سنت ها و بدعت های ماه محرم
سنت ها و بدعت های ماه محرم موضوع: سنت و بدعت تاریخ انتشار: 2016-03-09 | بازدید: 1207

سنت ها و بدعت های ماه محرم

 

در حقیقت یکی از فضیلت های ماه اول قمری این است که پیامبر صلی الله علیه و سلم آن را به خداوند نسبت داده و آن را ماه حرام نامیده است ، پیامبر صلی الله علیه و سلم می فرمایند : (( برترین روزه بعد از رمضان ، روزه ی ماه محرم ، ماه الله است .)) (1)

و کاملا مبرهن است که نسبت دادن مخلوقی به الله ، من باب تشریف و تکریم است . سیوطی رحمه الله می گوید : از من پرسیده شد که چرا محرم ، ماه الله نامیده شده است ، با وجود اینکه چه بسی برخی دیگر از ماهها مانند رمضان فضائلی بیشتر از آن را دارد؟ من جواب دادم : این اسم ، بر خلاف دیگر ماهها ، اسمی اسلامی است ، چرا که دیگر ماهها بر نام جاهلیتشان باقی مانده اند اما اسم محرم در جاهلیت ، (( صفر اول )) بود که بعد از آن (( صفر دوم )) قرار داشت ، وقتی اسلام آمد خداوند عزوجل آن را محرم نامید . این نکته ی لطیفی بود که در کتاب (( الجمهرة )) یافتم .(2) . مکروه است که محرم را صفر بنامیم ؛ چرا که آن از عادات جاهلیت است ، همانگونه که نووی ذکر نموده است (3) و یکی از عادات دوران جاهلیت این بوده است که محرم و صفر را (( صفرین )) می نامیدند . شیخ بکر ابوزید – رحمه الله – می گوید : اسم ماه محرم در جاهلیت ، صفر اول بوده است ، و در اسلام به نام محرم نامگذاری شده است و برخی از ائمه لغت قائل به این قولند و به اعتقاد بنده این امر اشتباه است ، چرا که تغییر اسامی عمومی ، باعث التباس بر مردم می گردد و این با مقاصد شریعت منافات دارد ،

اگر در خطبه ی حجة الوداع رسول الله صلی الله علیه و سلم دقت می کنیم می بینیم که آن حضرت صلی الله علیه و سلم می فرمایند : این چه ماهی است ؟ راوی ( صحابی نفیع بن حارث رضی الله عنه ) می گوید : ما ساکت شدیم ، چرا که فکر می کردیم شاید پیامبر صلی الله علیه و سلم نام این ماه را تغییر داده است ، پس فرمود : آیا ذی الحجه نیست ؟ گفتیم : آری ، فرمود : در حقیقت خون و مال و آبرویتان بر شما حرام است همانند حرمتی که در این روز و این ماه و در این سرزمین دارد ..)(4) سپس در اثنای خطبه ماههای حرام را ذکر نمود ، و فرمود : ذو القعده ، ذو الحجه ، محرم و رجب که بین جمادی و شعبان قرار دارد )) ، بنابراین اگر اسم محرم ، نامی جدید بود ، مطمئنا برای حاضرین که از راههای دور آمده بودند ، تبیین می فرمود . ضمن اینکه چنین موضوعی اگر صحت داشت ، مطمئنا مردم آن را نقل می کردند ، و اینکه محرم و صفر را ((‌صفرین )) می نامند ، تنها من باب تغلیب است . (5) . با تصرف .

 

نکته ای دیگر اینکه نص شرعی و صحیح در مورد اختصاص اول ماه محرم به ذکر و دعا و انجام عمره وجود ندارد ، همچنین روزه گرفتن به نیت شروع سال هجری در شرع ثابت نیست، همانگونه عمل روزه به نیت پایان سال هجری مشروع نمی باشد ، و تمام احادیثی که در این زمینه وجود دارد موضوع و ساختگی است . ( 6) . احیاء شب اول محرم به نماز و ذکر و دعا هم از امور ساختگی می باشد . ابو شامه رحمه الله می گوید : در مورد اعمال شب اول محرم ، هیچ نصی وارد نشده است ، بنده در میان آثار صحیح و ضعیف و احادیث موضوع جستجو کردم ، موردی در این زمینه یافت نشد ، از این می ترسم که نعوذ بالله دروغ پردازی در این زمینه دروغ پردازی کند . (7)

 

