لله رب العالمین.

 

پیامبر صلی الله علیه و سلم می فرماید: ( الجن ثلاثة أصناف: فصنف لهم أجنحة یطیرون بها فی الهواء ، وصنف حیات وکلاب ، وصنف یحلون ویظعنون ) معنی حدیث: « اجنه بر سه گونه اند: گونه ای از آنان بال هایی دارند و در آسمان به پرواز درمی آیند، گونه ای به شکل مار هستند و گونه ی دیگر اقامت نموده و کوچ می کنند.» [الحدیث أخرجه ابن حبان والحاکم وأورده السیوطی فی الجامع الصغیر. رقم:365]

 

در میان این گونه های اجنه، اجنه های درستکار، شیطان، دیو (مارد)، مرید (بسیار سرکش) و عفریت وجود دارند. خداوند در سوره ی صافات متعال می فرماید:} وَحِفْظاً مّن کُلّ شَیْطَانٍ مّارِد { یعنی: « و [آن را] از هر شیطان (مارد) سرکشی نگاه داشتیم.»، و در سوره ی حج: } وَمِنَ النّاسِ مَن یُجَادِلُ فِی اللّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَیَتّبِعُ کُلّ شَیْطَانٍ مّرِیدٍ{ یعنی: « و برخی از مردم در باره خدا بدون هیچ علمی مجادله می‏کنند و از هر شیطان سرکشی پیروی می‏نمایند.»، و در سوره ی نمل بیان می فرماید: } قَالَ عِفْرِیتٌ مّن الْجِنّ أَنَاْ آتِیکَ بِهِ قَبْلَ أَن تَقُومَ مِن مّقَامِکَ وَإِنّی عَلَیْهِ لَقَوِیّ أَمِینٌ { یعنی: « عفریتی از جن گفت من آن را پیش از آنکه از مجلس خود برخیزی برای تو می‏آورم و بر این [کار] سخت توانا و مورد اعتمادم.»، و همانطور که در حدیث ذکر شد، برخی از آنان پرواز می کنند، و برخی نیز غواص هستند(در آب فرو می روند)، چنانکه درخداوند متعال در سوره ی ص می فرماید: } وَالشّیَاطِینَ کُلّ بَنّآءٍ وَغَوّاصٍ { یعنی: « و شیطانها را [از] بنا و غواص.»

همچنین در میان آنان کسانی هستند که پیرو دین اسلام هستند و عده ای کافر و یهودی، مسیحی، مجوسی یا پیرو دیگر ادیان هستند. خداوند متعال در سوره ی جن می فرماید: }وَأَنّا مِنّا الصّالِحُونَ وَمِنّا دُونَ ذَلِکَ کُنّا طَرَآئِقَ قِدَداً{ یعنی: « و از میان ما برخی درستکارند و برخی غیر آن و ما فرقه‏هایی گوناگونیم.» و ادامه می دهد:} وَأَنّا مِنّا الْمُسْلِمُونَ وَمِنّا الْقَاسِطُونَ فَمَنْ أَسْلَمَ فَأُوْلَئِکَ تَحَرّوْاْ رَشَداً{ یعنی: « و از میان ما برخی فرمانبردار و برخی از ما منحرفند پس کسانی که به فرمانند آنان در جستجوی راه درستند.»، در بین آن ها جنیان عاقل و باهوش و افرادی نادان و احمق وجود دارد. خداوند متعال می فرماید:} وَمَا مِن دَآبّةٍ فِی الأرْضِ وَلاَ طَائِرٍ یَطِیرُ بِجَنَاحَیْهِ إِلاّ أُمَمٌ أَمْثَالُکُمْ مّا فَرّطْنَا فِی الکِتَابِ مِن شَیْءٍ ثُمّ إِلَیَ رَبّهِمْ یُحْشَرُونَ {[الأنعام: 38] یعنی: « و هیچ جنبنده‏ای در زمین نیست و نه هیچ پرنده‏ای که با دو بال خود پرواز می‏کند مگر آنکه آنها [نیز] گروه‏هایی مانند شما هستند ما هیچ چیزی را در کتاب [لوح محفوظ] فروگذار نکرده‏ایم سپس [همه] به سوی پروردگارشان محشور خواهند گردید.»