عاشورا یکی از روزهای مبارکی است که در این ماه قرار دارد ، و این روز از قدیم الایام دارای حرمت و احترام بوده است ،  چرا که خداوند در این روز موسی علیه السلام و بنی اسرائیل را نجات داده و فرعونیان را نابود ساخت ، در صحیحین از ابن عباس رضی الله عنه روایت شده است که گفت : وقتی رسول الله صلی الله علیه و سلم وارد مدینه شد ، مشاهده فرمود که یهود روز عاشورا را روزه می گیرند ، به آنها گفت : شما چرا این روز را روزه می گیرید ؟ گفتند : این روز بزرگی است ، خداوند در این روز موسی و قومش رانجات داده و فرعونیان را نابود ساخته است ، پس موسی بخاطر شکرگزاری روزه گرفته است ، لذا ما به تبعیت از او روزه می گیریم، رسو ل الله صلی الله علیه و سلم فرمودند : ما از شما به نسبت موسی سزاوارتریم . بنابراین رسول الله صلی الله علیه و سلم این روز را روزه گرفته و به این امر دستور دادند . (8) .

 

یکی از فضائل روزه ی این روز ، این است که کفاره ی گناهان سال گذشته می باشد ، همانگونه که پیامبر اسلام صلی الله علیه و سلم فرمودند :  امیددارم که کفاره ی گناهان سال گذشته باشد .(9)

و روزه ی روز نهم هم مستحب است ، چرا که این آخرین دستور پیامبر صلی الله علیه و سلم بوده است ، آنجا که فرمودند : اگر سال آینده زنده بودم ، تاسوعا هم روزه خواهم رفت  . )) (10)

یکی از احکام این روز این است که حکم وجوب روزه ی عاشورا منسوخ و به استحباب تبدیل شده است ، در این زمینه ابن عمر رضی الله عنه می گوید : رسول الله صلی الله علیه و سلم عاشورا را روزه گرفته و بدان دستور می دادند  ، اما به هنگام وجوب روزه ی رمضان ، این عمل متروک ماند .( 11) . از عائشه رضی الله عنها هم روایت شده است که فرمود : وقتی روزه ی رمضان فرض شد ، روزه ی عاشورا متروک ماند ،پس هر کس می خواست این روز را روزه می گرفت و هر کس نمی خواست نمی گرفت . (12) . حافظ ابن حجر رحمه الله می گوید : وقتی که بقای استحبابش را می دانیم ، مشخص می گردد که امر متروک ، وجوب آن بوده است .. و کاملا واضح است که استحبابش تاکیدی است ، چرا که آن حضرت تا سال وفاتش بدان پایبند بوده و فرموده اند که اگر سال دیگر زنده بودم ، تاسوعا را هم روزه خواهم گرفت ، ضمن اینکه به انجامش تشویق شده که کفاره ی گناهان یک سال است ، .. ( 13) .

 

بنابراین درست نیست که معتقد باشیم روزه ی عاشورا واجب بوده و قضای آن واجب یا مستحب است ، همچنین نباید تاسوعا را بدون عاشورا روزه بگیریم .

یکی از نکات قابل اعتنا این است که از رسول الله صلی الله علیه و سلم تنها روزه ی این روز ثابت شده است ، و حق نداریم که این روز را به برگزاری مراسمات شادی بخش و یا حزن آور اختصاص دهیم یا اینکه سینه زنی کرده و گریبان را پاره نموده و قمه زنی کنیم ‌، همه ی این موارد کاملا با سنت نبوی صلی الله علیه و سلم در تضاد است . شیخ بکر ابوزید رحمه الله می گوید : قول معتمد نزد مسلمانان این است که در مورد برگزاری مراسمات روز عاشورا هیچ حدیثی نداریم و هر حدیثی که در این زمینه نقل شده ساختگی و درو غ است ، و تنها روزه ی عاشورا و تاسوعا از نبی اکرم صلی الله علیه و سلم ثابت شده است ؛ چرا که روز نجات موسی علی نبینا و علیه الصلاه و السلام بوده است . (14)

می گویم : از رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و سلم ثابت است که فرمودند : هر کس در امر ما ، چیزی را بیاورد که از آن نیست ، کاملا مردود است ( 15) . همچنین می فرمایند : بر حذر باشید از نوآوری در دین ، چرا که هر جدیدی بدعت و هر بدعتی ، گمراهی است . ( 16) .

 

 

جای تاسف است که مسلمانان به شرع التزام ندارند ، و شروع سال هجری قمری را جشن گرفته  و با سخنرانی و کنفرانس و شعر و موسیقی و اعمال فرهنگی و تبریک گفتن و غیره این روز را بزرگ می دارند ، و در این زمینه بعضا خود را به اهل کتاب شبیه می گردانند .

 

از جهت دیگر ، حوادث بزرگ و عظیم سیرت نبوی صلی الله علیه و سلم به عنوان عید و سبب برگزاری جشن های شرعی به حساب نمی آید  ، حوادثی از قبیل بعثت آن حضرت صلی الله علیه و سلم ، و نزول وحی بر ایشان و معجزه ی قرآن کریم ، و شب اسراء و معراج و هجرتش از مکه به مدینه ، و غزوات و جنگ های آن حضرت ، و بر پایی حکومت اسلامی ، و انتشار دعوت اسلام در سرتاسر جهان و .. ؛ چرا که اعیاد و مراسمات دینی ، جزء عبادات و توقیفی بوده و نیاز به دلیل شرعی دارد ، همانگونه که خداوند متعال می فرمایند : ((سپس تو را در طریقه آیینی [که ناشی‌] از امر [خداست‌] نهادیم. پس آن را پیروی کن، و هوسهای کسانی را که نمی‌دانند پیروی مکن.)) الجاثیة: ١٨]، و می فرمایند : ((آیا برای آنان شریکانی است که در آنچه خدا بدان اجازه نداده، برایشان بنیاد آیینی نهاده‌اند؟ و اگر فرمان قاطع [در باره تأخیر عذاب در کار] نبود مسلماً میانشان داوری می‌شد؛ و برای ستمکاران شکنجه‌ای پر درد است.)) الشوری: ٢١]،همچنین پیامبر اسلام صلی الله علیه و سلم می فرمایند : (( هر کس کاری را انجام دهد که امر ما بر آن نیست ، آن کار مردود است )) (17) . بنابراین برگزاری جشن اول ماه محرم هیچ اصلی در کتاب و سنت نداشته و از صحابه ی کرام و تابعین هم منقول نیست .

 

 

ضمن اینکه نمی توان گفت : برگزاری اینگونه جشن ها و اعیاد مناسبتی از باب شکر گزاری و تعظیم پیامبر صلی الله علیه و سلم است ، چرا که شکربا شرک در تشریع و حکم ، قابل جمع نمی باشد ، خداوند متعال می فرمایند : ((و هیچ کس را در فرمانروایی خود شریک نمی‌گیرد.»)) الکهف: ٢٦]، درواقع شکرگزاری با اطاعت و عبادت بر طبق شریعت ،  محقق می گردد و تعظیم پیامبر صلی الله علیه و سلم هم با پیروی نمودن از سنت و تاسی به ایشان و عدم بدعت گذاری در دین قابل انجام است . خداوند متعال می فرمایند : ((قطعاً برای شما در [اقتدا به‌] رسول خدا سرمشقی نیکوست: برای آن کس که به خدا و روز بازپسین امید دارد و خدا را فراوان یاد می‌کند.)) الأحزاب: ٢١]، و می فرمایند : ((بگو: «اگر خدا را دوست دارید، از من پیروی کنید تا خدا دوستتان بدارد و گناهان شما را بر شما ببخشاید، و خداوند آمرزنده مهربان است.» )) آل عمران: ٣١]،. ابن کثیر رحمه الله می گوید : این آیه دلیلی بر علیه کسانی است که ادعای محبت خداوند متعال و پیامبر صلی الله علیه و سلم را دارند اما بر طریق محمدی نیستند ، در و اقع چنین افرادی در ادعای خود کاذبند ، تا زمانی که در تمام اقوال و احوال خود پیرو شریعت اسلام باشند ، همانگونه که از نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و سلم روایت شده که فرمودند : هر کس کاری را انجام دهد که مخالف با امر ما باشد ، کارش مردود است .. و حسن بصری و غیره از سلف روایت می کند که گفت : گروهی فکر می کردند که خداوند را دوست می دارند ، پس خداوند آنها را با این آیه آزمایش نمود : ((بگو: «اگر خدا را دوست دارید، از من پیروی کنید تا خدا دوستتان بدارد))  (18) .