 

اجنه ی پرنده گونه ای از انواع اجنه است که در آسمان به پرواز درمی آید، مانند پرنده ای که در آسمان می پرد و مسافت های زیادی را با سرعت زیاد می پیماید. برخی دیگر اجنه ی "ریحانی" (بادی) هستند که به "ریح" نسبت داده می شوند، این نوع از اجنه وقتی که در نفس انسانی وارد می شود چنان است که مدتی را در کالبد فرد برقرار نمی ماند و حرکاتی چابک و اغلب بدخو و بداخلاق است با این حال از کالبد فرد مجنون و گرفتار می گریزد اگر احساس خطر کند که مرتبط با سحر و چشم زدن نباشد. اینجا است که ممکن است برخورد با اینگونه از اجنه دشوار باشد، به همین دلیل دیده می شود که برخی از افسونگران چهار انگشت فرد گرفتار (مجنون) را و برخی هر ده انگشت وی را می بندند به نیت آنکه جن مذکور را محبوس کنند و نگذارند بگریزد، ممکن است این شیوه را از کتاب "لقط المرجان فی أحکام الجان" سیوطی که از کتاب " العرائس " ابن جوزی نقل نموده، برگرفته باشند؛ که طالب علمی سفر می کرد. در راه شخصی با وی همراه شد و زمانی که به نزدیکی های شهر مقصد رسیدند، آن شخص به او گفت: چنان شد که من بر تو حق و مهتری (زمام) یابم. من مردی از اجنه هستم و حاجتی از تو دارم. گفت: آن چیست؟

 

گفت: وقتی که به فلان جا رسیدی، آن جا مرغ هایی را می بینی که میانشان یک خروس سفید وجود دارد، آن را از صاحبش بخواه و خریداری نموده و ذبحش کن. آن طالب علم نیز گفت: ای برادر، من نیز از تو حاجتی می خواهم. گفت: بگو، آن چیست؟ گفت: چنانچه شیطان(مارد) پلیدی که هیچ دعا و افسونی در او کارگر نباشد و با آدمی ستیزه و لجاجت کند، چاره اش چیست؟

 

گفت: ریسمانی از پوست گوزن نر گرفته و انگشتان ابهام هر دو دست فرد جن زده را تند و محکم می بندی و روغن سداب کوهی را گرفته و به این ترتیب در بینی اش می چکانی که: در بینی راست چهار بار و در سمت چپ سه بار، آنگاه (جن) راه یافته به آن فرد خواهد مرد و هیچ حن دیگری هم به درون وی نخواهد رفت.

 

می گوید: وقتی وارد شهر شدم، به آن مکان رفته و آن خروس پیر را یافتم. خواستم آن را از صاحبش بخرم ولی نپذیرفت. به ناچار آن را به چندین برابر قیمتش از او خریداری کردم. (آن جن) با اشاره به من فهماند که آن را ذبح کنم و من ذبحش نمودم. فردای آن روز که بیرون آمدم دیدم عده ای از مردان و زنان دف می زنند و به من گفتند: ای جادوگر! گفتم: من جادوگر نیستم. گفتند: درست از همان لحظه که تو آن خروس را سر بریدی، دختر جوانی نزد ما جن زده شده است.

 

از آن ها خواستم تا ریسمانی از پوست (یحمور) گورخر و روغن سداب کوهی برایم بیاورند. وقتی با او چنان عمل نمودم، فریادی کشید و گفت: وای که من آن را علیه خودم به تو آموختم. سپس روغن را در بینی وی ریختم و در همان لحظه مرد، و آن زن شفا یافت و دیگر هرگز هیچ شیطانی به سوی او بازنگشت.

 

این شیوه برای همه قابل استفاده بوده و درست تجربه شده هست، اما نه برای همه ی انواع اجنه، چون مریدها(دیو) و عفریت ها از منافذی به جز انگشت های ابهام خارج می شوند و ممکن است از چشم، شکم یا گوش فرد جن زده بیرون بیایند و آن عضو را در حین خارج شدن ناقص کنند. بنابراین بهتر است از این شیوه استفاده نکرده و جن مذکور را می توان با خواندن این آیه ی شریفه بر فرد جن زده و به نیت حبس آن جن، زندانی نمود: } وَجَعَلْنَا مِن بَیْنِ أَیْدِیهِمْ سَدّاً ومِنْ خَلْفِهِمْ سَدّاً فَأغْشَیْنَاهُمْ فَهُمْ لاَ یُبْصِرُونَ{[ یس:9] یعنی: « و [ما] فراروی آنها سدی و پشت‏سرشان سدی نهاده و پرده‏ای بر [چشمان] آنان فرو گسترده‏ایم در نتیجه نمی‏توانند ببینند.»، و به اذن خداوند جن مذکور نمی تواند بگریزد.

 

 

..... ادامه در بخش دوم

 

 

    منبع: سايت نوار اسلام