 

ثالثا : کاملا مبرهن است که ماه محرم ، شروع تقویم سالانه هجری است ، همانگونه که صحابه ی کرام رضوان الله علیهم اجمعین در زمان حکومت عمر بر این امر اتفاق کردند .( 19) و در این امر با تقویم میلادی که از سال تولد عیسی علیه السلام آغاز می شد ، مخالفت ورزیدند . اما می دانیم که هجرت پیامبر صلی الله علیه و سلم در ماه محرم نبوده است بلکه شروع هجرت آن حضرت صلی الله علیه و سلم از مکه به مدینه اوائل ماه ربیع الاول سال سیزدهم بعثت بوده است و روز دوشنبه دوازدهم ربیع الاول به قبا رسیده است همانگونه که سیرت نویسان و محدثین بدان اشاره می کنند .(20) .

 

بنابراین ماه محرم زمان هجرت آن حضرت صلی الله علیه و سلم نبوده بلکه بنابر صحیح ترین اقوال ، آغاز عزم آن حضرت بر هجرت در این ماه رقم خورده است ، همانگونه که حافظ ابن حجر رحمه الله می گوید : در واقع آغاز تقویم هجری قمری را  از ربیع الاول به محرم منتقل کرده اند به این دلیل که آغاز عزم پیامبر صلی الله علیه و سلم بر هجرت در این ماه بوده است ، چرا که بیعت با اهل مدینه در اثنای ماه ذی الحجة صورت گرفته و این مقدمه هجرت بوده است و طلوع هلال محرم اولین طلوعی بوده که بعد از بیعت و عزم بر هجرت ، حادث شده است ، بنابراین مناسب دیده اند که آغاز تقویم هجری از این ماه باشد . بنده این قول را قویتر می بینم . (21) .

 

چهارم اینکه : حق و عدالت این است که مسلمانان به پیامبر صلی الله علیه و سلم اقتدا کرده و سیرتش را فرا راه قرار دهند ، از حوادث عظیم زمان پیامبر صلی الله علیه و سلم منتفع شده و از آن درس و عبرت گرفته ، و از چراغ نبوت برای روشنی راهشان بهره گیرند ، نه اینکه در اوقاتی محدود بخاطر آن حوادث ، جشن گرفته و در موردش سخنرانی کنند و هر سال به صورت عادت آن را تکرار نمایند و در دیگر ایام ، زندگی پیامبر صلی الله علیه و سلم متروک بماند ، که در واقع اینگونه رفتارها هیچ اثر معنوی و روحی بر سلوک و رفتار مسلمانان نداشته است ، بلکه می بینیم نتیجه معکوس بوده ، افراد زیادی به کشورهای کفر سفر نموده و در کنارآنها بر طبق عادات و رفتارهای حیوانیشان زندگی می کنند و به صورت کورکورانه از آنها تقلید می نمایند ، بنابراین آثار معنوی اینگونه سالگردها کجا رفته است ؟ !

 

در حقیقت اهتمام سلف صالح و تابعین به سیرت پیامبر صلی الله علیه و سلم به این صورت بوده است که دروس و عبرت ها را از زندگی ایشان استخراج کرده و در طول سال ، آنها را فرا راه خود قرار می دادند ، لذا آثار معنوی و روحی آن در رفتار و گفتارشان کاملا مشهود می شد و در دعوت به سوی توحید، رسول الله صلی الله علیه و سلم را الگو و اسوه شان قرار می دادند  ، و اوامر شرع را انجام داده و از تمام منهیات آن دوری می گزیدند ، بنابر عمل به فرمایش نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و سلم که فرمودند :مهاجر کسی است که از منهیات خداوند هجرت کند .( 22) و در حدیثی دیگر آمده است : مهاجر کسی است که از گناهان هجرت کند .( 23) . همچنین در حب و بغض هم بر طبق شریعت گام بر می داشتند ، چرا که این از لوازم شهادتین و شرطی از شروط آن می باشد ، همانگونه که خداوند متعال می فرمایند : ((مؤمنان نباید کافران را -به جای مؤمنان- به دوستی بگیرند؛ و هر که چنین کند، در هیچ چیز [او را] از [دوستی‌] خدا [بهره‌ای‌] نیست، مگر اینکه از آنان به نوعی تقیّه کند و خداوند، شما را از [عقوبت‌] خود می‌ترساند، و بازگشت [همه‌] به سوی خداست. ))  آل عمران: ٢٨]، و خداوند متعال می فرمایند : ((ای کسانی که ایمان آورده‌اید، یهود و نصاری را دوستان [خود] مگیرید [که‌] بعضی از آنان دوستان بعضی دیگرند. و هر کس از شما آنها را به دوستی گیرد، از آنان خواهد بود. آری، خدا گروه ستمگران را راه نمی‌نماید.)) المائدة: ٥١]،و می فرمایند : ((قومی را نیابی که به خدا و روز بازپسین ایمان داشته باشند [و] کسانی را که با خدا و رسولش مخالفت کرده‌اند -هر چند پدرانشان یا پسرانشان یا برادرانشان یا عشیره آنان باشند- دوست بدارند...  )) المجادلة: ٢٢]، و آیاتی دیگر که در این زمینه وجود دارد .

 

لذا این هجرتی باطنی و قلبی است که یک مسلمان در طول زندگیش باید بدان تمسک داشته باشد ، و بعد از آن هجرتی ظاهری و جسمی  قرار دارد که هجرت از بلاد شرک و کفر به بلاد اسلام است ، و بر کسانی که توان ابراز شعائر اسلام و ولاء و براء را ندارند ، واجب است َ، و این دو هجرت ، به سوی خدای متعال و رسول الله صلی الله علیه و سلم می باشد  همانگونه که پیامبر صلی الله علیه و سلم می فرمایند : هر کس هجرتش به سوی خدا و رسول باشد ، پس امرش به سوی ایندوست .(24) . ابن قیم رحمه الله در مورد هجرت می گوید : دو نوع هجرت داریم :

 

هجرت به سوی الله با درخواست و محبت و عبودیت و توکل و پشیمانی و تسلیم و خوف و رجا و روی کردن به سوی او با صدق و تکیه کردن در هر چیزی به او .
هجرت به سوی رسول الله صلی الله علیه و سلم در تمام حرکات و سکنات ظاهری و باطنی بگونه ای که کاملا موافق شریعت باشد چرا که خداوند دینی غیر از اسلام را از انسانها نمی پذیرد .

الجزائر در : 22 ذی الحجة 1430هـ برابر با 9 دیسمبر 2009 م .

 

(١) أخرجه مسلم فی «الصیام» (١١٦٣) من حدیث أبی هریرة رضی الله عنه.

(٢) «الدیباج شرح صحیح مسلم بن الحجَّاج» للسیوطی (٣/ ٢٥١).

(٣) «الأذکار» للنووی (٣٦٤).

(٤) أخرجه البخاری فی «العلم» باب قول النبیِّ صلَّی اللهُ علیه وسلَّم: «رُبَّ مُبَلَّغٍ أَوْعَی مِنْ سَامِعٍ» (٦٧)، ومسلم فی «القسامة والمحاربین والقصاص» (١٦٧٩)، من حدیث أبی بکرة نفیع بن الحارث رضی الله عنه.

(٥) «معجم المناهی اللفظیة» لبکر بن عبد الله أبو زید (٣٤١-٣٤٢).

(٦) فمن ذلک حدیثٌ موضوعٌ: «مَنْ صَامَ آخِرَ یَوْمٍ مِنْ ذِی الْحِجَّةِ وَأَوَّلَ یَوْمٍ مِنَ الْمُحَرَّمِ فَقَدْ خَتَمَ السَّنَةَ الْمَاضِیَةَ وَافْتَتَحَ السَّنَةَ الْمُقْبِلَةَ بِصَوْمٍ، جَعَلَ اللهُ لَهُ کَفَّارَةَ خَمْسِینَ سَنَةً» [انظر: «اللآلی المصنوعة» للسیوطی (٢/ ١٠٨)، «تنزیه الشریعة» للکنانی (٢/ ١٤٨)، «الفوائد المجموعة» للشوکانی (٩٦)].

(٧) «الباعث علی إنکار البدع والحوادث» لأبی شامة (٢٣٩).

(٨) أخرجه البخاری فی «الصوم» باب صیام یوم عاشوراء (٢٠٠٤)، ومسلم فی «الصیام» (١١٣٠)، من حدیث ابن عبَّاسٍ رضی الله عنهما.

(٩) أخرجه مسلم فی «الصیام» (١١٦٢) من حدیث أبی قتادة الأنصاری رضی الله عنه.

(١٠) أخرجه مسلم فی «الصیام» (١١٣٤) من حدیث ابن عبَّاسٍ رضی الله عنهما.

(١١) أخرجه البخاری فی «الصوم» باب وجوب صوم رمضان (١٨٩٢) من حدیث ابن عمر رضی الله عنهما.

(١٢) أخرجه البخاری فی «الصوم» باب صیام یوم عاشوراء (٢٠٠٢)، ومسلم فی «الصیام» (١١٢٥)، من حدیث عائشة رضی الله عنها.

(١٣) «فتح الباری» لابن حجر (٤/ ٢٤٧).

(١٤) «تصحیح الدعاء» لبکر أبو زید (١٠٩).

(١٥) متَّفقٌ علیه: أخرجه البخاری فی «الصلح» باب إذا اصطلحوا علی صلحِ جَوْرٍ فالصلح مردودٌ (٢٦٩٧)، ومسلم فی «الأقضیة» (١٧١٨)، من حدیث عائشة رضی الله عنها.

(١٦) أخرجه أبو داود فی «السنَّة» باب فی لزوم السنَّة (٤٦٠٧)، والترمذی فی «العلم» باب ما جاء فی الأخذ بالسنَّة واجتناب البدع (٢٦٧٦)، من حدیث العرباض بن ساریة رضی الله عنه، وصحَّحه ابن الملقِّن فی «البدر المنیر» (٩/ ٥٨٢)، وابن حجر فی «موافقة الخُبْر الخَبَر» (١/ ١٣٦)، والألبانی فی «السلسلة الصحیحة» (٢٧٣٥)، وحسَّنه الوادعی فی «الصحیح المسند» (٩٣٨).

(١٧) أخرجه مسلم فی «الأقضیة» (١٧١٨) من حدیث عائشة رضی الله عنها.

(١٨) «تفسیر القرآن العظیم» لابن کثیر (١/ ٣٥٨).

(١٩) انظر: «البدایة والنهایة» لابن کثیر (٣/ ١٧٧).

(٢٠) انظر: «البدایة والنهایة» (٣/ ١٧٧، ١٩٠) و«الفصول فی سیرة الرسول» (٨٠) کلاهما لابن کثیر، «مختصر سیرة الرسول» لمحمَّد بن عبد الوهَّاب (٢/ ١٦٦).

(٢١) «فتح الباری» لابن حجر (٧/ ٢٦٨).

(٢٢) أخرجه البخاری فی «الإیمان» باب «الْمُسْلِمُ مَنْ سَلِمَ الْمُسْلِمُونَ مِنْ لِسَانِهِ وَیَدِهِ» (١٠) من حدیث عبد الله بن عمرٍو رضی الله عنهما.

(٢٣) أخرجه ابن حبَّان فی «صحیحه» (١٩٦)، وعبد بن حُمیدٍ فی «مسنده» (٣٣٨)، والعدَنی فی «الإیمان» (٢٦)، وابن منده فی «الإیمان» (٣١٨)، والمروزی فی «تعظیم قدر الصلاة» (٥٤٥)، من حدیث عبد الله بن عمرٍو رضی الله عنهما، وصحَّحه الألبانی فی تحقیق کتاب «الإیمان» لابن تیمیة (٣).

(٢٤) أخرجه البخاری فی «بدء الوحی» باب کیف کان بدء الوحی إلی رسول الله صلَّی الله علیه وسلَّم (١)، ومسلم فی «الإمارة» (١٩٠٧)، من حدیث عمر بن الخطَّاب رضی الله عنه.

(٢٥) «طریق الهجرتین» لابن القیِّم (٢٠).

 

 

 

 

 

    منبع: islamtape

 

نصیحت و حکمت

قال سفیان الثوری رحمه الله: «إذ أحببت الرجل فی الله، ثم أحدث فی الإسلام فلم تبغضه علیه فلم تحبه فی الله» الحلیة الأولیاء (7/34) 

امام سفیان ثوری رحمه الله می فرمایند: «هرگاه کسی را بخاطر الله دوست داشتی، سپس آن شخص بدعتی در اسلام ایجاد کرد و تو بخاطر آن بدعتش وی را مبغوض نداری، پس بدان که او را بخاطر خدا دوست نداشته ای».

نظر سنجی

شما به کدام بخش سایت بیشتر مراجعه میکنید؟









      

گالری تصاویر
  • قرآن

    قرآن

  • حدیث

    حدیث

  • دعا

    دعا

Close

برای دریافت مطالب جدید سایت لطفا ایمیل خود را وارد نمایید.